ابن عجیبه، احمد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ابنعجیبه، احمد' به 'ابن عجیبه، احمد') |
|||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
[[البحر المديد في تفسير القرآن المجيد (ابن عجیبه حسنی)]] | [[البحر المديد في تفسير القرآن المجيد (ابن عجیبه حسنی)]] | ||
[[منیة الفقیر المتجرد و سیرة المرید المتفرد]] | |||
[[معراج التشوف إلى حقائق التصوف]] | [[معراج التشوف إلى حقائق التصوف]] |
نسخهٔ ۳۰ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۲
نام | ابن عجیبه، احمد |
---|---|
نامهای دیگر | حسنی، احمد بن محمد
احمد بن عجیبه ابن عجیبه، احمد بن محمد ابنعجیبه، ابوالعباس احمد بن محمدحسنی |
نام پدر | محمد |
متولد | 1160ق |
محل تولد | قريه الخمیس در سواحل جنوبى مديترانه میان طنجه و تطوان |
رحلت | 1224ق یا 1809 م |
اساتید | محمد السوسی
احمد الرشا عبدالكريم بن قرّيش محمد ورزازى |
برخی آثار | البحر المدید في تفسیر القرآن المجید |
کد مؤلف | AUTHORCODE02699AUTHORCODE |
ابن عَجيبه، ابوالعباس احمد بن محمد بن مهدى بن عجيبه حسنى (1160 - 1224ق)، عارف، مفسر و دانشمند مراكشى بود.
ولادت
وى در سال 1160 يا 1161 در قريه الخمیس، واقع در ناحيه منسوب به قبيله انجرا، در سواحل جنوبى مديترانه میان طنجه و تطوان زاده شد. خانواده او از شرفاى (ساداتِ) آنجا بودهاند و طبق شجرهنامهاى كه مترجم فهرسه به زبان فرانسوى در مقدمه آن کتاب تنظيم كرده است، در اصل از طريق حسن مثنى و حسن بن على(ع) به على بن ابىطالب(ع) مىرسد.
تحصیلات
وى تحصيلات مقدماتى و قرائت قرآن را در زادگاه خود فراگرفت و یک چند در قصر الكبير نزد فقيه محمد السوسى و سپس در تطوان نزد استادانى چون احمد الرشا، عبدالكريم بن قرّيش و محمد ورزازى به تحصيل فقه، كلام، تفسير و علوم ادبى پرداخت. هنگامى كه شيخ محمد جنوى به تطوان آمد، وى ملازم مجلس درس او شد و فقه و حديث و سپس مباحثى در عرفان را از او فراگرفت. پس از وفات محمد جنوى، ابن عجيبه عازم فاس شد و در آنجا به مجلس درس سيدى محمد التاودى ابن سوده پيوست و از او اجازه تدريس و نقل حديث گرفت.
فاس در آن روزگار یکى از مراكز مهم علوم و معارف اسلامى بود و ابن عجيبه در آن شهر با جمعى از دانشمندان بزرگ مغرب آشنا شد و از چند تن از آنان نيز در تفسير، حديث و فقه كسب علم كرد و اجازه روايت گرفت، ولى چندى بعد به تطوان بازگشت و به تعليم و تدريس مشغول شد و در این سفر با عارف مشهور سيدى محمد بوزيدى آشنا و به طريقه درقاوى وارد شد. وى قبلاً در مجالس درس محمد جنوى به عرفان گرايش يافته و حكم ابن عطاءالله و اصول الطريقه شيخ زرّوق را خوانده بود، ولى ورود به طريقه درقاوى تحولى اساسى در فكر و روح او پديد آورد، از علوم ظاهر به علم باطن روى آورد، از علايق دنيوى دست شست و در زىّ صوفيه به سياحت در نواحى مختلف و ارشاد طالبان و تأسيس زاویههایى برای اجتماع صوفيه و سير و سلوك روحانى پرداخت.
وى در فهرسه چگونگى تغيير و تحول روحى و باطنى خود را با ذكر جزئيات بيان مىكند و عوامل مؤثر در این دگرگونى را باز مىگوید (ص40- 48) و مجاهدتها و رياضتهاى سخت و مساعى و مصائب خود را به تفصيل بر مىشمارد و از جمله ماجراى گرفتار شدن خود و برادر و يارانش را در تطوان كه به سبب مجاهدت در تبليغ و ترویج طريقه و به تهمتى ناروا به زندان افتاده بودند، حكايت مىكند. با ورود درویشان همراه او به زندان و پيوستن برخى ديگر از صوفيه به آنان، زندان به خانقاهى تبديل و حلقههاى ذكر و تلقين تشكيل شد و زندانیان همگى به آنان پيوستند و در خيرات و خوراكىهایى كه از بيرون مىرسيد، با آنان سهيم شدند. پس از 3 روز ابن عجيبه و يارانش از زندان آزاد شدند و از آنان التزام و تعهد گرفته شد كه از ترویج و تبليغ افكار و روشهاى صوفيانه خوددارى كنند، ولى پس از چندى این خبر به فاس رسيد و مردم آنجا عامل تطوان را به سبب این عمل مورد ملامت و تقبيح قرار دادند و فقيه اديب سيدى سليمان الحوات در قصيدهاى كه در فهرسه نقل شده است، به مذمت مسببان آن پرداخت.
اين واقعه كه ابن عجيبه از آن به عنوان «امتحان» ياد مىكند، به هيچ روى او را از راه و روشى كه در پيش گرفته بود، بازنداشت و وى همچنان به دعوت مردم به سوى خدا، تأسيس و تشكيل زاویه و خانقاه در نقاط مختلف آن ناحيه و تأليف و تصنيف آثار علمى و عرفانى مشغول بود تا سرانجام در غماره به طاعون مبتلا شد و در شوال 1224ق درگذشت. مقبره او در نزدیکى طنجه، بر بلندىهایى كه بر قريه زمیج و نيز بر دريا و صخرههاى جبلالطارق مشرف است، واقع شده و هر سال در اواخر تابستان، درویشان درقاوى در آنجا گرد مىآيند و با مراسم خاصى ياد او را گرامى مىدارند.
ابن عجيبه در چگونگى معاش، رفتار، سلوك، افراط در تجرد، اعراض از دنيا و جهاد با نفس، از روش درویشان درقاوى و عادات و اعمال قلندرگونه آنان پيروى مىكرد. او و يارانش، سبحههاى بلند با دانههاى درشت بر گردن مىافكندند، عصا به دست مىگرفتند، جامهاى خشن به تن میكردند و در شهرها و دهكدهها به سير و سفر مىپرداختند و غالباً ً هيأت غريب و نامأنوس آنان موجب تعجب و گاه خشم و بيزارى مردم مىشد. وى خود گوید كه بعد از ورود به طريقه درقاوى به حكم آيه «وَلَقَدْ جِئْتُمونا فُرادى» (انعام 94/6/) دارایى خود و حتى كتب «علوم ظاهر» را فروخت و وجه آن را صرف خريد خانهاى برای شيخ خود كرد، ولى با اينهمه از شمار آثارى كه در ابواب مختلف علوم از او برجاى مانده است، چنين برمىآيد كه زندگانى او صرفاً سير آفاق و رياضت و مجاهدت نفسانى نبوده، بلكه بيشتر به تحقيق، مطالعه و تصنيف مىگذشته است.
وفات
ابن عجیبه در 7 شوال 1224ق، برابر با 1808م بر اثر طاعون در روستای غماره در شرق شهر تطوان درگذشت.
آثار
- البحر المديد في تفسير القرآن مجيد.
- ايقاظ الهمم في شرح الحكم.
- الفتوحات الالهيه في شرح المباحث الاصلیه.
- معراج التشوف الى حقائق التصوف.
- الفتوحات القدوسية في شرح المقدمة الاجرومیة.
- ازهار البستان في طبقات الاعيان.
- الفهرسه.
- ديوان.
علاوه بر آثارى كه ذكر شد، ابن عجيبه شروح مختلفى بر سوره فاتحه، قصيده برده بوصيرى، تائيه ابن فارض و اشعار ابن عربى و ششترى دارد كه ذكر آنها در فهرسه آمده است.[۱]