تصحيح الوجوه و النظائر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی'
جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== [[' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} [[')
جز (جایگزینی متن - 'ني ' به 'نی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۸: خط ۵۸:


مؤلف گاه در ضمن شرح معنای واژه‌ای، به فرق بین دو کلمه که در سیاق بحث نیامده، اشاره کرده است؛ مانند موارد زیر:
مؤلف گاه در ضمن شرح معنای واژه‌ای، به فرق بین دو کلمه که در سیاق بحث نیامده، اشاره کرده است؛ مانند موارد زیر:
در ماده «آل» و در تفسیر آیه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ...» (آل عمران: 33)، نوشته است: «يعني‌: إسماعيل و إسحاق و يعقوب و الأسباط و آل عمران يعني موسی و هارون، اختارهم علی عالمي زمانهم»<ref>ر.ک: همان</ref>؛ یعنی خداوند آل ابراهیم که عبارتند از اسماعیل، اسحاق، یعقوب و اسباط و آل عمران یعنی موسی و هارون را بر اهل زمان خویش، برگزید.
در ماده «آل» و در تفسیر آیه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ...» (آل عمران: 33)، نوشته است: «يعني‌: إسماعيل و إسحاق و يعقوب و الأسباط و آل عمران يعنیموسی و هارون، اختارهم علی عالمي زمانهم»<ref>ر.ک: همان</ref>؛ یعنی خداوند آل ابراهیم که عبارتند از اسماعیل، اسحاق، یعقوب و اسباط و آل عمران یعنی موسی و هارون را بر اهل زمان خویش، برگزید.


سپس چنین اضافه کرده است: «و الفرق بين الولد و الذرية: أن الذرية يقع علی أولاد الرجل: الذكور و الإناث و علی أولاد بنيه و بناته من الذكور و الإناث و الدليل علی ذلك أن الله تعالی يقول: «وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ» (الأنعام: 84)، ثم عد عيسی(ع) مع المذكورين... و ولد الرجل هم من ولدهم، لا يدخل أولاد البنات فيهم؛ لأن أولاد البنات منسوبون إلی آبائهم؛ قال الشاعر:
سپس چنین اضافه کرده است: «و الفرق بين الولد و الذرية: أن الذرية يقع علی أولاد الرجل: الذكور و الإناث و علی أولاد بنيه و بناته من الذكور و الإناث و الدليل علی ذلك أن الله تعالی يقول: «وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ» (الأنعام: 84)، ثم عد عيسی(ع) مع المذكورين... و ولد الرجل هم من ولدهم، لا يدخل أولاد البنات فيهم؛ لأن أولاد البنات منسوبون إلی آبائهم؛ قال الشاعر:
خط ۶۵: خط ۶۵:
اما اینکه حسنین(ع)، اولاد پیامبر(ص) خوانده می‌شوند، امری است که تنها به آن دو اختصاص دارد و از باب تکریم ایشان می‌باشد.
اما اینکه حسنین(ع)، اولاد پیامبر(ص) خوانده می‌شوند، امری است که تنها به آن دو اختصاص دارد و از باب تکریم ایشان می‌باشد.


باز می‌بینیم ابوهلال در این کتاب از بحث در معنای وجه لفظی که در آن بحث می‌کند، خارج شده، به موضوع دیگری که به اصل موضوع ارتباطی ندارد، پرداخته است. این موارد در اثر حاضر، بسیار است. یکی از آن موارد، در ماده «الأمر» می‌باشد؛ آنجا که در تفسیر آیه «وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (النساء: 59)، نوشته است: «قيل: العلماء و قيل: يعني السلطان و إنما تجب طاعة السلطان إذا كان محقا و قال ابن عباس -هم- أولو الفقه في‌الدين و قال أبوعلي: الأئمة و أمراؤهم و ليس هم العلماء إلا أن يكونوا أمراء و... و قال تعالی‌: «فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ» (النساء: 59)؛ أي إلی الكتاب و السنة لأنهما من الله و رسوله و فيه دليل علی أن الإمامة ليست بحجة و فيه دليل أيضا علی صحة القياس و لكن يوجد أصل كل شي‌ء فيهما أو في أحدهما، فأمر بحمل الفروع علی الأصول الموجودة فيهما ليظهر أحكامهما و لا يتأتی ذلك إلا بالقياس و الآية عموم في وجوب الرد إلی الكتاب و السنة في حياة الرسول و بعد وفاته الذي يقتضيه فحوی الكلام الرد إليهما في ما لا نص له...»<ref>همان</ref>؛ همان طور که ملاحظه می‌شود، موضوع بحث در اینجا لفظ امر و وجوه و معانی آن می‌باشد، اما مباحث دیگری مانند لزوم تبیعیت از اولوالامر و تعیین مصادیق آن، حجیت قیاس و... مطرح گردیده که غیر مرتبط با بحث می‌باشد.
باز می‌بینیم ابوهلال در این کتاب از بحث در معنای وجه لفظی که در آن بحث می‌کند، خارج شده، به موضوع دیگری که به اصل موضوع ارتباطی ندارد، پرداخته است. این موارد در اثر حاضر، بسیار است. یکی از آن موارد، در ماده «الأمر» می‌باشد؛ آنجا که در تفسیر آیه «وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (النساء: 59)، نوشته است: «قيل: العلماء و قيل: يعنیالسلطان و إنما تجب طاعة السلطان إذا كان محقا و قال ابن عباس -هم- أولو الفقه في‌الدين و قال أبوعلي: الأئمة و أمراؤهم و ليس هم العلماء إلا أن يكونوا أمراء و... و قال تعالی‌: «فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ» (النساء: 59)؛ أي إلی الكتاب و السنة لأنهما من الله و رسوله و فيه دليل علی أن الإمامة ليست بحجة و فيه دليل أيضا علی صحة القياس و لكن يوجد أصل كل شي‌ء فيهما أو في أحدهما، فأمر بحمل الفروع علی الأصول الموجودة فيهما ليظهر أحكامهما و لا يتأتی ذلك إلا بالقياس و الآية عموم في وجوب الرد إلی الكتاب و السنة في حياة الرسول و بعد وفاته الذي يقتضيه فحوی الكلام الرد إليهما في ما لا نص له...»<ref>همان</ref>؛ همان طور که ملاحظه می‌شود، موضوع بحث در اینجا لفظ امر و وجوه و معانی آن می‌باشد، اما مباحث دیگری مانند لزوم تبیعیت از اولوالامر و تعیین مصادیق آن، حجیت قیاس و... مطرح گردیده که غیر مرتبط با بحث می‌باشد.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش