المدينة الفاضلة للفارابي: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
    جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''')
     
    (۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۲: خط ۲:
    | تصویر =NUR54812J1.jpg
    | تصویر =NUR54812J1.jpg
    | عنوان =المدينة الفاضلة للفارابي  
    | عنوان =المدينة الفاضلة للفارابي  
    | زبان =عربي
    | زبان =عربی
    | کد کنگره =  
    | کد کنگره =  
    | موضوع =
    | موضوع =
    خط ۱۴: خط ۱۴:
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =  
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =54812
    | کتابخوان همراه نور =54812
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''المدينة الفاضلة للفارابي'''، تألیف علی عبدالواحد وافی (معاصر)، کتابی است که به معرفی [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] (257 یا 259-339ق) و یکی از آثار او به نام «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» می‌پردازد.
    '''المدينة الفاضلة للفارابي'''، تألیف علی عبدالواحد وافی (معاصر)، کتابی است که به معرفی [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] (257 یا 259-339ق) و یکی از آثار او به نام «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» می‌پردازد.


    مقصود فارابی از مدینه فاضله، آن‎گونه مدینه‌ای است که بر اساس زعامت و رهبری افاضل باشد و به‎عبارت‎دیگر، عالمان (حکما) بر دیگر اقشار جامعه حاکم باشند.
    مقصود فارابی از مدینه فاضله، آن‌گونه مدینه‌ای است که بر اساس زعامت و رهبری افاضل باشد و به‌عبارت‌دیگر، عالمان (حکما) بر دیگر اقشار جامعه حاکم باشند.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    خط ۳۰: خط ۳۰:
    نویسنده باب اول از کتابش را به زندگی‌نامه [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] اختصاص داده است. ایشان بعد از ذکر نام، کنیه، شهرت، محل تولد، خاندان، اساتید و... به جایگاه او در فلسفه و دیگر علوم اشاره نموده، سپس از آثار ایشان و وفاتش سخن گفته است.
    نویسنده باب اول از کتابش را به زندگی‌نامه [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] اختصاص داده است. ایشان بعد از ذکر نام، کنیه، شهرت، محل تولد، خاندان، اساتید و... به جایگاه او در فلسفه و دیگر علوم اشاره نموده، سپس از آثار ایشان و وفاتش سخن گفته است.


    علی عبدالواحد وافی درباره جایگاه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] چنین می‌گوید: شهرت [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] جهانی بوده است؛ به‎گونه‌ای که بعد از [[ارسطو]]، او از بزرگ‎ترین فلاسفه بشمار می‌رود؛ لذا به او [[فارابی، محمد بن محمد|معلم ثانی]] و به [[ارسطو|ارسطو معلم اول]] می‌گویند. در حقیقت او پایه‎گذار فلسفه اسلامی است و هر فیلسوفی که بعد از او در عالم اسلام توانسته است برای خود نام و نشانی بگذارد، به‎خاطر آثار ایشان است. او نه‎تنها در فلسفه، بلکه در سیاست و اجتماع نیز صاحب ایده و نظر است؛ زیرا این مسائل از شؤون علم فلسفه است که توسط سقراط و افلاطون پی‌ریزی شده است و بخشی از فعالیت [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به این دو اختصاص یافته است و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این موضوع کتابی به نام «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» تألیف نموده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>.
    علی عبدالواحد وافی درباره جایگاه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] چنین می‌گوید: شهرت [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] جهانی بوده است؛ به‌گونه‌ای که بعد از [[ارسطو]]، او از بزرگ‎ترین فلاسفه بشمار می‌رود؛ لذا به او [[فارابی، محمد بن محمد|معلم ثانی]] و به [[ارسطو|ارسطو معلم اول]] می‌گویند. در حقیقت او پایه‌گذار فلسفه اسلامی است و هر فیلسوفی که بعد از او در عالم اسلام توانسته است برای خود نام و نشانی بگذارد، به‌خاطر آثار ایشان است. او نه‌تنها در فلسفه، بلکه در سیاست و اجتماع نیز صاحب ایده و نظر است؛ زیرا این مسائل از شؤون علم فلسفه است که توسط سقراط و افلاطون پی‌ریزی شده است و بخشی از فعالیت [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به این دو اختصاص یافته است و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این موضوع کتابی به نام «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» تألیف نموده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص12-11</ref>.


