ديوان اسعد گرگانی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'گـ' به 'گ')
    جز (جایگزینی متن - 'خـ' به 'خ')
    خط ۳۲: خط ۳۲:
    فخرالدین اسعد گرگانی در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل‌ بیگ‌ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تخلص می‌کرد و درفرهنگ‌ها و هرجا اشاره‌ای به‌ شعر‌ او‌ داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام‌ برده‌اند‌.<ref>ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، ص23</ref>  
    فخرالدین اسعد گرگانی در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل‌ بیگ‌ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تخلص می‌کرد و درفرهنگ‌ها و هرجا اشاره‌ای به‌ شعر‌ او‌ داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام‌ برده‌اند‌.<ref>ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، ص23</ref>  


    «فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه‌ عـاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن‌ پنجم‌ به‌ خاطر طبعیت زیبا و گلها و ریاحین ونسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف‌ کرد‌.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در‌ همین‌ ناحیه‌ منحصرا در ایران شمالی جریان می‌یابد. میدان وقوع حـوادث از خـراسان شرقی تا ماد که‌ البته بیشتر‌ صحنه‌ها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر ‌«گرگان‌» است‌ و گاه درلشکرکشی‌ها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان</ref>
    «فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه‌ عـاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن‌ پنجم‌ به‌ خاطر طبعیت زیبا و گلها و ریاحین ونسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف‌ کرد‌.<ref>ر.ک: همان</ref> دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در‌ همین‌ ناحیه‌ منحصرا در ایران شمالی جریان می‌یابد. میدان وقوع حـوادث از خراسان شرقی تا ماد که‌ البته بیشتر‌ صحنه‌ها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر ‌«گرگان‌» است‌ و گاه درلشکرکشی‌ها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان</ref>


    فخر الدین از اکـثر عـلوم زمان خود بهره‌مند بود و اطلاع کافی‌ داشت. سروده‌هایش همه روان‌ و شیرین‌ و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و می‌توان با خـواندن منظومه ویس‌ و رامین‌ مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از‌ آن استنتاج و استخراج نمود‌. فخر‌‌الدین اگر حکمران و پادشاهی را‌ ستود‌ه از واقـعیت‌ بود‌ه و صـفات‌ نیکویشان‌ را به عـنوان شکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>
    فخر الدین از اکـثر عـلوم زمان خود بهره‌مند بود و اطلاع کافی‌ داشت. سروده‌هایش همه روان‌ و شیرین‌ و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و می‌توان با خواندن منظومه ویس‌ و رامین‌ مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از‌ آن استنتاج و استخراج نمود‌. فخر‌‌الدین اگر حکمران و پادشاهی را‌ ستود‌ه از واقـعیت‌ بود‌ه و صـفات‌ نیکویشان‌ را به عـنوان شکر و سپاس برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref>


    از‌ آغاز‌ داستان ویس و رامین برمی‌آید فخر الدین‌ خط‌ و زبان پهلوی را خوانده و می‌دانسته و داستان ویس و رامین را ازیک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلوی‌دانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس‌ و رامین‌، پهلوی بوده‌ وفخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهـلوی را هـنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم‌) ‌‌بمعنی ‌"بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و... .<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>
    از‌ آغاز‌ داستان ویس و رامین برمی‌آید فخر الدین‌ خط‌ و زبان پهلوی را خوانده و می‌دانسته و داستان ویس و رامین را ازیک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلوی‌دانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس‌ و رامین‌، پهلوی بوده‌ وفخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهـلوی را هـنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم‌) ‌‌بمعنی ‌"بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و... .<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>

    نسخهٔ ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۱

    ديوان اسعد گرگانی
    ديوان اسعد گرگانی
    پدیدآورانگرگانی، فخرالدین اسعد (نویسنده) مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) (سایر)
    ناشرمرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور)
    مکان نشرايران - قم
    چاپچاپ يکم
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره

    ديوان اسعد گرگانی، عنوان مجموعه اشعار فخرالدین اسعد گرگانی شاعر و داستان‌سرای ایرانی نیمه نخست سده پنجم هجری است. این اثر همان مثنوی «ویس و رامین»، به‌علاوه ابیات پراکنده اوست که در یک جلد به زبان فارسی چاپ شده است.

