مجموعه آثار پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت: با رویکرد جامعه و دولت زمینه ساز؛ رسالتها و راهبردها: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'امام خمينى' به 'امام خمينى') |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۳۴
نام کتاب | مجموعه آثار پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت : با روی کرد جامعه و دولت زمینه ساز؛ رسالت ها و راه بردها |
---|---|
نام های دیگر کتاب | مجموعه مقالات پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت با رویکرد (جامعه و دولت زمینه ساز، رسالت ها و راهبردها)
با روی کرد جامعه و دولت زمینه ساز؛ رسالت ها و راه بردها |
پدیدآورندگان | همایش بین المللی دکترین مهدویت (پنجمین: 1388: تهران) (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 224/4 /ﻫ8 1388الف |
موضوع | مهدویت - مقالهها و خطابهها
مهدویت - کنگرهها |
ناشر | موسسه آینده روشن، پژوهشکده مهدویت |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1388 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE17618AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«مجموعه آثار پنجمين همايش بينالمللى دكترين مهدويت با رويكرد جامعه و دولت زمينهساز؛ رسالتها و راهبردها»، اثر جمعى از نويسندگان، مجموعه مقالاتى پيرامون موضوع مهدويت و دولت زمينهساز ظهور مىباشد كه به زبان فارسى و در سال 1388ش نوشته شده است.
گستردگى مطالب و علمى بودن مقالات، باعث اهميت و ارزش غير قابل انكار كتاب گرديده است.
ساختار
كتاب مجموعا بيست و پنج مقاله را در خود جاى داده است كه در سه جلد ارائه گرديده و جلد اول با سه مقدمه از حجتالاسلام پورسيدآقايى، آيتالله حائرى شيرازى و دكتر حداد عادل آغاز شده است.
تمام مقالات مطرحشده در اين همايش، با رويكرد جامعه و دولت زمينهساز و نيز رسالتها و راهبردهاى آن مىباشد.
اكثر مقالات، داراى مقدمهاى در رابطه با مطالب مطرحشده بوده و در ابتداى هر مقاله، خلاصهاى از آنچه نويسنده به دنبال آن مىباشد، ارائه گرديده است.
گزارش محتوا
در مقدمه آقاى پورسيدآقايى، به علل انتخاب موضوع اين همايش اشاره شده است كه عبارتند از اينكه:
1. زمينهسازى معناى انتظار است؛
2. رسالت شيعه در عصر غيبت چيزى جز زمينهسازى براى ظهور نيست؛
3. كاربردى بودن اين موضوع.
مقدمه آيتالله شيرازى به بيان معناى انتظار و اشاره به اينكه انتظار مانند هر پديده اخلاقى ديگرى مىتواند حالات سهگانه افراط، تفريط و اعتدال داشته باشد، اختصاص يافته است.
در مقدمه آقاى حداد عادل، به بيان و بحث از مفهوم عدل و عدالت پرداخته شده است.
جلد اول، نه مقاله با عناوين زير را در خود جاى داده است:
«نهضت دعاى فرج»: نويسنده (فرامرز سهرابى) در اين مقاله، عنوان نموده است كه جامعترين بيان براى تعريف دعا، «طلب به معناى عام» است كه طلب تكوينى و سؤال و درخواست فطرى را شامل مىشود.
وى معتقد است كه شناخت مقام فقر خود و مقام غناى او، بسترهاى لازم را براى ايجاد قابليت و استعداد پذيرش عنايت خاص الهى، فراهم مىسازد و ازاينرو دعا، زبان گوياى فقر و افتقار آدمى و زبان گوياى عبوديت و فلسفه خلقت و آفرينش است.
به باور وى، زمانى كه انسان به مرحله درك نياز و افتقار رسيد، آغاز بلوغ و قابليت اوست كه در همين حال، زبان گوياى او گشوده مىشود و دعا از عمق وجودش جارى مىگردد.