    [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در علم موسیقی نیز دارای نبوغ بود. ابن خلکان در این‎باره می‌نویسد: ایشان مخترع یکی از آلات موسیقی به نام «قانون» بود و برخی دیگر گفته‌اند که ایشان مخترع یکی دیگر از آلات موسیقی شبیه به قانون بوده است... برخی گفته‌اند: دراویش مولویه، همواره آهنگ‎های کهن منسوب به وی را حفظ کرده و از آن بهره می‎برند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.
    [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در علم موسیقی نیز دارای نبوغ بود. ابن خلکان در این‌باره می‌نویسد: ایشان مخترع یکی از آلات موسیقی به نام «قانون» بود و برخی دیگر گفته‌اند که ایشان مخترع یکی دیگر از آلات موسیقی شبیه به قانون بوده است... برخی گفته‌اند: دراویش مولویه، همواره آهنگ‎های کهن منسوب به وی را حفظ کرده و از آن بهره می‌برند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.


    [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در موسیقی به‎گونه‌ای سرآمد بود که حکایتی شبیه افسانه در این‎باره از او نقل شده است. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] می‌گوید: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در یکی از مجالس سیف‎الدوله حاضر شد که جمع کثیری از نوازندگان و موسیقی‌دانان در آنجا حاضر بودند. سیف‎الدوله از او درباره موسیقی پرسید و او جواب داد؛ سپس او از کیسه خود قطعاتی بیرون آورد و از آن‎ها ترکیبی خاص بساخت و به نواختن شروع نمود؛ ‎طوری که همه حاضران در جلسه را به خنده آورد. سپس ترکیبی دیگر ساخت و آهنگی نواخت که همه را به گریه درآورد. سپس ترکیبی دیگر از قطعات ساخته و به نواختن مشغول شد؛ چنان‎که همگی به خواب رفتند و وی همه را ترک نمود و از مجلس خارج شد<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref>.
    [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در موسیقی به‌گونه‌ای سرآمد بود که حکایتی شبیه افسانه در این‌باره از او نقل شده است. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] می‌گوید: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در یکی از مجالس سیف‌الدوله حاضر شد که جمع کثیری از نوازندگان و موسیقی‌دانان در آنجا حاضر بودند. سیف‌الدوله از او درباره موسیقی پرسید و او جواب داد؛ سپس او از کیسه خود قطعاتی بیرون آورد و از آن‌ها ترکیبی خاص بساخت و به نواختن شروع نمود؛ ‎طوری که همه حاضران در جلسه را به خنده آورد. سپس ترکیبی دیگر ساخت و آهنگی نواخت که همه را به گریه درآورد. سپس ترکیبی دیگر از قطعات ساخته و به نواختن مشغول شد؛ چنان‌که همگی به خواب رفتند و وی همه را ترک نمود و از مجلس خارج شد<ref>ر.ک: همان، ص13-12</ref>.


    علی عبدالواحد وافی، در باب دوم کتابش، به معرفی کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» پرداخته است.
    علی عبدالواحد وافی، در باب دوم کتابش، به معرفی کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» پرداخته است.
    خط ۴۲: خط ۴۲:
    بخش اول کتاب [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، شامل مسائل فلسفی و بخش دوم مربوط به مدینه فاضله و شؤون آن است.
    بخش اول کتاب [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، شامل مسائل فلسفی و بخش دوم مربوط به مدینه فاضله و شؤون آن است.


    بخش اول کتاب، شامل بیست‎وپنج فقره است که تعداد نه فقره آن به بحث موجود اول که همان خداست اختصاص یافته است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در نوزده فقره بعدی کتاب، مراتب موجودات مادی و غیر مادی و حالت هریک از آن‎ها و چگونگی ارتباط آن‎ها با خداوند و ارتباط آن‎ها با یکدیگر را به تصویر کشیده است.<ref>همان، ص22-21</ref>.
    بخش اول کتاب، شامل بیست‌وپنج فقره است که تعداد نه فقره آن به بحث موجود اول که همان خداست اختصاص یافته است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در نوزده فقره بعدی کتاب، مراتب موجودات مادی و غیر مادی و حالت هریک از آن‌ها و چگونگی ارتباط آن‌ها با خداوند و ارتباط آن‌ها با یکدیگر را به تصویر کشیده است.<ref>همان، ص22-21</ref>.


