الواسطة في معرفة أحوال مالطة و كشف المخبّإ عن فنون أوروبة: تفاوت میان نسخهها
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ الواسطة في معرفة أحوال مالطة، و کشف المخبا عن فنون أوروبة را به [[الواسطة في معرفة أحوال مالطة، و كشف المخبا عن فنون أور...) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
«الواسطة في معرفة أحوال مالطة و كشف | «الواسطة في معرفة أحوال مالطة و كشف المخباَّ عن فنون أوروبة»، اثر احمد فارس شدياق، معرفى موقعيت جغرافيايى جزيره مالطه و اشاره به عجايب آن و بحث پيرامون تاريخ تمدن اروپا مىباشد كه به زبان عربى و در قرن نوزدهم ميلادى نوشته شده است. | ||
مالطه، معرب مالت و نام جزيرهاى در بحر ابيض ميان صقليه و آفريقيه مىباشد | مالطه، معرب مالت و نام جزيرهاى در بحر ابيض ميان صقليه و آفريقيه مىباشد <ref>دهخدا، مدخل مالطه</ref>. | ||
انگيزه نويسنده، معرفى و توصيف جزيره مالطه و شناساندن عجايب آن بوده است | انگيزه نويسنده، معرفى و توصيف جزيره مالطه و شناساندن عجايب آن بوده است <ref>مقدمه نويسنده، ص 24</ref>. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
| خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در مقدمه وهب، ضمن اشارهاى كوتاه به زندگىنامه نويسنده، توضيح مختصرى پيرامون مطالب كتاب، داده شده است | در مقدمه وهب، ضمن اشارهاى كوتاه به زندگىنامه نويسنده، توضيح مختصرى پيرامون مطالب كتاب، داده شده است <ref>مقدمه، ص 11 - 21</ref>. | ||
در مقدمه نويسنده به انگيزه وى از نگارش اين اثر، اشاره شده است | در مقدمه نويسنده به انگيزه وى از نگارش اين اثر، اشاره شده است <ref>مقدمه نويسنده، ص 23</ref>. | ||
نويسنده در بخش اول، در ضمن هفت فصل زير، به معرفى مالطه پرداخته است: | نويسنده در بخش اول، در ضمن هفت فصل زير، به معرفى مالطه پرداخته است: | ||
1. در فصل اول، حد و مرز مالطه روشن شده و از موقعيت جغرافيايى و اجتماعى و تاريخ مالطه، سخن به ميان آمده است. برخى از جغرافىدانان از جمله بثولومى، با توجه به مكان و موقعيت جغرافيايى اين جزيره، آن را جزء قاره آفريقا دانسته و برخى ديگر مانند بلينوس و سطرابوس، با توجه به عادات و رسوم مردم، آن را به جزاير ايتاليا ملحق كرده و آن را جزء اروپا دانستهاند | 1. در فصل اول، حد و مرز مالطه روشن شده و از موقعيت جغرافيايى و اجتماعى و تاريخ مالطه، سخن به ميان آمده است. برخى از جغرافىدانان از جمله بثولومى، با توجه به مكان و موقعيت جغرافيايى اين جزيره، آن را جزء قاره آفريقا دانسته و برخى ديگر مانند بلينوس و سطرابوس، با توجه به عادات و رسوم مردم، آن را به جزاير ايتاليا ملحق كرده و آن را جزء اروپا دانستهاند <ref>متن كتاب، ص 31</ref>. | ||
در وسط اين جزيره، شهرى به نام «فالته» وجود داشته كه آن را به دو قسمت شرقى و غربى، تقسيم نموده است. اين شهر در سال 1576م، به دست يكى از امراى فرنگ، به همين نام بنا گرديد | در وسط اين جزيره، شهرى به نام «فالته» وجود داشته كه آن را به دو قسمت شرقى و غربى، تقسيم نموده است. اين شهر در سال 1576م، به دست يكى از امراى فرنگ، به همين نام بنا گرديد <ref>همان</ref>. | ||
برخى جغرافىدانان معتقدند كه مالطه در قديم «هيبريه» نام داشت و برخى ديگر بر اين باورند كه در بلاد اروپا جزيرهاى بدين نام، وجود نداشته است | برخى جغرافىدانان معتقدند كه مالطه در قديم «هيبريه» نام داشت و برخى ديگر بر اين باورند كه در بلاد اروپا جزيرهاى بدين نام، وجود نداشته است <ref>همان، ص 33</ref>. | ||
