كاشف الأسرار بانضمام پاسخ به چند پرسش و رسالهای در روش سلوک و خلوت نشینی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'قدس الله روحه العزيز' به 'قدساللهروحهالعزيز') |
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR11052J1.jpg | | تصویر =NUR11052J1.jpg | ||
خط ۹: | خط ۸: | ||
[[آدامز، چارلز]] (زير نظر) | [[آدامز، چارلز]] (زير نظر) | ||
[[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد]] ( | [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد]] (نویسنده) | ||
[[محقق، مهدی]] (زير نظر) | [[محقق، مهدی]] (زير نظر) | ||
خط ۱۷: | خط ۱۶: | ||
| ناشر = | | ناشر = | ||
مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران - دانشگاه مک گیل | |||
| مکان نشر =تهران - ایران | | مکان نشر =تهران - ایران | ||
| سال نشر = 1358 ش | | سال نشر = 1358 ش | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11052AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11052AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11052 | |||
| کتابخوان همراه نور =11052 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''كاشف | {{کاربردهای دیگر|كاشف الأسرار (ابهام زدایی)}} | ||
'''كاشف الأسرار'''، به زبان فارسى، مهمترين اثر عرفانى شيخ [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|نورالدين، عبدالرحمن اسفراينى]] است که به انضمام دو رساله ديگر به نامهای «پاسخ به چند پرسش» و «روش سلوک و خلوتنشينى»، به اهتمام هرمان لندلت، زير نظر [[محقق، مهدی|دکتر مهدى محقق]]، استاد دانشگاه تهران و همچنين [[آدامز، چارلز|چارلز آدامز]]، در سال 1358ش، توسط دانشگاه تهران به چاپ رسيده است. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
«کاشف الاسرار»، فاقد باببندى و فصلبندى است و مطالب آن، پس از خطبه، در دو بخش«فرق ميان حجاب نورانى و ظلمانى چيست؟» و «مراتب ايمان» ارائه شده است. | |||
رساله «پاسخ به چند پرسش»، مشتمل بر شش پرسش و پاسخ است. | رساله «پاسخ به چند پرسش»، مشتمل بر شش پرسش و پاسخ است. | ||
رساله «روش | رساله «روش سلوک و خلوتنشينى» داراى 8 فصل است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
1. کاشف الاسرار: مطالب اين رساله، در واقع، پاسخ به سؤالى است که دربارهى حديث هفتاد هزار حجاب ظلمانى و نورانى بيان شده است. اسفراينى بر اساس مبانى عرفان و تصوف، به تأويل و شرح حديث نبوى مىپردازد و بدين ترتيب انديشههاى عرفانى خود را به رشتهى تحرير درمىآورد تا براى طالبان طريق معرفت و عرفان مفيد واقع شود. | |||
وى منازل طريقت را پنج مرحله مىداند که در هر يک از آنها، چهارده هزار حجاب از ظلمت و نور در راه است که خرق آنها جز با رياضات نفسانيه و سير و سلوک، ميسر نيست. از اين پنج مرحله، چهار مرحلهى آن در نهاد بشريت و پنجم در حضرت ربوبيت است و هر کسى که در اين دنيا اين منازل را طى نکند، فرداى قيامت در هر منزلى، ده هزار سال بماند. | |||
اسفراينى تصريح مىکند که رفتن در مرحلهى پنجم، کار عاشقان است و تقرب جستن به درگاه سبحان است و در اين منزل، طالب را چهارده هزار حجاب نورانى از صفات غيرت الهى و جلال سلطنت پادشاهى در راه است و تا سالک بهطور کلى قطع هواهاى نفسانى نکند، نمىتواند در منزل پنجم وارد شود. | |||
لازم به ذکر است که منزل پنجم از منازل طريقت، در نظر اسفراينى درجهى هشتم از درجات بهشت است و در اين منزل، هر خاطرى از خواطر مختلفه که منافى طريقت است، بهطور کلى از سالک منتفى مىشود؛ مگر خاطرهاى که حقانى باشد. | |||
سالک الى الله در مرحلهى پنجم، هستى خود را بهطور کلى رها کرده و بهواسطه جذبات ربانى، قدم در لامکانى مىگذارد و ابتداى ولايت از اينجاست و طريق فى الله اين است، پس سالک پيش از رسيدن به اين مقام، طالب بود و خداى سبحان مطلوب، ولى در اثر تجليات صفات ذات الوهيت، اين حال، معکوس مىشود؛ يعنى خداى سبحان طالب باشد و بنده مطلوب. | |||
براى آشنايى با نوع نگارش و مباحث کتاب، به نمونه زير توجه کنيد: | |||
«عجب، وقتى اين ضعيف در ولايت جوين در ديهى که آن را نشکرد گويند مقيم بود، جماعتى درويشان حاضر بودند، هر کس را در ميان سخنى مىرفت، ناگاه اين سخن در ميان آمد که «نهاية الأولياء بداية الأنبياء». عزيزى روايت کرد از شيخ سعدالدين حموئى - قدساللهروحهالعزيز - که وى برعکس اين، گفته است؛ يعنی «بداية الأولياء نهاية الأنبياء». | |||
چون اول بود که اين سخن به سمع اين ضعيف رسيد، حاليا در ظاهر ميان اين سخن و سخن ديگران مناقضتى پديد بود. اين ضعيف آن را انصاف نداد، بلکه از ظاهر اين سخن انکارى از باطن برخاست و مدتى متفکر اين سخن مىبود تا که الله تعالى آن را ناگاه بر دل اين ضعيف کشف گردانيد؛ باز دانست که درين سخن، مناقضتى لازم نيست، زيرا که سخن ديگران در سلوک طريقت است و سخن شيخ، در سلوک شريعت؛ يعنى مصطفى - صلوات الله و سلامه عليه - در کمال نهايت نبوت بود که اين آيه فرو آمد که'''«الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِى»'''، پس اين نعمت شريعت محمدى بود - عليه الصلوة و التحية - که در کمال نبوت به نهايت رسيده بود؛ ازينروى، کمال شريعت در نهايت نبوت آمد و گرفتن تمامى شريعت، ابتداى ولايت باشد؛ لاجرم اين سخن راست باشد که «بداية الأولياء نهاية الأنبياء»، زيرا در آخر که نبى نهاد، ولى را برمىبايد داشت. | |||
اما آن سخن که «نهاية الأولياء بداية الأنبياء»، در سلوک طريقت است که هيچکس را ازيشان مجال نباشد که قدم فرا پيشتر نهند، بلکه از ايشان هر که خواهد که فرا پيشتر شود، جبريل روحشان اين فرياد برکشد که «لو دنوت أنملة لاحترقت»». | |||
اما آن سخن | |||
2. پاسخ به چند پرسش: برخى از مطالب اين رساله عبارت است از: | 2. پاسخ به چند پرسش: برخى از مطالب اين رساله عبارت است از: | ||
1. نامهاى | 1. نامهاى که در جواب امينالدين عبدالسلام خنجى، مريد خود، نوشته است و برخى از رؤياهاى وى را تعبير کرده است. | ||
2. شخصى سؤال | 2. شخصى سؤال مىکند که منظور از روايت «اگر دنيا از خون تازه باشد، قوت مؤمن از آن، چيزى جز حلال نيست»، چيست؟ اسفراينى در توضيح روايت، اشارهى مختصرى به عبور نفس از چهار مرحلهى اماره، لوامه، ملهمه و مطمئنه مىکند. | ||
3. پاسخى به سؤال | 3. پاسخى به سؤال يک برادر دينى در مورد دو کلام صوفيانه است که کلام دوم، منسوب به ممشاد دينورى درباره سماع است. | ||
4. نامهاى است | 4. نامهاى است که احتمالاً در پاسخ شيخالاسلام، جمالالدين نوشته شده و خوابى را که اين شخص ديده، تعبير عرفانى مىکند. | ||
5. پاسخ به سؤالى است دربارهى حديث قدسی «لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى». | 5. پاسخ به سؤالى است دربارهى حديث قدسی «لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى». | ||
خط ۷۴: | خط ۷۳: | ||
6. پاسخ به سؤالى در مورد بيان شيخ ابوالحسن بستى دربارهى نزول موجودات از وراى قدم و صعود آنها به طرف وحدت مطلق. | 6. پاسخ به سؤالى در مورد بيان شيخ ابوالحسن بستى دربارهى نزول موجودات از وراى قدم و صعود آنها به طرف وحدت مطلق. | ||
3. روش | 3. روش سلوک و خلوتنشينى: اين رساله، در هشت فصل تنظيم شده است. در فصل اول، دربارهى فضيلت انسان بحث مىکند که خداى مهربان وى را از قطرهى ماء مهين مىآفريند و چندين احسان در حق او به جا مىآورد، آنگاه وى را به مرتبهاى مىرساند که مقرب حضرت حق و خليفهى وى مىشود. | ||
در فصل دوم، درباره حقيقت خلقت انسان صحبت | در فصل دوم، درباره حقيقت خلقت انسان صحبت مىکند و اينکه مقصود از خلقت انسان چيست؟ خداى سبحان در قرآن کريم مىفرمايد: '''«و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»'''؛ اَى: ليعرفون، پس معلوم مىشود که منظور از خلقت، معرفت حضرت ربوبى است. | ||
داود(ع) از خداوند سبحان سؤال | داود(ع) از خداوند سبحان سؤال مىکند که'''«يا رب لماذا خلقت الخلق؟»'''؟ جواب چنين مىآيد که'''«يا داود کنت کنزا مخفيا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لاعرف»'''، پس واسطهى ارادت، محبت است و واسطه خلقت بنى آدم، ارادت و مقصود از هر دو معرفت است و معرفت حقيقى فقط براى انسان ميسر است، زيرا انسان در سايهى کمال وجودى خود مىتواند مظهر صفات الهى باشد و صفات الهى را در خود مشاهده نمايد. | ||
فصل سوم، دربارهى آداب صوفيان و قواعد مذهب ايشان است. اسفراينى تصريح | فصل سوم، دربارهى آداب صوفيان و قواعد مذهب ايشان است. اسفراينى تصريح مىکند که آداب صوفيان بر اساس قانون شريعت الهى است و سير و سلوک اين طايفه بر پايه طريقت مصطفوى است و طريقت، سر شريعت است و قانون مذهب ايشان جمع ميان مذاهب مختلفه بر سبيل احتياط است تا هر چه در ميان مذاهب مختلف به تقوا نزدیک تر باشد، آن را اختيار کنند. وى همچنين دربارهى واژه صوفى و مشتقات آن بحث مىکند. | ||
در فصل چهارم، در | در فصل چهارم، در کیفیت جمعيت قلب سخن به ميان مىآيد که سالک بايد تمامى اشتغالات را از دل بيرون کند و يکسره بهسوى حضرت حق متوجه باشد و کلمهی «لا اله الا الله» را ورد خود قرار دهد و چون سر اين کلمه بر دل تجلى کند، آتش در مملکت حس زند و سلطان عقل را به باد دهد. | ||
در فصل پنجم، آداب | در فصل پنجم، آداب ذکر بيان مىشود که هشت قسم است: | ||
1. دوام وضو و طهارت ظاهر؛ | 1. دوام وضو و طهارت ظاهر؛ | ||
2. طهارت باطن | 2. طهارت باطن که حصول آن، نهايت رياضت است؛ | ||
3. خاموشى؛ | 3. خاموشى؛ | ||
خط ۹۸: | خط ۹۷: | ||
6. رضا و تسليم؛ | 6. رضا و تسليم؛ | ||
7. داشتن شيخى | 7. داشتن شيخى کامل و راهرفته؛ | ||
8. دوام | 8. دوام ذکر «لا اله الا الله». | ||
در فصل ششم، درباره فضيلت و برترى | در فصل ششم، درباره فضيلت و برترى کسانى صحبت مىکند که به طايفه صوفيه خدمت مىکنند. | ||
فصل هفتم، در جواب جمعى از | فصل هفتم، در جواب جمعى از منکران و متعنتان است که اصحاب طريقت و اهل خلوت را انکار مىکنند و آخرين فصل اين رساله، جواب به سؤالى است که دربارهى فايده ترک دنيا و آخرت شده است. | ||
== وضعيت | == وضعيت کتاب == | ||
موارد زير در آغاز | موارد زير در آغاز کتاب ذکر شده است: | ||
