۶٬۵۹۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)' به 'شرح نهجالبلاغة (ابن ابیالحديد)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
اين كتاب تنها اثر باقىمانده از ابن سلام است. ابتدا در 1916م نسخه ناقصى از آن توسط يوزف هل به چاپ رسيد كه با مقدمه وى به زبان آلمانى همراه بود. اين نسخه در 1920م، در قاهره تجديد چاپ شد. چند چاپ ديگر نيز از آن منتشر گرديد كه يكى از آنها به كوشش محمود محمد شاكر مصرى بود. شاكر بعدها به نسخه كاملترى دست يافت و با مراجعه به كتابهايى چون الأغانى، الموشح و [[شرح نهجالبلاغة (ابن | اين كتاب تنها اثر باقىمانده از ابن سلام است. ابتدا در 1916م نسخه ناقصى از آن توسط يوزف هل به چاپ رسيد كه با مقدمه وى به زبان آلمانى همراه بود. اين نسخه در 1920م، در قاهره تجديد چاپ شد. چند چاپ ديگر نيز از آن منتشر گرديد كه يكى از آنها به كوشش محمود محمد شاكر مصرى بود. شاكر بعدها به نسخه كاملترى دست يافت و با مراجعه به كتابهايى چون الأغانى، الموشح و [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابیالحديد)]]، آن را باز هم كاملتر گردانيد و با مقدمه مفصلى در قاهره (1394ق1974/م) در دو مجلد منتشر ساخت كه بهترين و كاملترين چاپ كتاب طبقات است، جز اينكه تغيير نام كتاب به طبقات فحول الشعراء و افزودن قسمتهايى به متن اصلى را با همه دلايلى كه شاكر براى اين تغييرات و تكميل متن كتاب عرضه كرده است، بعضى خلاف آيين تحقيق دانسته و نپسنديدهاند<ref>لسانى فشاركى، محمدعلى، ص702</ref> | ||
محمد شاكر در صفحه عنوان از لفظ «قرأه و شرحه» استفاده كرده است. وى در توضيح بهكارگيرى اين لفظ چنين مىنويسد كه من لفظ «تحقيق» و جميع مشتقاتش را از كلام و كتابهايم حذف كردهام. وى تأكيد مىكند كه كار او در اين كتاب بيش از اين نيست كه كتاب را بهدرستى قرائت كند و بر عبارات دشوار آن پاورقى زده و شرح كند و خواننده را بر فهم آنچه كه مىخواند و اطمينان به صحت قرائت و صحت معناى آن دارد، راهنمايى كند؛ ولذا خود را خواننده، شارح يا راهنما دانسته و محقق نمىداند<ref>ر.ک: مقدمه محمد شاكر، ص158</ref> | محمد شاكر در صفحه عنوان از لفظ «قرأه و شرحه» استفاده كرده است. وى در توضيح بهكارگيرى اين لفظ چنين مىنويسد كه من لفظ «تحقيق» و جميع مشتقاتش را از كلام و كتابهايم حذف كردهام. وى تأكيد مىكند كه كار او در اين كتاب بيش از اين نيست كه كتاب را بهدرستى قرائت كند و بر عبارات دشوار آن پاورقى زده و شرح كند و خواننده را بر فهم آنچه كه مىخواند و اطمينان به صحت قرائت و صحت معناى آن دارد، راهنمايى كند؛ ولذا خود را خواننده، شارح يا راهنما دانسته و محقق نمىداند<ref>ر.ک: مقدمه محمد شاكر، ص158</ref> |
ویرایش