از جمله شعراى قديمى كه در اشعار خود از حكومت مالطه نام بردهاند، عبارتند از «أوميروس» و «أوفيديوس» كه از كلامشان چنين فهميده مىشود كه اولين قبيله ساكن آن، «فيكانس» نام داشته و پس از ايشان، فينيقيون در 1519 سال قبل از ميلاد در اين جزيره سكنى گزيدند. فينيقيون كه اهل تجارت و كسب و كار بودند، نزديك به چهارصد و پنجاه سال در اين جزيره سكونت داشته و سرانجام به دست «اغريقيون» از آن رانده شدند | از جمله شعراى قديمى كه در اشعار خود از حكومت مالطه نام بردهاند، عبارتند از «أوميروس» و «أوفيديوس» كه از كلامشان چنين فهميده مىشود كه اولين قبيله ساكن آن، «فيكانس» نام داشته و پس از ايشان، فينيقيون در 1519 سال قبل از ميلاد در اين جزيره سكنى گزيدند. فينيقيون كه اهل تجارت و كسب و كار بودند، نزديك به چهارصد و پنجاه سال در اين جزيره سكونت داشته و سرانجام به دست «اغريقيون» از آن رانده شدند <ref>همان، ص 34</ref>. | ||
اين جزيره در ايام حكومت ابوالغرانيق محمد بن احمد بن محمد بن اغلب (متوفى 261ق)، به دست مسلمانان فتح گرديد | اين جزيره در ايام حكومت ابوالغرانيق محمد بن احمد بن محمد بن اغلب (متوفى 261ق)، به دست مسلمانان فتح گرديد <ref>همان</ref>. | ||
پيرامون زبان اهل مالطه، اختلافاتى وجود دارد. برخى آن را عربى فاسد و غير سليس دانسته و برخى ديگر نيز بر اين باورند كه زبان مردم آن فينيقيهاى است؛ زيرا پس از تسلط يونانيان بر اين جزيره، فينيقيون از آن اخراج نشده و به همين دليل نيز زبانشان در ميان مردم، متداول گرديد | پيرامون زبان اهل مالطه، اختلافاتى وجود دارد. برخى آن را عربى فاسد و غير سليس دانسته و برخى ديگر نيز بر اين باورند كه زبان مردم آن فينيقيهاى است؛ زيرا پس از تسلط يونانيان بر اين جزيره، فينيقيون از آن اخراج نشده و به همين دليل نيز زبانشان در ميان مردم، متداول گرديد <ref>همان، ص 35</ref>. | ||
2. در فصل دوم، وضعيت آب و هوايى مالطه در فصول مختلف سال و تفريحگاههاى آن، مورد بررسى قرار گرفته است | 2. در فصل دوم، وضعيت آب و هوايى مالطه در فصول مختلف سال و تفريحگاههاى آن، مورد بررسى قرار گرفته است <ref>همان، ص 38</ref>. | ||
از آنجا كه زمين مالطه، صخرهاى و پر از سنگ مىباشد، گياهان و درختان اندكى در آن رشد مىكنند و تلاش فراوان مردم در كاشت برخى از سبزيجات و ميوهها، فقط جوابگوى چهار ماه از سال مىباشد، لذا مردم آنجا، مايحتاج خود را از ساير مناطق تأمين مىنمايند؛ بهعنوان مثال، گندم و پنبه از مصر و از بلاد ترك و روم، ميوه از صقليه، گوشت و روغن از آفريقا وارد مىكنند | از آنجا كه زمين مالطه، صخرهاى و پر از سنگ مىباشد، گياهان و درختان اندكى در آن رشد مىكنند و تلاش فراوان مردم در كاشت برخى از سبزيجات و ميوهها، فقط جوابگوى چهار ماه از سال مىباشد، لذا مردم آنجا، مايحتاج خود را از ساير مناطق تأمين مىنمايند؛ بهعنوان مثال، گندم و پنبه از مصر و از بلاد ترك و روم، ميوه از صقليه، گوشت و روغن از آفريقا وارد مىكنند <ref>همان، ص 41</ref>. آب مالطه نيز از بارش باران و چاههاى آن تأمين مىگردد <ref>همان، ص 43</ref>. | ||
3. فصل سوم، در مورد شهر فالته و توصيف آن مىباشد. اين شهر كه مقر حاكم انگليسى مالطه بود، داراى قلعهها و لنگرگاههاى متعددى است. نصف قلعههاى اين شهر، از صخرهها تشكيل شده و لنگرگاهها نيز از سنگ ساخته شده است | 3. فصل سوم، در مورد شهر فالته و توصيف آن مىباشد. اين شهر كه مقر حاكم انگليسى مالطه بود، داراى قلعهها و لنگرگاههاى متعددى است. نصف قلعههاى اين شهر، از صخرهها تشكيل شده و لنگرگاهها نيز از سنگ ساخته شده است <ref>همان، ص 46</ref>. | ||