1. ليستى از انتشارات مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه | 1. ليستى از انتشارات مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مک گيل کانادا مونترال، شعبه تهران، با همکارى دانشگاه تهران، زير نظر مهدى محقق و چارلز آدامز، تحت عنوان «سلسله دانش ايرانى»؛ | ||
2. فهرست مطالب؛ | 2. فهرست مطالب؛ | ||
3. مقدمه هرمان لندلت | 3. مقدمه هرمان لندلت که در آن از نوشتههاى اسفراينى و مختصرى از شرح حال وى سخن رفته است. | ||
موارد زير در پايان | موارد زير در پايان کتاب ذکر شده است: | ||
1. فهرست نامهاى | 1. فهرست نامهاى کسان؛ | ||
2. فهرست جاىها؛ | 2. فهرست جاىها؛ | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۶: | ||
4. فهرست اشعار فارسى و عربى؛ | 4. فهرست اشعار فارسى و عربى؛ | ||
5. فهرست اصطلاحات و | 5. فهرست اصطلاحات و ترکيبات و لغات. | ||
پاورقىها به ذکر آدرس آيات و موارد اختلاف نسخ، اختصاص يافته است. | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
نسخهٔ ۲ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۴۳
کاشف الأسرار بانضمام پاسخ به چند پرسش و رسالهای در روش سلوک و خلوتنشینی | |
---|---|
پدیدآوران | لندلت، هرمان (محقق)
آدامز، چارلز (زير نظر) اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد (نویسنده) محقق، مهدی (زير نظر) |
ناشر | مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران - دانشگاه مک گیل |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1358 ش |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
كاشف الأسرار، به زبان فارسى، مهمترين اثر عرفانى شيخ نورالدين، عبدالرحمن اسفراينى است که به انضمام دو رساله ديگر به نامهای «پاسخ به چند پرسش» و «روش سلوک و خلوتنشينى»، به اهتمام هرمان لندلت، زير نظر دکتر مهدى محقق، استاد دانشگاه تهران و همچنين چارلز آدامز، در سال 1358ش، توسط دانشگاه تهران به چاپ رسيده است.
ساختار
«کاشف الاسرار»، فاقد باببندى و فصلبندى است و مطالب آن، پس از خطبه، در دو بخش«فرق ميان حجاب نورانى و ظلمانى چيست؟» و «مراتب ايمان» ارائه شده است.
رساله «پاسخ به چند پرسش»، مشتمل بر شش پرسش و پاسخ است.
رساله «روش سلوک و خلوتنشينى» داراى 8 فصل است.
گزارش محتوا
1. کاشف الاسرار: مطالب اين رساله، در واقع، پاسخ به سؤالى است که دربارهى حديث هفتاد هزار حجاب ظلمانى و نورانى بيان شده است. اسفراينى بر اساس مبانى عرفان و تصوف، به تأويل و شرح حديث نبوى مىپردازد و بدين ترتيب انديشههاى عرفانى خود را به رشتهى تحرير درمىآورد تا براى طالبان طريق معرفت و عرفان مفيد واقع شود.
وى منازل طريقت را پنج مرحله مىداند که در هر يک از آنها، چهارده هزار حجاب از ظلمت و نور در راه است که خرق آنها جز با رياضات نفسانيه و سير و سلوک، ميسر نيست. از اين پنج مرحله، چهار مرحلهى آن در نهاد بشريت و پنجم در حضرت ربوبيت است و هر کسى که در اين دنيا اين منازل را طى نکند، فرداى قيامت در هر منزلى، ده هزار سال بماند.
اسفراينى تصريح مىکند که رفتن در مرحلهى پنجم، کار عاشقان است و تقرب جستن به درگاه سبحان است و در اين منزل، طالب را چهارده هزار حجاب نورانى از صفات غيرت الهى و جلال سلطنت پادشاهى در راه است و تا سالک بهطور کلى قطع هواهاى نفسانى نکند، نمىتواند در منزل پنجم وارد شود.