وى بر اين نكته تأكيد دارد كه هرگاه انسان از خودسرىها رها شود و از خودمحورىها خسته و ملول گردد و از خودپرستى به خداپرستى رو آورد و به اضطرار حاكميت خدا، رسول(ص) و امام(ع) برسد، در آستانه بلوغ اجتماعى قرار مىگيرد؛ بدينسان، فرآيند سهگانه «رغبت اجتماعى به دولت كريمه»، «شكايت اجتماعى» و «استعانت اجتماعى»، بهمثابه شاخصهاى بلوغ اجماعى شكل مىيابد و انسان، زمينههاى لازم را براى كشف سوء و رفع گرفتارىها و استخلاف در زمين و ايجاد حكومت صالحان، فراهم مىسازد.
«زمينهسازى ظهور»: نويسنده (سيد مسعود پورسيدآقايى) در اين مقاله، به دنبال يافتن پاسخ اين پرسش است كه آيا اصولا زمينهسازى براى ظهور و تسريع در آن و جلو انداختن فرج امام عصر(عج) امكان دارد يا اينكه فرج حضرت هم مانند پديده قيامت، امرى است كه تلاش انسانها و اراده و اختيار آنان در تسريع و تأخير آن تأثير ندارد؟
وى در پاسخ به اين سؤال، عنوان مىدارد كه مبانى كلامى و بسيارى از آيات و روايات - كه خود نيز به برخى از آنان اشاره كرده است - به وضوح بر تأثير انسانها در تحول وضعيت خود و تغيير جوامع دلالت دارند و ازاينرو مىتوان ادعا كرد كه ظهور، امرى است تحصيلى و نه حصولى.
وى بر اين باور است كه با نگاه به تعريف و توضيح زمينهسازى ظهور، روشن خواهد شد كه براى تحول در افراد و جامعه و ايجاد ويژگىها و رفتارهايى در فرد و اجتماع، لازم است «عوامل غيبت» و «شرايط ظهور» را در روايات بررسى و واكاوى كرد. وى در اين مقاله به بررسى شرايط ظهور و رواياتى پرداخته است كه به صراحت از شرايط ظهور ياد مىكنند؛ اين روايات گاهى بهصورت جملات شرطيه و گاهى به شكل جملات غير شرطى است.
«حكومت جهانى واحد»: نويسنده (دكتر سيد احمد رهنمايى)، معتقد است كه تاكنون آثار بسيارى در زمينه وظيفه منتظران در دوران غيبت كبرا و بايستههاى فرهنگ انتظار، منتشر شده است كه بيشتر ناظر به تكاليف فردى و اخلاقى است، ولى به باور وى، در باره وظايف دولت اسلامى در پرتو فرهنگ انتظار، كمتر اثرى عرضه شده است و شايد در برخى از اذهان چنين تصور شود كه عهد غيبت، با عهد ظهور، تفاوت ماهوى دارد؛ ازاينرو در اين مقاله، به بررسى اشكالهايى كه در باره اقتدا به سيره مهدوى وجود دارد، پرداخته و در صدد پاسخ دادن به پرسشهاى زير برآمده است:
1. آيا بيان قرآن و روايات در باره وقوع چنين سيرهاى در آينده، تنها نشاندهنده غايت نهايى سير تاريخ بشرى و براى اميدوار كردن او به ظهور تمدن اصيل و گسترده اسلامى است يا افزون بر اين، براى ما كه بدان افق نرسيدهايم نيز پيامى علمى دارد؟
2. در برخى روايات، وظيفه منتظران، عزلت و خانهنشينى و پرهيز از ورود به جريانهاى سياسى و اجتماعى بيان شده است. در رواياتى ديگر، آن حضرت از آوردن دينى جديد سخن گفته است؛ آيا همه اين نصوص، بيانگر جايز ندانستن اقتدا به سيره مهدوى نيست؟
3. آيا مىتوان به رواياتى كه سيره آن حضرت در آينده را بيان مىكند، اعتماد كرد؟
و...