    علی عبدالواحد وافی، عقول ده‎گانه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را در این بخش از کتابش آورده و آن را به‌اختصار شرح داده است.<ref>ر.ک: همان، 25-24</ref>. سپس جایگاه انسان و دیگر موجودات را به نمایش گذاشته است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، موجودات مادی را در شش طبقه جای داده است. او انسان را در مرحله اعلی و اول، سپس به‎ترتیب حیوانات، نباتات، معادن، اجرام آسمانی و مواد اولیه همچون آب، هوا، خاک و آتش را قرار داده است.<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>.
    علی عبدالواحد وافی، عقول ده‌گانه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را در این بخش از کتابش آورده و آن را به‌اختصار شرح داده است.<ref>ر.ک: همان، 25-24</ref>. سپس جایگاه انسان و دیگر موجودات را به نمایش گذاشته است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، موجودات مادی را در شش طبقه جای داده است. او انسان را در مرحله اعلی و اول، سپس به‌ترتیب حیوانات، نباتات، معادن، اجرام آسمانی و مواد اولیه همچون آب، هوا، خاک و آتش را قرار داده است.<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>.


    نویسنده در توضیح بخش دوم از کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]»، می‌گوید: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] این بخش را تحت تأثیر نظریات افلاطون نوشته است و بیشتر مطالب آن برگرفته از کتاب اوست. این بخش از کتاب دارای دوازده فقره است.<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.
    نویسنده در توضیح بخش دوم از کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]»، می‌گوید: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] این بخش را تحت تأثیر نظریات افلاطون نوشته است و بیشتر مطالب آن برگرفته از کتاب اوست. این بخش از کتاب دارای دوازده فقره است.<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.
    خط ۵۰: خط ۵۰:
    نویسنده در پایان این بخش از کتاب می‌نویسد: مدینه فاضله‌ای که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] قواعد آن را پی‌ریزی می‌کند، شهری است که حاکم و رئیس آن انسانی است که منزلت وی چندان از منزلت پیامبران و فرشتگان کمتر نیست و از افرادی قدیس تشکیل شده است... نگاه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به مدینه فاضله و حاکم آن، همچون نگاه به امور محال و غیر ممکن نیست، بلکه هر آن چیزی که در این کتاب مطرح نموده است، از قبیل مدینه فاضله، حاکم و رسیدن انسان به جایگاه واقعی خویش، دست‎یافتنی است.<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>.
    نویسنده در پایان این بخش از کتاب می‌نویسد: مدینه فاضله‌ای که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] قواعد آن را پی‌ریزی می‌کند، شهری است که حاکم و رئیس آن انسانی است که منزلت وی چندان از منزلت پیامبران و فرشتگان کمتر نیست و از افرادی قدیس تشکیل شده است... نگاه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به مدینه فاضله و حاکم آن، همچون نگاه به امور محال و غیر ممکن نیست، بلکه هر آن چیزی که در این کتاب مطرح نموده است، از قبیل مدینه فاضله، حاکم و رسیدن انسان به جایگاه واقعی خویش، دست‎یافتنی است.<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>.


    باب سوم کتاب به ذکر و توضیح بخش‎هایی از کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» اختصاص یافته است.
    باب سوم کتاب به ذکر و توضیح بخش‌هایی از کتاب «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» اختصاص یافته است.


    نویسنده در این باب، پنج مبحث از مهم‎ترین بخش‎های کتاب [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را گزینش کرده و آنها را توضیح داده است. این بخش‎ها چنین است:
    نویسنده در این باب، پنج مبحث از مهم‎ترین بخش‌های کتاب [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را گزینش کرده و آنها را توضیح داده است. این بخش‌ها چنین است:
    # بیان احتیاج انسان به اجتماع و همکاری؛
    # بیان احتیاج انسان به اجتماع و همکاری؛
    # عضو اصلی مدینه فاضله؛
    # عضو اصلی مدینه فاضله؛
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    # اتصال و ارتباط برخی از نفوس با برخی دیگر<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>.
    # اتصال و ارتباط برخی از نفوس با برخی دیگر<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>.


