تاریخ لرستان؛ روزگار قاجار: از تاسیس تا کودتای 1299: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== [[' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} [[')
    خط ۹۰: خط ۹۰:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[تاریخ لرستان؛ روزگار پهلوی: از کودتای 1299 تا نهضت ملی شدن صنعت نفت]]
    [[تاریخ لرستان؛ روزگار پهلوی: از کودتای 1299 تا نهضت ملی شدن صنعت نفت]]



    نسخهٔ ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۳

    تاریخ لرستان؛ روزگار قاجار: از تأسيس تا کودتای 1299
    تاریخ لرستان؛ روزگار قاجار: از تاسیس تا کودتای 1299
    پدیدآورانوالی زاده معجزی، حسین (محقق) والی‌زاده معجزی، محمدرضا (نویسنده)
    عنوان‌های دیگراز تأسيس تا کودتای 1299
    ناشرحروفيه
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1380 ش
    چاپ1
    شابک964-92185-7-2
    موضوعایران - تاریخ - پهلوی، 1304 - 1320

    ایران - تاریخ - قاجاریان، 1193 - 1344ق.

    لرستان - اوضاع اجتماعی - قرن 14

    لرستان - تاریخ - قرن 13ق.

    لرستان - تاریخ - قرن 14
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏DSR‎‏ ‎‏2051‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏48‎‏ ‎‏و‎‏2‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاریخ لرستان؛ روزگار قاجار: از تأسیس تا کودتای 1299، اثر محمدرضا والیزاده معجزى، تحقیقى است درباره تاریخ و تحولات منطقه لرستان در دوران قاجار که درون مایه اصلى آن معرفى و بررسى شخصیت و عملکرد حکمرانان لرستان مى‌باشد.

    کتاب به زبان فارسی و در اواخر دوران قاجار نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه ویراستار، حمیدرضا دالوند، در بیان روش کار تصحیح، آغاز شده است.

    نوشته‌هاى کتاب، آمیزه‌اى از تاریخ شفاهى، اسناد تاریخى و آثار تاریخ‌نگاران رسمى است و نویسنده مى‌کوشد تا به کمک آنها، خطوط برجسته تاریخ لرستان را براى خواننده خویش مشخص سازد.

    شخصیت و عملکرد حکمرانان لرستان درون‌مایه اصلى هر بخش بوده و شیوه کار بدین گونه است که نگارنده هر حکمرانى را از روزگار تولد تا پایان ماموریت و گاه پس از آن (حتى روزگار مرگ) به کمک منابع مختلف معرفى کرده و از این رهگذر، رویدادهاى لرستان را نیز مطرح ساخته است. از این‌رو مى‌توان گفت اثر او نوعى سرگذشت‌نویسى یا تاریخى برپایه سرگذشت تاریخ‌سازان است.

    اگرچه نویسنده، سازماندهى مشخصى به مطالب نداده؛ اما ویراستار، علاوه بر افزودن شرح و توضیحاتى درباره اشخاص، رویدادها و مکان‌ها، مطالب را با نظم خاص و به ترتیب دوره‌هاى سلطنت پادشاهان قاجار تدوین کرده است، به این ترتیب، کتاب از پنج بخش لرستان در روزگار محمد شاه، مظفرالدین شاه، ناصرالدین شاه و مشروطیت (محمدعلى شاه و احمد شاه) تشکیل شده است.

    قلم نویسنده، روان، ولى داراى اطناب است، چنانکه گاه یک بند را همچون گفتار، یک نفس در پى هم آورده است. با این همه، شیرینى و جذابیتى که در کلام اوست، ریشه در همنشینى با مردم و حضور داشتن در مجالس و محافل مردمى دارد. در نتیجه، در بسیارى از موارد، مرز میان قصه و تاریخ از میان رفته و همین امر سبب شده است تا خواننده، به ویژه خواننده مبتدى و عامى، از هر بخشى آغاز کند، نه تنها در فهم مطالب به دشوارى برنخورد که سخت شیفته آن گردد.

    نویسنده براى منابع رسمى اهمیت و اعتبار دست اولى قائل شده و بیشتر براى نقد آنها و حتى در پانویس، تاریخ شفاهى را بکار گرفته است.

    روایات شفاهى و نقل گفته‌هاى تاریخ‌سازان یا شاهدان رویدادها از نقطات قوت کتاب است.

    گزارش محتوا

    نویسنده در دودمانى پا بر گیتى نهاده که دست کم دویست سال حضور تأثیرگذار در رویدادهاى لرستان داشته و زیر نظر مردانى پرورش یافته است که خود تاریخ‌ساز بودنده‌اند. آن چه بر او خواندند یا به میراث گذاشتند، چیزى نبود؛ مگر خاطرات تلخ و شیرین زندگى پرماجراى کوه‌نشینان لر، حماسه مردان بلندآوازه ایل، حضور پرهیاهو و گاه نفس‌گیر حکمران و...، تلگراف‌ها، نامه‌ها، احکام، فرامین و یا مکاتباتى که میان نیاکانش با دولت مرکزى رد و بدل شده بود. عباراتى چون «به گفته والد» یا «براساس تلگراف یا نامه‌اى که نگارنده در دست دارد» که خواننده در لابلاى مطالب به آنها برمى‌خورد، کم نیستند و نشان از تأثیر محیط خانواده بر شکوفایى استعداد نویسنده دارد.

    وى در پرآشوب‌ترین دوره تاریخ لرستان زاده شده و دگرگونى‌هاى تند و پرشتاب ارزش‌ها و ساختارهاى جامعه را دیده است. تأثیر این تجربه‌ها از سویى و نیز پایگاه اجتماعى و تعلق او به جامعه سامان‌گراى شهرنشین از دیگر سو، در بینش تاریخ‌نگارى وى به روشنى نمود یافته است: «امنیت» یکى از پربسامدترین واژگان اثر اوست که از تأثیر عوامل یاد شده حکایت دارد.

    در گفتمان وى، امنیت جوهره ترقى و پیشرفت جامعه لرستان است و تنها به برکت وجود چنین کیمیایى است که لرها مى‌توانند به سرحد تکامل دست پیدا کنند؛ برپادارنده آن هر کس باشد، نیک و ستودنى و بر هم زننده آن هر که باشد، نکوهیده است.

    ازاین‌رو در ارزیابى و داورى شخصیت‌هاى اثرش هم، به این معیار دست یازیده و در داورى نهایى درباره کسانى؛ چون «ظل السلطان»، «عین‌الدوله» و دیگر چهره‌هاى خشن تاریخ لرستان، نوعى تسامح به خرج داده است و برپایه همین نگرش، ضمن ستایش آزادمنشى و ویژگى‌هاى نیک جامعه عشایرى، از سرِ دلسوزى و درد درون، بر ناهنجارى‌هاى آن به تندى تاخته است.

    داورى‌هاى او درباره «بیرانوندها» نمونه کاملى از این نگرش است و این در حالى است که وى و دودمانش نه تنها هیچ اختلاف تاریخى یا رقابت قومى ریشه‌دارى با ایشان ندارند، بلکه پیوندهاى سببى محکمى میان خانواده وى و سران بیرانوند برقرار است؛ ولى با وجود این، به همسنگ تعریف و تمجیدهاى بى‌شمارى که از رشادت‌ها و سلحشورى‌هاى این ایل کرده است، در برابر پاره‌اى از رفتار آنها نسبت به مردم بروجرد و سیلاخور یا خلع سلاح نیروهاى ژاندارمرى، نه تنها چشم‌پوشى نمى‌کند که سخت برآشفته مى‌شود.