    فخرالدین اسعد گرگانی در اوایل قرن پنجم هجری در عهد سلطان طغرل‌ بیگ‌ سلجوقی (432-455) در گرگان چشم به جهان گشود. ظاهرا در شعر فخری تخلص می‌کرد و درفرهنگ‌ها و هرجا اشاره‌ای به‌ شعر‌ او‌ داشتند از او با عنوان فخری گرگانی نام‌ برده‌اند‌.[۱]

    «فخرالدین گرگانی» نام گرگان را 49 بار در منظومه‌ عـاشقانه ویس و رامین آورده است او این سرزمین شرق «ناحیه استان گلستان فعلی» را در همان قرن‌ پنجم‌ به‌ خاطر طبعیت زیبا و گلها و ریاحین ونسیم خنک و باطراوتش گلستان نامید و توصیف‌ کرد‌.[۲] دلیل این اشاره متقن آن است که وقایع داستان ویس و رامین در‌ همین‌ ناحیه‌ منحصرا در ایران شمالی جریان می‌یابد. میدان وقوع حـوادث از خراسان شرقی تا ماد که‌ البته بیشتر‌ صحنه‌ها مربوط به مرو است و نخجیرگاه پادشاه ازشمال باختری مرو در ناحیه خزر ‌«گرگان‌» است‌ و گاه درلشکرکشی‌ها به ساری و آمل در سرزمین طبرستان اشاره دارد.[۳]

    فخر الدین از اکـثر عـلوم زمان خود بهره‌مند بود و اطلاع کافی‌ داشت. سروده‌هایش همه روان‌ و شیرین‌ و شیوا و پر نغز و مغز و بامعنی است و می‌توان با خواندن منظومه ویس‌ و رامین‌ مطالب متنوع و گوناگون(پند و حکمت و مثل...)از‌ آن استنتاج و استخراج نمود‌. فخر‌‌الدین اگر حکمران و پادشاهی را‌ ستود‌ه از واقـعیت‌ بود‌ه و صـفات‌ نیکویشان‌ را به عـنوان شکر و سپاس برشمرده است.[۴]

    از‌ آغاز‌ داستان ویس و رامین برمی‌آید فخر الدین‌ خط‌ و زبان پهلوی را خوانده و می‌دانسته و داستان ویس و رامین را ازیک اصل پهلوی ترجمه نموده و از اشتقاق کلمات، دم از پهلوی‌دانی خود زده است. گرچه متن اصلی داستان ویس‌ و رامین‌، پهلوی بوده‌ وفخرالدین آن را به فارسی دری به نظم درآورده است، ولی برخی کلمات پهـلوی را هـنگام نقل به شعر خود راه داده و آورده است مثل(دژخیم‌) ‌‌بمعنی ‌"بدخو" (دژپسند) بمعنی "بدخواه"و دژمان بمعنی "بداندیش" و... .[۵]

    پدید آمدن این منظومه

    فخرالدین اسعد گرگانی این منظومه را به درخواست عمید ابوا لفتح مظفر حاکم اصفهان سرود. او، ترجمه‌ای از داستان در دست داشت نامفهوم و دارای الفاظ‌ عجیب‌ و غـریب بود کـه آن را به زبانی ساده و گویا، شیرین و روان به نظم‌ درآورد.[۶] از این شاعر به جز “ویس و رامین” و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست.

    پانویس

    1. ر.ک: نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، ص23
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص24
    5. ر.ک: همان، ص24-25
    6. ر.ک: همان، ص25-26

    منبع مقاله

    نیکزاد، مرتضی، سیری در دیوان فخرالدین اسعد گرگانی - بازیگران و قهرمانان اصلی داستان ویس و رامین به روایت ابیات، حافظ » شهریور 1390 - شماره 85.


    وابسته‌ها