وى معتقد است پاسخ اصولى به اين پرسشها، اشكالهاى مبنايى در اقتدا به سيره مهدوى را برطرف مىكند و با مراجعه به نصوص موجود، شاخصههاى زير در سيره آن حضرت ديده مىشود: احياى كتاب و سنت، مبارزه با بدعتها، عدالتگسترى، تأمين رفاه، نشر علوم و آگاهىبخشى، بهكارگيرى صالحان، عزتبخشى به مؤمنان، مبارزه ريشهاى با فاسدان، جهانىسازى تمدن اسلامى و تحقق امت واحد اسلامى.
«مدرسه مهدوى (درآمدى بر فلسفه و نظام آموزش و پرورش زمينهساز ظهور)»: نويسنده (سيد مهدى موسوى) در اين مقاله، زمينهسازى ظهور را آماده كردن جامعه متناسب با شرايط و مقتضيات فرهنگ و ارزشهاى دينى و توحيدى براى ظهور منجى بشر دانسته؛ ازاينرو، معتقد است توجه به نقش انسان و نيروسازى، امرى مهم و حياتى است؛ زيرا به باور وى، اراده و محتواى باطنى انسان، علت العلل تمامى تغيير و تحولات اجتماعى است و به همين دليل، مدرسه مهدوى مبتنى بر فلسفه تعليم و تربيت اسلامى، نقش محورى و مهمى را در زمينهسازى براى ظهور ايفا مىكند.
از سوى ديگر، وى معتقد است كه آموزه مهدويت و انتظار، از ظرفيتها و دلالتهاى فراوان تربيتى براى تأسيس فلسفه و نظام آموزش و پروش مهدوى برخوردار است؛ ازاينرو، دولت زمينهساز، بايد به سياستگذارى در امر تعليم و تربيت و تدوين نظام آموزش و پرورش بر اساس آموزه مهدويت و انتظار، اهتمام ورزد.
«آخرين انقلاب، انقلابى آخر»: اين نوشته كه به قلم دكتر فرح رامين است، كوششى است در عرضه مفهومى نظرى در باره انقلاب، بررسى صحت كاربرد اين واژه در باره خروج امام مهدى(عج)، تبيين عوامل و پارادايمهاى وقوع هر انقلاب با تكيه بر اركان سهگانه انقلاب (مردم، رهبرى، ايدئولوژى) و تطبيق آنها با انقلاب مهدوى.
در اين زمينه، نويسنده تلاش كرده است تا مدلهاى نظريههاى انقلاب در مورد انقلابهاى بزرگ معاصر، با انقلاب قائم منتظر(عج) را آزموده و ميزان انطباق يا عدم انطباق آن با اين مدلها را نشان دهد. وى اذعان مىكند كه انقلاب مهدوى، بهعنوان «آخرين انقلاب» و «انقلاب آخر»، ماهيتى خاص دارد و در قالب مدلهاى نظريهپردازى معاصر، به آسانى تحليل نمىشود، اما با استناد به ضرورت شناسايى و شناساندن انقلاب مهدوى در قالب مفاهيم متداول فلسفه سياسى امروز، مقصود اين مقاله اين است كه نشان دهد اين انقلاب بزرگ جهانى، همانند ديگر انقلابهاى اجتماعى، برآيند و مبتنى بر قدرت تبيينى عوامل نارضايتى گسترده مردمى و رهبرى كاريزمايى امام معصوم(ع) است و به پشتوانه ايدئولوژى ساختارشكن شيعى محقق و پيروز خواهد شد.