لازم به ذکر است که منزل پنجم از منازل طريقت، در نظر اسفراينى درجهى هشتم از درجات بهشت است و در اين منزل، هر خاطرى از خواطر مختلفه که منافى طريقت است، بهطور کلى از سالک منتفى مىشود؛ مگر خاطرهاى که حقانى باشد.
سالک الى الله در مرحلهى پنجم، هستى خود را بهطور کلى رها کرده و بهواسطه جذبات ربانى، قدم در لامکانى مىگذارد و ابتداى ولايت از اينجاست و طريق فى الله اين است، پس سالک پيش از رسيدن به اين مقام، طالب بود و خداى سبحان مطلوب، ولى در اثر تجليات صفات ذات الوهيت، اين حال، معکوس مىشود؛ يعنى خداى سبحان طالب باشد و بنده مطلوب.
براى آشنايى با نوع نگارش و مباحث کتاب، به نمونه زير توجه کنيد:
«عجب، وقتى اين ضعيف در ولايت جوين در ديهى که آن را نشکرد گويند مقيم بود، جماعتى درويشان حاضر بودند، هر کس را در ميان سخنى مىرفت، ناگاه اين سخن در ميان آمد که «نهاية الأولياء بداية الأنبياء». عزيزى روايت کرد از شيخ سعدالدين حموئى - قدساللهروحهالعزيز - که وى برعکس اين، گفته است؛ يعنی «بداية الأولياء نهاية الأنبياء».
چون اول بود که اين سخن به سمع اين ضعيف رسيد، حاليا در ظاهر ميان اين سخن و سخن ديگران مناقضتى پديد بود. اين ضعيف آن را انصاف نداد، بلکه از ظاهر اين سخن انکارى از باطن برخاست و مدتى متفکر اين سخن مىبود تا که الله تعالى آن را ناگاه بر دل اين ضعيف کشف گردانيد؛ باز دانست که درين سخن، مناقضتى لازم نيست، زيرا که سخن ديگران در سلوک طريقت است و سخن شيخ، در سلوک شريعت؛ يعنى مصطفى - صلوات الله و سلامه عليه - در کمال نهايت نبوت بود که اين آيه فرو آمد که«الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِى»، پس اين نعمت شريعت محمدى بود - عليه الصلوة و التحية - که در کمال نبوت به نهايت رسيده بود؛ ازينروى، کمال شريعت در نهايت نبوت آمد و گرفتن تمامى شريعت، ابتداى ولايت باشد؛ لاجرم اين سخن راست باشد که «بداية الأولياء نهاية الأنبياء»، زيرا در آخر که نبى نهاد، ولى را برمىبايد داشت.
اما آن سخن که «نهاية الأولياء بداية الأنبياء»، در سلوک طريقت است که هيچکس را ازيشان مجال نباشد که قدم فرا پيشتر نهند، بلکه از ايشان هر که خواهد که فرا پيشتر شود، جبريل روحشان اين فرياد برکشد که «لو دنوت أنملة لاحترقت»».
2. پاسخ به چند پرسش: برخى از مطالب اين رساله عبارت است از:
1. نامهاى که در جواب امينالدين عبدالسلام خنجى، مريد خود، نوشته است و برخى از رؤياهاى وى را تعبير کرده است.
2. شخصى سؤال مىکند که منظور از روايت «اگر دنيا از خون تازه باشد، قوت مؤمن از آن، چيزى جز حلال نيست»، چيست؟ اسفراينى در توضيح روايت، اشارهى مختصرى به عبور نفس از چهار مرحلهى اماره، لوامه، ملهمه و مطمئنه مىکند.
3. پاسخى به سؤال يک برادر دينى در مورد دو کلام صوفيانه است که کلام دوم، منسوب به ممشاد دينورى درباره سماع است.
4. نامهاى است که احتمالاً در پاسخ شيخالاسلام، جمالالدين نوشته شده و خوابى را که اين شخص ديده، تعبير عرفانى مىکند.
5. پاسخ به سؤالى است دربارهى حديث قدسی «لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى».
6. پاسخ به سؤالى در مورد بيان شيخ ابوالحسن بستى دربارهى نزول موجودات از وراى قدم و صعود آنها به طرف وحدت مطلق.