    [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، اوصافی فطری و اکتسابی را برای حاکم و رئیس مدینه فاضله مطرح می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص76-69</ref>، سپس می‌گوید: اگر شخص این صفات را داشته باشد، او همان حاکم واقعی است. سپس متوجه این مطلب می‌شود که اجتماع همه این شرایط در فرد واحد ناممکن است، لذا می‌گوید: درصورتی‎که شرایط یادشده در یک فرد جمع نباشد، ولی دو نفر باشند که یکی حکیم باشد و دیگری بقیه شرایط را واجد باشد، هر دو رئیس خواهند بود<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>.
    [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، اوصافی فطری و اکتسابی را برای حاکم و رئیس مدینه فاضله مطرح می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص76-69</ref>، سپس می‌گوید: اگر شخص این صفات را داشته باشد، او همان حاکم واقعی است. سپس متوجه این مطلب می‌شود که اجتماع همه این شرایط در فرد واحد ناممکن است، لذا می‌گوید: درصورتی‌که شرایط یادشده در یک فرد جمع نباشد، ولی دو نفر باشند که یکی حکیم باشد و دیگری بقیه شرایط را واجد باشد، هر دو رئیس خواهند بود<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>.


    از نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] حکمت از مهم‎ترین مسائلی است که مدینه فاضله بر آن استوار است و مهم‎ترین مسئله‌ای است که حاکم و رئیس مدینه فاضله باید آن را دارا باشد و این همان چیزی است که افلاطون مطرح نموده است؛ به‎جز اینکه تفسیر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از حکمت با تفسیر افلاطون مقداری متفاوت است.
    از نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] حکمت از مهم‎ترین مسائلی است که مدینه فاضله بر آن استوار است و مهم‎ترین مسئله‌ای است که حاکم و رئیس مدینه فاضله باید آن را دارا باشد و این همان چیزی است که افلاطون مطرح نموده است؛ به‌جز اینکه تفسیر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از حکمت با تفسیر افلاطون مقداری متفاوت است.
    به عقیده [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هیچ چیزی جای حکمت را پر نمی‌کند و اگر مدینه‌ای از حکمت خالی شد، در معرض هلاکت قرار می‌گیرد و اگر حکمت در او با صفات دیگر پشتیبانی شد، به خیر کثیر دست پیدا کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>.
    به عقیده [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هیچ چیزی جای حکمت را پر نمی‌کند و اگر مدینه‌ای از حکمت خالی شد، در معرض هلاکت قرار می‌گیرد و اگر حکمت در او با صفات دیگر پشتیبانی شد، به خیر کثیر دست پیدا کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    پاورقی‎های کتاب به توضیح لغات، جملات و ابهامات متن اختصاص یافته است.
    پاورقی‌های کتاب به توضیح لغات، جملات و ابهامات متن اختصاص یافته است.


    فهرست محتویات در انتهای کتاب قید شده است.
    فهرست محتویات در انتهای کتاب قید شده است.
    خط ۷۶: خط ۷۶:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها]]
    [[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها]]


    خط ۸۵: خط ۸۷:
    [[رده:عصر صاحب‌نظران فلسفه اسلامی]]
    [[رده:عصر صاحب‌نظران فلسفه اسلامی]]
    [[رده:عصر صاحب‌نظران فلسفه قرن چهارم]]
    [[رده:عصر صاحب‌نظران فلسفه قرن چهارم]]
    [[رده: فیلسوفان، آ–ی]]
    [[رده: کتابهای فیلسوفان، آ–ی]]
    [[رده: فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]]
    [[رده: فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]]
    [[رده:25 مهر الی 24 آبان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۲۴

    المدينة الفاضلة للفارابي
    المدينة الفاضلة للفارابي
    ناشرمملکة العربیة السعودیة‌
    مکان نشرعکا‌ظ
    سال نشر۱۴۰۴ ‌ق
    چاپ1
    موضوعمدینه فا‌ضله فا‌رابی‌، محمد بن محمد، ۲۶۰ - ۳۳۹ق‌.,مدینه فا‌ضله‌
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المدينة الفاضلة للفارابي، تألیف علی عبدالواحد وافی (معاصر)، کتابی است که به معرفی ابونصر فارابی (257 یا 259-339ق) و یکی از آثار او به نام «آراء أهل المدينة الفاضلة» می‌پردازد.