«سير مهدويت، سياست متعالى»: نويسنده (دكتر علىرضا صدرا) معتقد است نوع بشر از بدو پيدايى تاكنون، سيرى پيوسته، پويا و درعينحال پيچاپيچ و پر از فراز و فرود را دنبال كرده و طى نموده است؛ سيرى كه همواره با هدايت همراه بوده و رو سوى مهدويت بهعنوان محوريت و نقطه تعالى و وضعيت كمال مطلوب متعالى داشته است؛ بدينسان به نظر وى، سير بشر و هدايت و مهدويت، از بدو پيشامدنى دوران تاريخنانويسى و حتى پيشاتاريخ آغاز شده و با تأسيس دولت و تدوين قانون و تبعيت از آنها، وارد مرحله يا دوره مدنيت خويش شده است.
«تحول مأموم، زمينهساز ظهور»: على حاجمحمدى، در اين مقاله تلاش دارد تا با كاوشى نو در منابع قرآنى و روايى، به برخى عوامل غيبت امام عصر(عج) دست يابد و به تشريح زمينههاى ظهور آن حضرت بپردازد.
فرض نويسنده در اين مقاله آن است كه آماده نبودن مأموم (مردم در امت اسلامى) براى پذيرش و تحقق فلسفه امامت، عامل اصلى غيبت به شمار مىآيد و بر اين اساس، زمانى كه در مأموم تغيير لازم حاصل شود، زمينه ظهور فراهم خواهد شد، بر همين اساس، وى ابتدا فلسفه وجودى امام و علت جعل امامت از جانب پروردگار را تشريح كرده و بيان نموده است كه راهنمايى و جهتدهى به جنبشها و تكاپوهاى مردم براى برپايى امر خدا و از جمله قسط و عدالت، فلسفه امامت است و چنين نتيجهگيرى كرده است كه جامعه فاقد اراده اصلاح، زمينه پذيرش امام را ندارد. پس از اين، ديگر شرايط آمادگى مأموم براى ظهور امام، مانند دورى از سازشكارى، دودلى و پيروى از شهوات را بيان كرده و در نهايت نيز به بررسى پرورش مردم براى حركت حول محور امام؛ يعنى شرط ديگر ظهور، پرداخته است.
«سرانجام نظام سياسى جهان»: نويسنده (مرتضى شيرودى) در اين مقاله به اين نكته اشاره دارد كه سه نظريه براى جهانىشدن يا جهانىسازى پيش روى جامعه جهانى است كه مىتوان آن را در دو نظام ليبرال - دموكراسى شامل دو نظريه جهانشمولانه و همخانواده نظريه فوكوياما و هانتينگتون و مردمسالارى دينى شامل دو نظريه مرتبط به هم و از يك سنخ امام خمينى(ره) (اسلام سياسى) و امام عصر(عج) (حكومت مستضعفان) خلاصه كرد.
اين مقاله در پى پاسخ به اين پرسش است كه كداميك از اين نظريهها، ظرفيت و توان لازم را براى تأسيس نظام جهانى دارد؟ نويسنده با مرور و مطالعه مختصات و صفات اين نظريهها و نظامها، پاسخ به اين پرسش را پى گرفته است.
در جلد دوم، يازده مقاله با عناوين زير مطرح گرديده است:
«نظريه «تغيير» و تأثير آن در زمينهسازى ظهور»: محمدتقى سبحانىنيا در اين مقاله كه به بحث در باره وظيفه افراد جامعه در قبال حضرت مهدى(عج) اختصاص دارد، ضمن طرح نظريهاى با عنوان «نظريه تغيير»، از ظهور منجى بهعنوان مهمترين و اساسىترين تغيير و تحول در جهان ياد شده است، سپس بيان شده كه تحقق تغيير در امتها، به دست خداوند خواهد بود، اما لوازم و مقدمات آن به دست بشر و تحت اختيار اوست، پس از آن، اثبات شده است كه لوازم و مقدماتى كه در اختيار بشر بوده و زمينهساز تحقق تغيير كه همان ظهور منجى است، مىباشد، عبارتند از: ايمان يا اعتقاد به مهدى(عج) و عمل و رفتار مطابق و سازگار با اين اعتقاد. همچنين اصلاح رفتار شخصى و پيروى از اصول ارزشهاى اخلاقى و عدالتمحورى در رفتار، بهعنوان نخستين اقدام عملى و رفتار زمينهساز فرد در راستاى تحقق تغيير و ظهور منجى آخرالزمان معرفى شده است.
«نقش انتظار فرج در انسجام اسلامى گروههاى سياسى - اجتماعى و وظايف دولت زمينهساز»: بحث نويسنده (مرتضى داوودپور) در اين مقاله در حوزه جامعهشناختى مسائل سياسى است. وى معتقد است كه انسجام اجتماعى در هر جامعه، تابع نظام فرهنگى آن جامعه است و آموزههاى دينى و بهويژه دكترين انتظار، نقش مهمى در انسجام اجتماعى گروههاى سياسى ايفا كرده و دولت زمينهساز كه قدرت سياسى را در دست دارد، مسئوليت جامعهپذيرى را بر عهده خواهد داشت.
«راهبردهاى دولت زمينهساز در توسعه پايدار طوع و رغبت مهدوى»: ترغيب و طوع مهدوى، هدف اصلى تنظيم و نگارش اين مقاله است. سيد حسن فيروزآبادى، در اين رويكرد، ابتدا خواست و نياز اصلى انسانها، بر اساس روانشناسى انسانى در ترغيب دينى را مشخص كرده و سپس با بررسى ادبيات انتظار، راهبرد استقرار و برنامه اصلى براى پاسخگويى به آن را تبيين نموده است.
از آنجايى كه نويسنده معتقد است بيشتر اين امور را بايد در وظيفه دولت زمينهساز جستوجو كرد، بررسى وظايف و تكاليف اين دولت و شناخت ماهيت و رويكرد آن، در زمره اهداف غايى اين مقاله قرار گرفته است.
«نياز به زمينهسازى ظهور موعود، فراگفتمان انسان مدرن»: خديجه هاشمى، در اين مقاله ضمن بيان خواستههاى انسان مدرن از آينده و دولت موعود و ذكر دلايلى در فراگفتمانى اين نياز، در نهايت بر اين نكته تأكيد مىكند كه موعود دين اسلام، بهترين مصداق در تحقق تمام اين خواستهها بهنحو مطلوب است. در واقع نويسنده در پى اثبات آن است كه اسلام عقيده به غيب را به عقيده به واقعيت تبديل كرده و انسانها را از پىجويى منجى موهوم در آينده، به ايمان به منجى زنده و معاصر سوق مىدهد.
«تا دولت كريمه، بررسى رسالتها و راهبردهاى فرهنگى - تربيتى دولت زمينهساز»: حسن ملايى و اصغر كريمزاده در اين مقاله، ضمن توجه به لزوم زمينهسازى براى ظهور و نيز چيستى و آرمان دولت زمينهساز، ابتدا به رسالتهاى فرهنگى - تربيتى دولت زمينهساز پرداختهاند و پس از آن، در اين چارچوب، راهبردهاى دولت زمينهساز را در دو دسته راهبردهاى داخل و خارج از كشور، عرضه كردهاند.
«موعودگرايى و جهانى شدن فرهنگى»: جهانىشدن، با مفاهيمى چون فشردگى جهان، وابستگى بخشهاى گوناگون جهان، ادغام، همگونسازى، گسترش تأثيرگذارى و تأثيرپذيرى و... همراه است و نويسنده (حسين درويشى متولى) در اين مقاله، مبحث مشترك تمامى اديان؛ يعنى موعودگرايى را دريچه ورود به عرصه جهانىشدن قرار داده و اين موضوع را كه به نظر وى راهبرد محورى در حوزه ديپلماسى است، از وجوه گوناگون بررسى كرده است.
«نقش روانشناسى در دولت زمينهساز ظهور»: اين پژوهش با ارائه دو فرضيه، با روش توصيفى، به بررسى اين موضوع پرداخته است كه آيا علم روانشناسى مىتواند در دولت زمينهساز و در جريان زمينهسازى، نقشى ايفا كند يا خير؟
نويسنده (عبد الله عمادى) چنين نتيجهگيرى نموده است كه زمينهسازى ظهور حضرت مهدى(عج)، به روانشناسى و روانشناسى نيز به زمينهسازى ظهور، نياز دارد و بنابراين لازم است كه روانشناسى موجود، بهصورت روانشناسى زمينهساز درآيد كه داراى پنج ويژگى آرمانگرايى، خدامحورى، عدالتگسترى، غايتانديشى و مهدىپژوهى است.
«احياگرى ايمان الهى و حيات مؤمنانه، زمينهساز و راهبرد دولت مهدوى»: نويسنده (دكتر بهرام اخوان كاظمى) در اين مقاله كوشيده است تا اثبات نمايد بسترسازى حيات معنوى طيبه و حسنه براى تربيت و تهذيب افراد چه در حوزه رفتارهاى فردى و چه اجتماعى و دور كردن آنان از حيات سيئه و غير ايمانى، اصلىترين سازوكار جامعه آرمانى و موعود اسلامى يا همان حيات طيبه است و نظامهاى زمينهساز و منتظران بايد بكوشند با تشويق حيات مؤمنانه و پشتيبانى از مؤمنان و تقابل با دشمنان جبهه ايمان، زمينهساز عصر ظهور گردند.
«آموزه انتظار و زمينهسازى ظهور»: در اين نوشتار، ضمن تبيين ماهيت و خاستگاه آموزه انتظار در فرهنگ شيعى، به بررسى رابطه انديشه انتظار با مسئله زمينهسازى و مهمترين ضرورتها و الزامات آن و نيز ظرفيتهاى جهانىسازى انديشه انتظار، پرداخته شده است. نويسنده (قنبرعلى صمدى) معتقد است موضوع زمينهسازى ظهور، ارتباط محكمى با نحوه نگرش ما به مفهوم و ماهيت انديشه انتظار و نيز رابطه اين آموزه دينى با شرايط، رفتار و تكاليف سياسى - اجتماعى جامعه منتظر دارد.
«ظهور حضرت مهدى(عج) در انتخاب ماست»: كلام اصلى اين مقاله، اثبات اين نكته است كه همچنانكه هيچ تحولى در زندگى انسان و جامعه بشرى بدون خواست و تلاش انسان به وقوع نخواهد پيوست، ظهور منجى نيز پديدهاى به شمار مىرود كه از اين قاعده مستثنا نيست. نويسنده (دكتر سيد محمد مرتضوى) معقتد است تا جامعه جهانى براى آن تحول آماده نشود و انسانهاى فداكار مقدمات آن را ايجاد نكنند، آن تحول اتفاق نخواهد افتاد.
«ظرفيتهاى انقلاب اسلامى در راستاى زمينهسازى ظهور منجى»: نفيسه فاضلىنيا، در اين مقاله مىكوشد تا ظرفيتهاى انقلاب اسلامى در راستاى زمينهسازى ظهور و قيام جهانى حضرت مهدى(عج) را با تأكيد بر مؤلفههايى همچون فطرت و اصول فلسفه تاريخ اسلامى - شيعى، تبيين كند.
در آخرين جلد، پنج مقاله با عناوين زير گنجانده شده است:
«شاخصههاى جامعه منتظر ظهور»: نويسنده (مهدى حائرىپور) معتقد است رويكرد اصلى جامعه منتظر، زمينهسازى براى ظهور منجى موعود است و به همين دليل اين جامعه از جوامع اسلامى ديگر متمايز است و شاخصهايى دارد كه با آنها شناخته مىشود. وى اين شاخصها را در دو حوزه رابطه جامعه با امام و روابط درونى جامعه، تعريف و تبيين كرده است.