3. روش سلوک و خلوتنشينى: اين رساله، در هشت فصل تنظيم شده است. در فصل اول، دربارهى فضيلت انسان بحث مىکند که خداى مهربان وى را از قطرهى ماء مهين مىآفريند و چندين احسان در حق او به جا مىآورد، آنگاه وى را به مرتبهاى مىرساند که مقرب حضرت حق و خليفهى وى مىشود.
در فصل دوم، درباره حقيقت خلقت انسان صحبت مىکند و اينکه مقصود از خلقت انسان چيست؟ خداى سبحان در قرآن کريم مىفرمايد: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»؛ اَى: ليعرفون، پس معلوم مىشود که منظور از خلقت، معرفت حضرت ربوبى است.
داود(ع) از خداوند سبحان سؤال مىکند که«يا رب لماذا خلقت الخلق؟»؟ جواب چنين مىآيد که«يا داود کنت کنزا مخفيا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لاعرف»، پس واسطهى ارادت، محبت است و واسطه خلقت بنى آدم، ارادت و مقصود از هر دو معرفت است و معرفت حقيقى فقط براى انسان ميسر است، زيرا انسان در سايهى کمال وجودى خود مىتواند مظهر صفات الهى باشد و صفات الهى را در خود مشاهده نمايد.
فصل سوم، دربارهى آداب صوفيان و قواعد مذهب ايشان است. اسفراينى تصريح مىکند که آداب صوفيان بر اساس قانون شريعت الهى است و سير و سلوک اين طايفه بر پايه طريقت مصطفوى است و طريقت، سر شريعت است و قانون مذهب ايشان جمع ميان مذاهب مختلفه بر سبيل احتياط است تا هر چه در ميان مذاهب مختلف به تقوا نزدیک تر باشد، آن را اختيار کنند. وى همچنين دربارهى واژه صوفى و مشتقات آن بحث مىکند.
در فصل چهارم، در کیفیت جمعيت قلب سخن به ميان مىآيد که سالک بايد تمامى اشتغالات را از دل بيرون کند و يکسره بهسوى حضرت حق متوجه باشد و کلمهی «لا اله الا الله» را ورد خود قرار دهد و چون سر اين کلمه بر دل تجلى کند، آتش در مملکت حس زند و سلطان عقل را به باد دهد.
در فصل پنجم، آداب ذکر بيان مىشود که هشت قسم است:
1. دوام وضو و طهارت ظاهر؛
2. طهارت باطن که حصول آن، نهايت رياضت است؛
3. خاموشى؛
4. خلوت دائم؛
5. صوم؛
6. رضا و تسليم؛
7. داشتن شيخى کامل و راهرفته؛
8. دوام ذکر «لا اله الا الله».
در فصل ششم، درباره فضيلت و برترى کسانى صحبت مىکند که به طايفه صوفيه خدمت مىکنند.
فصل هفتم، در جواب جمعى از منکران و متعنتان است که اصحاب طريقت و اهل خلوت را انکار مىکنند و آخرين فصل اين رساله، جواب به سؤالى است که دربارهى فايده ترک دنيا و آخرت شده است.
وضعيت کتاب
موارد زير در آغاز کتاب ذکر شده است:
1. ليستى از انتشارات مؤسسه مطالعات اسلامى دانشگاه مک گيل کانادا مونترال، شعبه تهران، با همکارى دانشگاه تهران، زير نظر مهدى محقق و چارلز آدامز، تحت عنوان «سلسله دانش ايرانى»؛
2. فهرست مطالب؛
3. مقدمه هرمان لندلت که در آن از نوشتههاى اسفراينى و مختصرى از شرح حال وى سخن رفته است.
موارد زير در پايان کتاب ذکر شده است:
1. فهرست نامهاى کسان؛
2. فهرست جاىها؛
3. فهرست احاديث و سخنان بزرگان؛
4. فهرست اشعار فارسى و عربى؛
5. فهرست اصطلاحات و ترکيبات و لغات.
پاورقىها به ذکر آدرس آيات و موارد اختلاف نسخ، اختصاص يافته است.