۱۰۶٬۴۵۰
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR19286J1.jpg | عنوان = الرسالة | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = شافعی، محمد بن ادریس (نويسنده) همیم، عبداللطیف (محقق) فحل، ماهر یاسین ( محقق) |زبان | زبان = عربی | کد کنگره = /ش2ر5 155/2 B...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''الرسالة'''، نوشته محمد بن ادریس شافعی (204-150ق) در علم اصول فقه است. عبداللطیف همیم و قاهر یاسین فحل نصوص آن را تحقیق کرده، حدیثهایش را منبعیابی و سنجه نموده و بر آن پاورقی زدهاند. | '''الرسالة'''، نوشته [[شافعی، محمد بن ادریس|محمد بن ادریس شافعی]] (204-150ق) در علم اصول فقه است. [[همیم، عبداللطیف|عبداللطیف همیم]] و [[فحل، ماهر یاسین|قاهر یاسین فحل نصوص]] آن را تحقیق کرده، حدیثهایش را منبعیابی و سنجه نموده و بر آن پاورقی زدهاند. | ||
کتاب «الرساله»، کهنترین کتابی است که در علم اصول فقه تدوین شده است. شافعی در این اثر کوشیده است تا ضابطههایی را ارائه کند که فقیه یا مجتهد با التزام به آنها، به تبیین احکام شرعیه در هر عصری و در هر موضوع تازهای بپردازد. مؤلف برای هر مبحث اصولی، باب جداگانهای را گشوده است. | کتاب «الرساله»، کهنترین کتابی است که در علم اصول فقه تدوین شده است. [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] در این اثر کوشیده است تا ضابطههایی را ارائه کند که فقیه یا مجتهد با التزام به آنها، به تبیین احکام شرعیه در هر عصری و در هر موضوع تازهای بپردازد. مؤلف برای هر مبحث اصولی، باب جداگانهای را گشوده است. | ||
شافعی در این اثر، مبحثهای «بیان»، «عام و خاص»، «ناسخ و منسوخ» و مباحثی در سنت نبوی و جایگاه آن در قانونگذاری شرعی، بههمراه فروع، علتها و بسیاری از اصطلاحهای آن سنت و آنچه را که از این سنت نبوی به دانش اصول وابسته است، مانند: خبر واحد، خبر متواتر، مباحث اجماع، قیاس، اجتهاد، استحسان و اختلاف را ارائه داده است<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص6</ref>. | [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] در این اثر، مبحثهای «بیان»، «عام و خاص»، «ناسخ و منسوخ» و مباحثی در سنت نبوی و جایگاه آن در قانونگذاری شرعی، بههمراه فروع، علتها و بسیاری از اصطلاحهای آن سنت و آنچه را که از این سنت نبوی به دانش اصول وابسته است، مانند: خبر واحد، خبر متواتر، مباحث اجماع، قیاس، اجتهاد، استحسان و اختلاف را ارائه داده است<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص6</ref>. | ||
الرساله، اندیشه اصولی شافعی است که به احتمال قوی، نخستین تحریر آن در فاصله سالهای ۱۹۵-۱۹۷ق در بغداد سامان یافته است. او در این کتاب - که بهعنوان نخستین اثر مدون در علم اصول شهرت دارد - مباحث گوناگون اصولی را در سطحی نسبتاً گسترده مطرح نموده است، ولی با بررسی عناوین موضوعی این اثر، دیده میشود که هنوز تفکیک دقیقی میان مسائل علم اصول و برخی مسائل مربوط به علوم دیگر (مانند علم الحدیث) صورت نپذیرفته است؛ در نتیجه، میتوان گفت که الرساله شافعی، با صرف نظر از برخی نوشتههای بازمانده و یافتنشده پیشینیان و نیز با چشمپوشی از دو کتاب ناشناخته منسوب به ابویوسف و محمد بن حسن شیبانی، در واقع نخستین نمونه برجایمانده از تدوین مباحث اصول فقه است که در آثار بعدی تأثیر قابل ملاحظهای نهاده است. | الرساله، اندیشه اصولی [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] است که به احتمال قوی، نخستین تحریر آن در فاصله سالهای ۱۹۵-۱۹۷ق در بغداد سامان یافته است. او در این کتاب - که بهعنوان نخستین اثر مدون در علم اصول شهرت دارد - مباحث گوناگون اصولی را در سطحی نسبتاً گسترده مطرح نموده است، ولی با بررسی عناوین موضوعی این اثر، دیده میشود که هنوز تفکیک دقیقی میان مسائل علم اصول و برخی مسائل مربوط به علوم دیگر (مانند علم الحدیث) صورت نپذیرفته است؛ در نتیجه، میتوان گفت که الرساله شافعی، با صرف نظر از برخی نوشتههای بازمانده و یافتنشده پیشینیان و نیز با چشمپوشی از دو کتاب ناشناخته منسوب به ابویوسف و محمد بن حسن شیبانی، در واقع نخستین نمونه برجایمانده از تدوین مباحث اصول فقه است که در آثار بعدی تأثیر قابل ملاحظهای نهاده است. | ||
در بررسی سرفصلهای موضوعی الرساله و مقایسه آن با آثار اصولی سده ۴ق و پس از آن، فاصلهای بسیار میان موضوعات حس میشود، اما این ویژگی که کتابِ اصولی، با مجموعهای از مباحث «الفاظ» در تحلیل اقسام خطاب آغاز گردیده و با بحثی گسترده از ادله ادامه یابد، بهعنوان خصوصیتی مشترک در الرساله نیز دیده میشود. در ریزمباحث، آنچه بهعنوان گامی در جریان تدوین تدریجی اصول در این رساله و البته شیوه عمومی شافعی در برخورد با مباحث اختلافی به چشم میآید، اقدام او به ارائه تعریفهایی از مفاهیم اصولی است؛ تعریفهایی که قادرند برای آن کسی که نسبت به اساس نظام پیشنهادی شافعی خوشبین و پذیرنده باشد، بسیاری از منازعههای قدیمی در باب شیوههای فقهی را بدون گفتگو، حل نمایند. | در بررسی سرفصلهای موضوعی الرساله و مقایسه آن با آثار اصولی سده ۴ق و پس از آن، فاصلهای بسیار میان موضوعات حس میشود، اما این ویژگی که کتابِ اصولی، با مجموعهای از مباحث «الفاظ» در تحلیل اقسام خطاب آغاز گردیده و با بحثی گسترده از ادله ادامه یابد، بهعنوان خصوصیتی مشترک در الرساله نیز دیده میشود. در ریزمباحث، آنچه بهعنوان گامی در جریان تدوین تدریجی اصول در این رساله و البته شیوه عمومی [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] در برخورد با مباحث اختلافی به چشم میآید، اقدام او به ارائه تعریفهایی از مفاهیم اصولی است؛ تعریفهایی که قادرند برای آن کسی که نسبت به اساس نظام پیشنهادی [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] خوشبین و پذیرنده باشد، بسیاری از منازعههای قدیمی در باب شیوههای فقهی را بدون گفتگو، حل نمایند. | ||
شافعی در برخورد با «اثر»، با ارائه تعریفی مضیّق از سنت، فقط احادیث مرفوع را نماینده سنت برشمرده است و آثار منقول از صحابه و تابعان را بهعنوان ملحقاتی به سنت پذیرا نبوده است. او با ارائه این تعریف، با دفع دخل مقدّر نسبت به اتهام اصحاب حدیث مبنی بر کماعتنایی وی به سنت، گامی در جهت نزدیکی به اصحاب رأی (همان کسانی که از منکران قدیم حجیت آثار غیر مرفوع در محافل فقهی بودهاند) برداشته است. شافعی در برخورد با اجماع، دیگربار با ارائه تعریفی خاص، ضمن پذیرش اصل حجیت دلیل سوم، اجماعات بومی و محدود را از حجیت بهدور دانسته است و فقط اجماع امت را دلیل شرعی شمرده که بهحق، دلیلی سختیاب است. او با دردستداشتن چنین تعریفی، بدون آنکه به خرق اجماع