ديوان اسعد گرگانی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'خـ' به 'خ')
    جز (جایگزینی متن - 'کـ' به 'ک')
    خط ۳۴: خط ۳۴:
    «فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه‌ عـاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن‌ پنجم‌ به‌ خاطر طبعیت زیبا و گلها و ریاحین ونسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف‌ کرد‌.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در‌ همین‌ ناحیه‌ منحصرا در ایران شمالی جریان می‌یابد. میدان وقوع حـوادث از خراسان شرقی تا ماد که‌ البته بیشتر‌ صحنه‌ها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر ‌«گرگان‌» است‌ و گاه درلشکرکشی‌ها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان</ref>
    «فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه‌ عـاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن‌ پنجم‌ به‌ خاطر طبعیت زیبا و گلها و ریاحین ونسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف‌ کرد‌.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در‌ همین‌ ناحیه‌ منحصرا در ایران شمالی جریان می‌یابد. میدان وقوع حـوادث از خراسان شرقی تا ماد که‌ البته بیشتر‌ صحنه‌ها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر ‌«گرگان‌» است‌ و گاه درلشکرکشی‌ها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان</ref>


    فخر الدین از اکـثر عـلوم زمان خود بهره‌مند بود و اطلاع کافی‌ داشت. سروده‌هایش همه روان‌ و شیرین‌ و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و می‌توان با خواندن منظومه ویس‌ و رامین‌ مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از‌ آن استنتاج و استخراج نمود‌. فخر‌‌الدین اگر حکمران و پادشاهی را‌ ستود‌ه از واقـعیت‌ بود‌ه و صـفات‌ نیکویشان‌ را به عـنوان شکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>
    فخر الدین از اکثر عـلوم زمان خود بهره‌مند بود و اطلاع کافی‌ داشت. سروده‌هایش همه روان‌ و شیرین‌ و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و می‌توان با خواندن منظومه ویس‌ و رامین‌ مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از‌ آن استنتاج و استخراج نمود‌. فخر‌‌الدین اگر حکمران و پادشاهی را‌ ستود‌ه از واقـعیت‌ بود‌ه و صـفات‌ نیکویشان‌ را به عـنوان شکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>


    از‌ آغاز‌ داستان ویس و رامین برمی‌آید فخر الدین‌ خط‌ و زبان پهلوی را خوانده و می‌دانسته و داستان ویس و رامین را ازیک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلوی‌دانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس‌ و رامین‌، پهلوی بوده‌ وفخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهـلوی را هـنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم‌) ‌‌بمعنی ‌"بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و... .<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>
    از‌ آغاز‌ داستان ویس و رامین برمی‌آید فخر الدین‌ خط‌ و زبان پهلوی را خوانده و می‌دانسته و داستان ویس و رامین را ازیک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلوی‌دانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس‌ و رامین‌، پهلوی بوده‌ وفخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهـلوی را هـنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم‌) ‌‌بمعنی ‌"بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و... .<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>


    ==پدید آمدن این منظومه==
    ==پدید آمدن این منظومه==
    فخرالدین اسعد گرگانی این منظومه را به درخواست عمید ابوا لفتح مظفر حاکم اصفهان سرود. او، ترجمه‌ای از داستان در دست داشت نامفهوم و دارای الفاظ‌ عجیب‌ و غـریب بود کـه آن را به زبانی ساده و گویا، شیرین و روان به نظم‌ درآورد.<ref>ر.ک: همان، ص25-26</ref> از این شاعر به جز “ویس و رامین” و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست.
    فخرالدین اسعد گرگانی این منظومه را به درخواست عمید ابوا لفتح مظفر حاکم اصفهان سرود. او، ترجمه‌ای از داستان در دست داشت نامفهوم و دارای الفاظ‌ عجیب‌ و غـریب بود که آن را به زبانی ساده و گویا، شیرین و روان به نظم‌ درآورد.<ref>ر.ک: همان، ص25-26</ref> از این شاعر به جز “ویس و رامین” و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست.


    ==پانویس==
    ==پانویس==

    نسخهٔ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۱

    ديوان اسعد گرگانی
    ديوان اسعد گرگانی
    پدیدآورانگرگانی، فخرالدین اسعد (نویسنده) مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) (سایر)
    ناشرمرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)
    مکان نشرايران - قم
    چاپچاپ يکم
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره

    ديوان اسعد گرگانی، عنوان مجموعه اشعار فخرالدین اسعد گرگانی شاعر و داستان‌سرای ایرانی نیمه نخست سده پنجم هجری است. این اثر همان مثنوی «ویس و رامین»، به‌علاوه ابیات پراکنده اوست که در یک جلد به زبان فارسی چاپ شده است.

    فخرالدین اسعد گرگانی در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل‌ بیگ‌ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تخلص می‌کرد و درفرهنگ‌ها و هرجا اشاره‌ای به‌ شعر‌ او‌ داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام‌ برده‌اند‌.[۱]

    «فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه‌ عـاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن‌ پنجم‌ به‌ خاطر طبعیت زیبا و گلها و ریاحین ونسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف‌ کرد‌.[۲] دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در‌ همین‌ ناحیه‌ منحصرا در ایران شمالی جریان می‌یابد. میدان وقوع حـوادث از خراسان شرقی تا ماد که‌ البته بیشتر‌ صحنه‌ها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر ‌«گرگان‌» است‌ و گاه درلشکرکشی‌ها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.[۳]

    فخر الدین از اکثر عـلوم زمان خود بهره‌مند بود و اطلاع کافی‌ داشت. سروده‌هایش همه روان‌ و شیرین‌ و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و می‌توان با خواندن منظومه ویس‌ و رامین‌ مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از‌ آن استنتاج و استخراج نمود‌. فخر‌‌الدین اگر حکمران و پادشاهی را‌ ستود‌ه از واقـعیت‌ بود‌ه و صـفات‌ نیکویشان‌ را به عـنوان شکر و سپاس برشمرده است.[۴]

    از‌ آغاز‌ داستان ویس و رامین برمی‌آید فخر الدین‌ خط‌ و زبان پهلوی را خوانده و می‌دانسته و داستان ویس و رامین را ازیک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلوی‌دانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس‌ و رامین‌، پهلوی بوده‌ وفخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهـلوی را هـنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم‌) ‌‌بمعنی ‌"بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و... .[۵]

    پدید آمدن این منظومه

    فخرالدین اسعد گرگانی این منظومه را به درخواست عمید ابوا لفتح مظفر حاکم اصفهان سرود. او، ترجمه‌ای از داستان در دست داشت نامفهوم و دارای الفاظ‌ عجیب‌ و غـریب بود که آن را به زبانی ساده و گویا، شیرین و روان به نظم‌ درآورد.[۶] از این شاعر به جز “ویس و رامین” و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست.

    پانویس

    1. ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، ص23
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص24
    5. ر.ک: همان، ص24-25
    6. ر.ک: همان، ص25-26

    منبع مقاله

    نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، حافظ » شهریور 1390 - شماره 85.


    وابسته‌ها