نسبت انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی ( تونس و مصر): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
'''نسبت انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی ( تونس و مصر)'''، نوشته هادی ابراهیمی کیایی (1353ش) است. این پژوهش در دو بخش تنظیم شده است؛ نویسنده در نخستین بخش، بحث خود را با چارچوب نظری درباره انقلابها و نظریههای گوناگون در تبیین آنها آغاز کرده و به این پرسش پاسخ میدهد که آیا این نظریهها میتوانند انقلابهای عربی را پوشش دهند؟ او این نظریهها را ناکافی برشمرده و میخواهد رهیافت تازهای را برای چارچوب نظری که مناسب انقلابهای عربی باشد، ارائه کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص36</ref>. | '''نسبت انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی ( تونس و مصر)'''، نوشته [[ابراهیمی کیاپی، هادی|هادی ابراهیمی کیایی]] (1353ش) است. این پژوهش در دو بخش تنظیم شده است؛ نویسنده در نخستین بخش، بحث خود را با چارچوب نظری درباره انقلابها و نظریههای گوناگون در تبیین آنها آغاز کرده و به این پرسش پاسخ میدهد که آیا این نظریهها میتوانند انقلابهای عربی را پوشش دهند؟ او این نظریهها را ناکافی برشمرده و میخواهد رهیافت تازهای را برای چارچوب نظری که مناسب انقلابهای عربی باشد، ارائه کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص36</ref>. | ||
نویسنده، بحثش را با نگاهی به روش تحلیل گفتمانی رخداد انقلاب ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص111-83</ref>. او روششناسی این کتاب را بر نظریههای انقلاب مبتنی کرده و روش تحلیل گفتمانی را برای آن برگزیده است. او انقلاب اسلامی را درون گفتمان اسلامگرایی و اسلام سیاسی جای داده و دال مرکزیاش را بر شریعت استوار میکند<ref>ر.ک: همان، ص111</ref>. وی بر این باور است که با تعیین دال مرکزی انقلاب اسلامی و دالهای شناور آن میتوان به تکرارپذیری و اشاعه این دالها در انقلابهای شمال آفریقا، تونس و مصر پی برد<ref>ر.ک: همان، ص112</ref>. | نویسنده، بحثش را با نگاهی به روش تحلیل گفتمانی رخداد انقلاب ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص111-83</ref>. او روششناسی این کتاب را بر نظریههای انقلاب مبتنی کرده و روش تحلیل گفتمانی را برای آن برگزیده است. او انقلاب اسلامی را درون گفتمان اسلامگرایی و اسلام سیاسی جای داده و دال مرکزیاش را بر شریعت استوار میکند<ref>ر.ک: همان، ص111</ref>. وی بر این باور است که با تعیین دال مرکزی انقلاب اسلامی و دالهای شناور آن میتوان به تکرارپذیری و اشاعه این دالها در انقلابهای شمال آفریقا، تونس و مصر پی برد<ref>ر.ک: همان، ص112</ref>. | ||
نسخهٔ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۵۵
| نسبت انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی (تونس و مصر) | |
|---|---|
| پدیدآوران | ابراهیمی کیاپی، هادی (نويسنده) |
| ناشر | انتشارات بین المللی الهدی |
| مکان نشر | ایران - تهران |
| سال نشر | 1393ش |
| چاپ | 1 |
| شابک | 978-964-439-675-5 |
| موضوع | اسلام - تجدید حیات فکری - بهار عربی، 2010م - ایران - تاریخ - انقلاب اسلامی، 1357 - تاثیر |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | /الف2ن5 1564 DSR |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نسبت انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی ( تونس و مصر)، نوشته هادی ابراهیمی کیایی (1353ش) است. این پژوهش در دو بخش تنظیم شده است؛ نویسنده در نخستین بخش، بحث خود را با چارچوب نظری درباره انقلابها و نظریههای گوناگون در تبیین آنها آغاز کرده و به این پرسش پاسخ میدهد که آیا این نظریهها میتوانند انقلابهای عربی را پوشش دهند؟ او این نظریهها را ناکافی برشمرده و میخواهد رهیافت تازهای را برای چارچوب نظری که مناسب انقلابهای عربی باشد، ارائه کند[۱].
نویسنده، بحثش را با نگاهی به روش تحلیل گفتمانی رخداد انقلاب ارائه میدهد[۲]. او روششناسی این کتاب را بر نظریههای انقلاب مبتنی کرده و روش تحلیل گفتمانی را برای آن برگزیده است. او انقلاب اسلامی را درون گفتمان اسلامگرایی و اسلام سیاسی جای داده و دال مرکزیاش را بر شریعت استوار میکند[۳]. وی بر این باور است که با تعیین دال مرکزی انقلاب اسلامی و دالهای شناور آن میتوان به تکرارپذیری و اشاعه این دالها در انقلابهای شمال آفریقا، تونس و مصر پی برد[۴].
نویسنده در بخش دوم به انقلابهای عربی، بیداری اسلامی شمال آفریقا و نظریههای انقلاب میپردازد. او ناکارآمدی و ناتوانی نظریههای انقلاب را در باب انقلابهای عربی به وجوه پیچیده و چندبعدی این جامعهها ربط میدهد. ازاینرو، وی با بررسی استقرایی چگونگی و چرایی وقوع انقلاب تونس و مصر، زمینهها و محیط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آنها را واکاوی کرده و مقدماتی را برای بهکارگیری روش تحلیل گفتمان درباره آنها فراهم میکند. در این مدل، بازتابهای انقلاب اسلامی بر پایه رقابتها و منازعههای گفتمانی تفسیر میشود. نویسنده در آغاز این بخش، چگونگی و چرایی انقلابهای تونس و مصر را در چارچوب نظریههای انقلاب توضیح داده و با انقلاب اسلامی مقایسه میکند. سپس، به بررسی گفتمان اسلام سیاسی در میان این انقلابها میپردازد[۵].
پانویس
منابع مقاله
متن کتاب.