متهم گردد، گامی بهسوی مواضع سنتی اصحاب رأی و در جهت تضییق تمسک به اجماع رایج میان اصحاب حدیث برداشته است. | [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] در برخورد با «اثر»، با ارائه تعریفی مضیّق از سنت، فقط احادیث مرفوع را نماینده سنت برشمرده است و آثار منقول از صحابه و تابعان را بهعنوان ملحقاتی به سنت پذیرا نبوده است. او با ارائه این تعریف، با دفع دخل مقدّر نسبت به اتهام اصحاب حدیث مبنی بر کماعتنایی وی به سنت، گامی در جهت نزدیکی به اصحاب رأی (همان کسانی که از منکران قدیم حجیت آثار غیر مرفوع در محافل فقهی بودهاند) برداشته است. [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] در برخورد با اجماع، دیگربار با ارائه تعریفی خاص، ضمن پذیرش اصل حجیت دلیل سوم، اجماعات بومی و محدود را از حجیت بهدور دانسته است و فقط اجماع امت را دلیل شرعی شمرده که بهحق، دلیلی سختیاب است. او با دردستداشتن چنین تعریفی، بدون آنکه به خرق اجماع متهم گردد، گامی بهسوی مواضع سنتی اصحاب رأی و در جهت تضییق تمسک به اجماع رایج میان اصحاب حدیث برداشته است. | ||
سرانجام، در برخورد شافعی با مسئله اجتهاد الرأی، باید گفت که او با ارائه تعریفی از رأی، رأی مشروع را فقط «قیاس» میداند و هرگونه رأی بیضابطه جز آن را ممنوع دانسته است. وی در تحلیل حجیت قیاس، بهنحوی مبنای آن را به اثر بازگردانده و با معرفی قیاس بهعنوان «اثری پنهان»، حمایت خود را از قیاس، بهعنوان لازمه اعتبار نهادن به «اثر» آشکار کرده است. | سرانجام، در برخورد [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] با مسئله اجتهاد الرأی، باید گفت که او با ارائه تعریفی از رأی، رأی مشروع را فقط «قیاس» میداند و هرگونه رأی بیضابطه جز آن را ممنوع دانسته است. وی در تحلیل حجیت قیاس، بهنحوی مبنای آن را به اثر بازگردانده و با معرفی قیاس بهعنوان «اثری پنهان»، حمایت خود را از قیاس، بهعنوان لازمه اعتبار نهادن به «اثر» آشکار کرده است. | ||
شافعی در نظام پیشنهادی خود، نخستین بار دستگاه چهارگانه ادله «کتاب، سنت، اجماع و قیاس» را مطرح کرده، حجیت دو دلیل اخیر را فقط محدود به موارد ضرورت و فقدان نص دانسته است. ضرورت بسط سخن از ماهیت و حجیت دلیلهای سوم و چهارم در نظام اصولیِ شافعی، او را بر آن داشته است تا با تألیف دو رساله دیگر با عناوین «الإجماع» و «إبطال الاستحسان» به بحث بیشتر در این دو موضوع بپردازد<ref>ر.ک: پاکتچی، احمد، ج9، ص292</ref>. | [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] در نظام پیشنهادی خود، نخستین بار دستگاه چهارگانه ادله «کتاب، سنت، اجماع و قیاس» را مطرح کرده، حجیت دو دلیل اخیر را فقط محدود به موارد ضرورت و فقدان نص دانسته است. ضرورت بسط سخن از ماهیت و حجیت دلیلهای سوم و چهارم در نظام اصولیِ [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]]، او را بر آن داشته است تا با تألیف دو رساله دیگر با عناوین «الإجماع» و «إبطال الاستحسان» به بحث بیشتر در این دو موضوع بپردازد<ref>ر.ک: پاکتچی، احمد، ج9، ص292</ref>. | ||
