حقائق التفسیر (دار الکتب العلمية): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')') |
|||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
#مقدمه و متن کتاب. | #مقدمه و متن کتاب. | ||
#[[:noormags:944031|قاسمپور، محسن، «جستاری در حقائق التفسیر و رویکرد تأویلی آن»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله پژوهش دینی بهار و تابستان 1388 - شماره 18 رتبه علمی - پژوهشی (وزارت علوم)/ISC (32 صفحه -از 51 تا 82 )]] | #[[:noormags:944031|قاسمپور، محسن، «جستاری در حقائق التفسیر و رویکرد تأویلی آن»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله پژوهش دینی بهار و تابستان 1388 - شماره 18 رتبه علمی - پژوهشی (وزارت علوم)/ISC (32 صفحه -از 51 تا 82)]] | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
نسخهٔ ۱۵ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۲
حقائق التفسیر: تفسیر القرآن العزیز | |
---|---|
پدیدآوران | سلمی، محمد بن حسین (نویسنده) عمران، سيد (محقق) |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 1421ق. = 2001م. |
چاپ | چاپ يکم |
شابک | 2-7451-3164-8 |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | س8ح7 / 94 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
حقائق التفسير، تألیف ابوعبدالرحمن محمد بن حسین بن موسى ازدى سلمى (متوفای 412ق)، یکی از قدیمیترین تفاسیر عرفانی قرآن به زبان عربی است.
سلمی مجموعهای از روایات و اقوالی را که در تفسیر عرفانی آیات قرآن، از قول امامان و اولیاء و مشایخ، بهصورت پراکنده در اینجا و آنجا آورده بودند، فراهم آورد و آرای خود را در اینباره در اثنای آن ذکر کرد.
او در مقدمه حقائق التفسیر نوشته است که چون صاحبان دانشهای ظاهری در رشتههای مرتبط با قرآن به نگارش پرداختهاند و جز آنچه در کلام امام صادق(ع) و ابن عطاء در توضیح پارهای از آیات متفرقه آمده، کسی برای فهم خطابات قرآنی به زبان اهل حقیقت اقدامی نکرده، بر آن شده آنچه را در این باب در کلام امام صادق(ع) و ابن عطاء یافته است، گردآوری کند و سخنان مشایخ اهل حقیقت را در این باب به آن منضم نماید و آن را بهترتیب سورههای قرآن تنظیم کند.[۱]
مهمترین کسانی که اقوالشان را سلمی در این تفسیر آورده است، عبارتند از: امام صادق(ع)، ابن عطاء آدمی، حسین بن منصور حلاج، ابوالحسین نوری.
تفسیر ابوالحسین نوری، از میان این مجموعه، کوتاهترین است که تنها 29 آیه از آیات قرآنی در آن، مورد تفسیر قرار گرفته است.[۲]
در این کتاب هیچ سخنی در تفسیر ظاهر قرآن دیده نمیشود و تفسیر باطنی محض است، ولی از مقدمهی مؤلف آن به دست میآید که مکتب تفسیری وی باطنی محض نبوده و ظاهر قرآن را نیز معتبر و قابل استناد و احتجاج میدانسته است. وی در آن مقدمه گفته است:
«وقتى ديدم افراد معروف به علوم ظاهر در بيان انواع مطالب قرآن از قبيل قرائتها، تفسيرها، مشكلات، احكام، اعراب، لغت، مجمل، مفسر، ناسخ و منسوخ پيش افتادهاند و در گردآورى فهم خطاب قرآن به زبان حقيقت جز [آنچه] در آيات پراكندهاى به ابوالعباس بن عطا نسبت دادهاند و در آياتى بدون ترتيب از جعفر بن محمد(ع) نقل كردهاند، هيچكس كارى نكرده است و در اينباره مطالبى را از آنان شنيده بودم كه نيكو مىدانستم، علاقه پيدا كردم كه آن [مطالب] را به مقاله آنان ضميمه كنم و سخنان مشايخ اهل حقيقت را به آن بيفزايم و بهقدر طاقتم آن را بهترتيب سورهها مرتب كنم...».[۳]
نمونهاى از مطالب اين تفسير: در مورد آیه كریمه «وَ لَوْ أَنّٰا كَتَبْنٰا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيٰارِكُمْ مٰا فَعَلُوهُ إِلاّٰ قَلِيلٌ» (نساء،: 60)، آورده است:
محمد بن فضل گفته است: [اگر بر آنان مىنوشتيم كه] نفس خود را با مخالفت خواستهاش بكشيد «يا از خانههايتان بيرون كنيد»؛ يعنى دوستى دنيا را از دلهايتان خارج كنيد، آن را جز اندكى كه در عدد كم و در معانى زياد هستند، انجام نمىدادند و آنان اهل توفيق و ولايتهاى راستينند».[۴]
پانویس