    مقصود فارابی از مدینه فاضله، آن‌گونه مدینه‌ای است که بر اساس زعامت و رهبری افاضل باشد و به‌عبارت‌دیگر، عالمان (حکما) بر دیگر اقشار جامعه حاکم باشند.

    ساختار

    کتاب از یک مقدمه و سه باب تشکیل شده است؛ دو باب اول، هرکدام دارای شش عنوان و باب سوم دارای پنج عنوان است.

    گزارش محتوا

    نویسنده باب اول از کتابش را به زندگی‌نامه ابونصر فارابی اختصاص داده است. ایشان بعد از ذکر نام، کنیه، شهرت، محل تولد، خاندان، اساتید و... به جایگاه او در فلسفه و دیگر علوم اشاره نموده، سپس از آثار ایشان و وفاتش سخن گفته است.

    علی عبدالواحد وافی درباره جایگاه فارابی چنین می‌گوید: شهرت فارابی جهانی بوده است؛ به‌گونه‌ای که بعد از ارسطو، او از بزرگ‎ترین فلاسفه بشمار می‌رود؛ لذا به او معلم ثانی و به ارسطو معلم اول می‌گویند. در حقیقت او پایه‌گذار فلسفه اسلامی است و هر فیلسوفی که بعد از او در عالم اسلام توانسته است برای خود نام و نشانی بگذارد، به‌خاطر آثار ایشان است. او نه‌تنها در فلسفه، بلکه در سیاست و اجتماع نیز صاحب ایده و نظر است؛ زیرا این مسائل از شؤون علم فلسفه است که توسط سقراط و افلاطون پی‌ریزی شده است و بخشی از فعالیت فارابی به این دو اختصاص یافته است و فارابی در این موضوع کتابی به نام «آراء أهل المدينة الفاضلة» تألیف نموده است.[۱].

    فارابی در علم موسیقی نیز دارای نبوغ بود. ابن خلکان در این‌باره می‌نویسد: ایشان مخترع یکی از آلات موسیقی به نام «قانون» بود و برخی دیگر گفته‌اند که ایشان مخترع یکی دیگر از آلات موسیقی شبیه به قانون بوده است... برخی گفته‌اند: دراویش مولویه، همواره آهنگ‎های کهن منسوب به وی را حفظ کرده و از آن بهره می‌برند[۲].

    فارابی در موسیقی به‌گونه‌ای سرآمد بود که حکایتی شبیه افسانه در این‌باره از او نقل شده است. ابن خلکان می‌گوید: فارابی در یکی از مجالس سیف‌الدوله حاضر شد که جمع کثیری از نوازندگان و موسیقی‌دانان در آنجا حاضر بودند. سیف‌الدوله از او درباره موسیقی پرسید و او جواب داد؛ سپس او از کیسه خود قطعاتی بیرون آورد و از آن‌ها ترکیبی خاص بساخت و به نواختن شروع نمود؛ ‎طوری که همه حاضران در جلسه را به خنده آورد. سپس ترکیبی دیگر ساخت و آهنگی نواخت که همه را به گریه درآورد. سپس ترکیبی دیگر از قطعات ساخته و به نواختن مشغول شد؛ چنان‌که همگی به خواب رفتند و وی همه را ترک نمود و از مجلس خارج شد[۳].

    علی عبدالواحد وافی، در باب دوم کتابش، به معرفی کتاب «آراء أهل المدينة الفاضلة» پرداخته است.

    ایشان بعد از نگاهی گذرا به زمان و مکان تألیف، زبان، موضوع و اجزای کتاب، به معرفی دو بخش از کتاب فارابی همت گماشته است.

    بخش اول کتاب فارابی، شامل مسائل فلسفی و بخش دوم مربوط به مدینه فاضله و شؤون آن است.

    بخش اول کتاب، شامل بیست‌وپنج فقره است که تعداد نه فقره آن به بحث موجود اول که همان خداست اختصاص یافته است. فارابی در نوزده فقره بعدی کتاب، مراتب موجودات مادی و غیر مادی و حالت هریک از آن‌ها و چگونگی ارتباط آن‌ها با خداوند و ارتباط آن‌ها با یکدیگر را به تصویر کشیده است.[۴].