«بررسى ادله نفى قيامهاى پيش از ظهو»: احاديثى در مجامع روايى شيعه وجود دارد كه هر قيامى قبل از انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) را باطل و محكوم به شكست دانسته و رهبر آن را طاغوت معرفى كرده است. برخى با توجه به ظاهر اين روايات و بدون بررسى و تحليل آنها، زمينهسازى را نفى كرده و معتقدند كه در عصر غيبت، نبايد عليه ظلم و طاغوت قيام كرد.
اين مقاله كه به قلم محمدرضا فؤاديان نوشته شده است، پاسخى به اين نظريه است و با بررسى دلايلى، محتواى اين روايات را روشن مىكند كه اين روايات، ناظر به قيامهايى است كه رهبران آنها، به جاى دعوت به حاكميت اهل بيت(ع)، خود را مطرح كرده و ديگران را به انانيت و نفسانيت خود فرامىخوانند.
«پيشبينى انقلاب اسلامى زمينهساز ظهور حضرت مهدى(عج) در كلام معصومان(ع)»: ايران و انقلاب اسلامى، در كلام پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) از جايگاه عالى و برجستهاى برخوردار است. دكتر محمدرضا جواهرى، در اين مقاله، ضمن نقل آيات مربوط به اسلام ايرانيان در قرآن و سخنان پيامبر(ص) در اين باره، به بررسى احاديث معصومان(ع) و پيامهاى آن در باره ماهيت انقلاب اسلامى، شكلگيرى نهضت امام خمينى(ره)، ويژگىهاى ياران وى و سرنوشت اين نهضت زمينهساز ظهور مىپردازد.
«بررسى روايى جايگاه و نقش ايرانيان در زمينهسازى ظهور»: آيا براى ادعاى «دولت زمينهساز»، مستند و دليلى وجود دارد؟ ادعاى برپايى حكومتى قبل از برقرارى حكومت امام زمان(عج) آن هم بهويژه دولت ايرانى، بر اساس چه پايه و بيان و دليلى مطرح شده است؟ در باره اين ادعا، برخى رواياتى را مطرح كردهاند كه اين مقاله در صدد بررسى و نقد آنهاست.
اين نوشتار، اين ادعا را دارد كه روايات يادشده هرگز در فضاى اين ادعا و قادر به اثبات آن نيستند. در نهايت آنچه از اين روايات مىتوان استنباط كرد، اثبات مبارزات و حركات خروجگونهاى است كه در آستانه ظهور امام زمان(عج) در ايران و مناطقى ديگر فراتر از آن صورت مىگيرد كه به سستى حكومت اين دولتها و توجه و پيوستن مردم و گروههاى قيامكننده به امام زمان(عج) مىانجامد. اين مقاله توسط حسين قاسمى و حميدرضا اسلاميه نگاشته شده است.
«تقابل آيندهگرايى ايرانى و آمريكايى»: اين مقاله، به بررسى هويت، موعوديت و جهانىشدن ايرانى بر اساس فرهنگ و سنت ايرانى - اسلامى، نقش مؤثر امامت و مهدويت در آيندهگرايى ايرانى، هويت، موعوديت و جهانىشدن آمريكايى، ريشههاى دينى و فلسفى ليبراليسم به عنوان درونمايه آيندهگرايى آمريكايى، جريان يوتوپيانيسم و آثار آن و... مىپردازد. اين مقاله، اثر ياسر آئين است.
در پايان مىتوان چنين ادعا نمود كه هر مقاله، از ساختار و محتواى بسيار خوبى برخوردار بوده و نويسندگان توانستهاند با قلمى شيوا و روان، تعريفى جامع از رويكردها، رسالتها و راهبردهاى دولت زمينهساز، ارائه نمايند.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب هر جلد، در ابتداى آن جلد و پىنوشتهاى هر مقاله كه بيشتر به ذكر منابع و توضيح برخى مفاهيم اختصاص يافته، در انتهاى هر مقاله آمده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.