محققان در «الرساله» به نسخه احمد شاکر، به جهت مضبوط بودن و دوری از خطا و لغزش اعتماد کردهاند. آنان مقدمهای را درباره زندگی شافعی و استادان، شاگردان، خُلقیات دینی، جایگاه علمی، مناظرههای علمی، چرخش مذهبی، مصنفات، وصیت، وفات و مرثیههایی که در رثای او خوانده شده است، نوشتهاند. | محققان در «الرساله» به نسخه احمد شاکر، به جهت مضبوط بودن و دوری از خطا و لغزش اعتماد کردهاند. آنان مقدمهای را درباره زندگی [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] و استادان، شاگردان، خُلقیات دینی، جایگاه علمی، مناظرههای علمی، چرخش مذهبی، مصنفات، وصیت، وفات و مرثیههایی که در رثای او خوانده شده است، نوشتهاند. | ||
آنان، مسائل اصولی «الرساله» را شرح کرده و بر قضیههای فقهی آن تعلیقه زده و استنباطها و چگونگی استدلالهای شافعی را تبیین کردهاند. همچنین، قضیههای لغوی و مذهبهای متنوعی را که شافعی، آنها را در طریقه و کلامش به استخدام گرفته است، توضیح دادهاند. | آنان، مسائل اصولی «الرساله» را شرح کرده و بر قضیههای فقهی آن تعلیقه زده و استنباطها و چگونگی استدلالهای [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] را تبیین کردهاند. همچنین، قضیههای لغوی و مذهبهای متنوعی را که [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]]، آنها را در طریقه و کلامش به استخدام گرفته است، توضیح دادهاند. | ||
محققان، موشکافانه در کتابهایی که شافعی از آنها بهره برده است، تحقیق نموده و از شیوهای که مصنف، نکتههای لغوی، فقهی و جز آن را در الرساله لحاظ کرده است و با اعتماد به مصدرهایی که ویژه این دانشها است، پیروی کردهاند. آنان برای اینکه به وثاقت و درستی نص کتاب برسند، کسانی را که از شافعی روایت نمودهاند، نام برده و توصیفشان کردهاند. | محققان، موشکافانه در کتابهایی که [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] از آنها بهره برده است، تحقیق نموده و از شیوهای که مصنف، نکتههای لغوی، فقهی و جز آن را در الرساله لحاظ کرده است و با اعتماد به مصدرهایی که ویژه این دانشها است، پیروی کردهاند. آنان برای اینکه به وثاقت و درستی نص کتاب برسند، کسانی را که از [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]] روایت نمودهاند، نام برده و توصیفشان کردهاند. | ||
محققان، آیههای قرآن را نشانهگذاری نموده و همهجانبه، به تخریج حدیثهای نبوی (از بیان نکتههای حدیثی آنها، نشاندادن جاهای ضعف آنها، علتها و رنجوریهایشان با یاری جستن از بزرگان و ناقدان فرهیخته در علم حدیث) پرداختهاند. همچنین، قواعد تصحیح و تضعیف احادیث را که بزرگان این رشته وضع کردهاند، بهکار گرفتهاند. در برخی جاها نیز که متن به توضیح و بیان بیشتری نیازمند بوده است، تعلیقههایی به آن افزودهاند و در پایان، فهرستهای متنوعی را برای دسترسی آسان خواننده به خواستهاش فراهم آوردهاند<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص47</ref>. | محققان، آیههای قرآن را نشانهگذاری نموده و همهجانبه، به تخریج حدیثهای نبوی (از بیان نکتههای حدیثی آنها، نشاندادن جاهای ضعف آنها، علتها و رنجوریهایشان با یاری جستن از بزرگان و ناقدان فرهیخته در علم حدیث) پرداختهاند. همچنین، قواعد تصحیح و تضعیف احادیث را که بزرگان این رشته وضع کردهاند، بهکار گرفتهاند. در برخی جاها نیز که متن به توضیح و بیان بیشتری نیازمند بوده است، تعلیقههایی به آن افزودهاند و در پایان، فهرستهای متنوعی را برای دسترسی آسان خواننده به خواستهاش فراهم آوردهاند<ref>ر.ک: مقدمه محققان، ص47</ref>. |