    علی عبدالواحد وافی، عقول ده‌گانه فارابی را در این بخش از کتابش آورده و آن را به‌اختصار شرح داده است.[۵]. سپس جایگاه انسان و دیگر موجودات را به نمایش گذاشته است. فارابی، موجودات مادی را در شش طبقه جای داده است. او انسان را در مرحله اعلی و اول، سپس به‌ترتیب حیوانات، نباتات، معادن، اجرام آسمانی و مواد اولیه همچون آب، هوا، خاک و آتش را قرار داده است.[۶].

    نویسنده در توضیح بخش دوم از کتاب «آراء أهل المدينة الفاضلة»، می‌گوید: فارابی این بخش را تحت تأثیر نظریات افلاطون نوشته است و بیشتر مطالب آن برگرفته از کتاب اوست. این بخش از کتاب دارای دوازده فقره است.[۷].

    نویسنده در پایان این بخش از کتاب می‌نویسد: مدینه فاضله‌ای که فارابی قواعد آن را پی‌ریزی می‌کند، شهری است که حاکم و رئیس آن انسانی است که منزلت وی چندان از منزلت پیامبران و فرشتگان کمتر نیست و از افرادی قدیس تشکیل شده است... نگاه فارابی به مدینه فاضله و حاکم آن، همچون نگاه به امور محال و غیر ممکن نیست، بلکه هر آن چیزی که در این کتاب مطرح نموده است، از قبیل مدینه فاضله، حاکم و رسیدن انسان به جایگاه واقعی خویش، دست‎یافتنی است.[۸].

    باب سوم کتاب به ذکر و توضیح بخش‌هایی از کتاب «آراء أهل المدينة الفاضلة» اختصاص یافته است.

    نویسنده در این باب، پنج مبحث از مهم‎ترین بخش‌های کتاب فارابی را گزینش کرده و آنها را توضیح داده است. این بخش‌ها چنین است:

    1. بیان احتیاج انسان به اجتماع و همکاری؛
    2. عضو اصلی مدینه فاضله؛
    3. خصوصیات و صفات حاکم در مدینه فاضله؛
    4. اموری که با مدینه فاضله در تضادند؛
    5. اتصال و ارتباط برخی از نفوس با برخی دیگر[۹].

    فارابی، اوصافی فطری و اکتسابی را برای حاکم و رئیس مدینه فاضله مطرح می‌کند[۱۰]، سپس می‌گوید: اگر شخص این صفات را داشته باشد، او همان حاکم واقعی است. سپس متوجه این مطلب می‌شود که اجتماع همه این شرایط در فرد واحد ناممکن است، لذا می‌گوید: درصورتی‌که شرایط یادشده در یک فرد جمع نباشد، ولی دو نفر باشند که یکی حکیم باشد و دیگری بقیه شرایط را واجد باشد، هر دو رئیس خواهند بود[۱۱].

    از نظر فارابی حکمت از مهم‎ترین مسائلی است که مدینه فاضله بر آن استوار است و مهم‎ترین مسئله‌ای است که حاکم و رئیس مدینه فاضله باید آن را دارا باشد و این همان چیزی است که افلاطون مطرح نموده است؛ به‌جز اینکه تفسیر فارابی از حکمت با تفسیر افلاطون مقداری متفاوت است. به عقیده فارابی هیچ چیزی جای حکمت را پر نمی‌کند و اگر مدینه‌ای از حکمت خالی شد، در معرض هلاکت قرار می‌گیرد و اگر حکمت در او با صفات دیگر پشتیبانی شد، به خیر کثیر دست پیدا کرده است.[۱۲].

    وضعیت کتاب

    پاورقی‌های کتاب به توضیح لغات، جملات و ابهامات متن اختصاص یافته است.

    فهرست محتویات در انتهای کتاب قید شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص12-11
    2. ر.ک: همان، ص12
    3. ر.ک: همان، ص13-12
    4. همان، ص22-21
    5. ر.ک: همان، 25-24
    6. ر.ک: همان، ص26
    7. ر.ک: همان، ص27
    8. ر.ک: همان، ص33
    9. ر.ک: همان، ص35
    10. ر.ک: همان، ص76-69
    11. ر.ک: همان، ص76
    12. ر.ک: همان، ص77

    منابع مقاله

    متن کتاب.

    وابسته‌ها