    در تاریخ‌نگارى وى، به مصداق: «عیب مى جمله بگفتى هنرش نیز بگو»، ضمن اشاره به همین مصراع، کوشش شده تا حد ممکن رعایت بى‌طرفى بشود. به عنوان نمونه از داورى‌هاى او درباره «نظرعلى خان امیر اشرف»، مى‌توان یاد کرد: وى یکى از قهرمانان اثر اوست که نویسنده دلبستگى و ارادت خاصى به وى دارد و حضور پر رنگ او در لرستان را به خوبى نمودار ساخته است؛ ولى با این همه، در پاره‌اى موارد به سبب اشتباهاتش بى‌رحمانه بر او مى‌تازد و این تنها در چارچوب نقد دلسوزانه و تعالى‌بخش واقع‌گرایانه قابل تحلیل است تا غرض‌ورزى‌هاى شخصى.

    به جز همنشینى با پیران پرتجربه، نویسنده همدمى دیگر دارد و آن دوست دیر آشناى فرهنگ و تاریخ لرستان؛ یعنى «کتاب» است. او کتاب را دوست دارد و به هر کس که اهل آن باشد، عشق مى‌ورزد. در جاى جاى اثر خود، با تأکید به وجود کتاب‌خانه‌هاى بزرگ برخى از رجال، اشاره مى‌کند و از کلامش برمى‌آید که این، بهترین وصفى است که درباره صاحب سرگذشت مى‌نماید.

    در تجلى بخشى به چنین عشقى است که شصت و چهار بهار پربار زندگى خویش را صرف فراهم آوردن گنجینه بى‌نظیرى از کتاب در یکى از محروم‌ترین استان‌هاى مى‌نماید. از این رو باید گفت، او کتابنده‌اى است که گنجى پربها به یادمان برجاى نهاده است.

    نکته‌اى که در کنار ویژگى‌هاى درخور ستایش کتاب، باید به آن توجه کرد، «نقد خبر» در تاریخ است. با اینکه نویسنده کوشیده تا سرحد امکان در گردآورى اطلاعات از منابع موثق تلاش کند؛ ولى آنچه ارائه کرده است، هیچ گاه مطلق واقعیت نیست، بلکه گزارشى از تاریخ لرستان به روایت نویسنده، آن هم بر پایه مدارک و منابعى مى‌باشد که از آفت‌ها، محدودیت‌ها و نارسایى‌هاى معمول به دور نیست و این مسأله‌اى است که خود در پاره‌اى موارد با عبارت «و اللّه اعلم» بدان اشاره کرده است.

    از این‌رو باید گفت که مطالب، اخبارى از رویدادهاى تاریخى لرستان است که نویسنده به گردآورى آن همت گماشته و گاه از دیدگاه خویش به نقد و تحلیل آنها پرداخته است.

    نویسنده از جمله مورخین سنتى و خود آموخته است که از سر ذوق و نوعى احساس وظیفه یا رسالت تاریخى، دست به قلم برده است. اثر وى، اگر چه از پاره‌اى کاستى‌هاى شکلى و روشى به دور نیست؛ ولى از آن جا که او بیش از هر چیز، به مضمون اهمیت داده است، چندان کاستى قابل انتقادى نبوده و اثر وى، به سبب نقشى که در گردآورى وقایع دارد، تأثیر ژرفى بر نویسندگان بعدى برجاى خواهد گذاشت.

    دربست بودن مطالب و توضیحات فراوان نویسنده که گاه به حشو و تکرار مى‌انجامد، ویژگى بارز کتاب است که البته با زمان و مخاطبان صاحب اثر پیوند دارد.

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و نمایه اسامى افراد، مکان‌ها، ایلات و طوایف، در انتهاى کتاب آمده است.

    پاورقى‌ها به ذکر تاریخ شفاهى و توضیح برخى کلمات و عبارات متن پرداخته است.

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. «فهرست کتاب‌هاى منتشر شده، شهریورماه سال 1380ش»، مجله کتاب ماه تاریخ جغرافیا، مهر 1380ش، شماره 48.

    وابسته‌ها