از جمله امورى كه در مورد اين شهر، توصيف و بررسى شده است، عبارتند از: وضعيت خانهها و ساختمانها، نحوه خريد و فروش يا اجاره آنها، امكانات خانهها، چاهها و آبراههاى آن، راههاى مواصلاتى شهر، چگونگى و كيفيت نظافت و تميزى شهر، وسايل تفريح و سرگرمى مردم، چراگاهها و مراتع مورد استفاده احشام، كنيسهها و محلهاى مربوط به عبادت، مدارس، تعليم و تعلم، مكاتبات و نحوه چاپ كتب، اطلاعات آمارى، بازارهاى مواد خوراكى، صنايع آن (كه عبارتند از نجارى، خياطى، كفشگرى، آهنگرى، نساجى، رنگرزى) و چيزهاى ناپسندى كه در آن شهر وجود دارد | از جمله امورى كه در مورد اين شهر، توصيف و بررسى شده است، عبارتند از: وضعيت خانهها و ساختمانها، نحوه خريد و فروش يا اجاره آنها، امكانات خانهها، چاهها و آبراههاى آن، راههاى مواصلاتى شهر، چگونگى و كيفيت نظافت و تميزى شهر، وسايل تفريح و سرگرمى مردم، چراگاهها و مراتع مورد استفاده احشام، كنيسهها و محلهاى مربوط به عبادت، مدارس، تعليم و تعلم، مكاتبات و نحوه چاپ كتب، اطلاعات آمارى، بازارهاى مواد خوراكى، صنايع آن (كه عبارتند از نجارى، خياطى، كفشگرى، آهنگرى، نساجى، رنگرزى) و چيزهاى ناپسندى كه در آن شهر وجود دارد <ref>همان، ص 46 - 63</ref>. | ||
4. در فصل چهارم، عادات، احوال و اخلاق اهل مالطه، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در اين فصل، با نوع پوشش و زينتهاى مورد استفاده مردم مالطه، عادتهايى كه انگليسىها در آن رواج دادهاند، عادات مردم در خوردنىها و نوشيدنىها، خوابگاهها و مجالس ايشان، عادتشان در ازدواج و گزينش همسر، عفت يا روسپىگرى، آداب تشييع جنازه و تدفين مردگان و ديگر رسومات اهل مالطه، آشنا خواهيم شد | 4. در فصل چهارم، عادات، احوال و اخلاق اهل مالطه، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در اين فصل، با نوع پوشش و زينتهاى مورد استفاده مردم مالطه، عادتهايى كه انگليسىها در آن رواج دادهاند، عادات مردم در خوردنىها و نوشيدنىها، خوابگاهها و مجالس ايشان، عادتشان در ازدواج و گزينش همسر، عفت يا روسپىگرى، آداب تشييع جنازه و تدفين مردگان و ديگر رسومات اهل مالطه، آشنا خواهيم شد <ref>همان، ص 64</ref>. | ||
5. در فصل پنجم، از نحوه حكومت انگليسىها بر جزيره مالطه و آداب و رسومى كه بهوسيله ايشان در اين جزيره رواج يافته، بحث شده است | 5. در فصل پنجم، از نحوه حكومت انگليسىها بر جزيره مالطه و آداب و رسومى كه بهوسيله ايشان در اين جزيره رواج يافته، بحث شده است <ref>همان، ص 81</ref>. | ||
نويسنده، معتقد است كه اخلاق انگليسىها در اين جزيره، بر خلاف منش همنوعان آنها در ساير بلاد بوده و نبايد تمام آنها را به اوصاف ايشان، متصف نمود. زيرا به نظر او، انگليسىهاى ساكن اين جزيره، انسانهاى متكبر و خسيسى بودند | نويسنده، معتقد است كه اخلاق انگليسىها در اين جزيره، بر خلاف منش همنوعان آنها در ساير بلاد بوده و نبايد تمام آنها را به اوصاف ايشان، متصف نمود. زيرا به نظر او، انگليسىهاى ساكن اين جزيره، انسانهاى متكبر و خسيسى بودند <ref>همان، ص 86</ref>. | ||
6. در فصل ششم، ضمن تعريف موسيقى و ضوابط آن نزد متأخرين، جايگاه، اهميت و نوع موسيقى اهل مالطه، مورد بحث قرار گرفته است | 6. در فصل ششم، ضمن تعريف موسيقى و ضوابط آن نزد متأخرين، جايگاه، اهميت و نوع موسيقى اهل مالطه، مورد بحث قرار گرفته است <ref>همان، ص 89</ref>. | ||
مقايسه بين موسيقى فرنگى و مالطى، اختلاف اذواق مردم، الحان فرنگى و فرق آن با الحان رايج در عرب، استخراج علم عروض، آراء مطرحشده پيرامون طرب، غناء در نزد اهل مالطه و... از جمله مباحث مطرحشده در اين فصل مىباشد | مقايسه بين موسيقى فرنگى و مالطى، اختلاف اذواق مردم، الحان فرنگى و فرق آن با الحان رايج در عرب، استخراج علم عروض، آراء مطرحشده پيرامون طرب، غناء در نزد اهل مالطه و... از جمله مباحث مطرحشده در اين فصل مىباشد <ref>همان، ص 89 - 97</ref>. | ||
7. زبان اهل مالطه، در آخرين فصل، بررسى گرديده است. نويسنده، لغت مالطه را فرع بر لغت عربى ذكر كرده و تسلط آنها بر انگليسى و ايتاليايى را به خاطر ارتباطات و معاملات فراوان آنها با خارجيان دانسته است | 7. زبان اهل مالطه، در آخرين فصل، بررسى گرديده است. نويسنده، لغت مالطه را فرع بر لغت عربى ذكر كرده و تسلط آنها بر انگليسى و ايتاليايى را به خاطر ارتباطات و معاملات فراوان آنها با خارجيان دانسته است <ref>همان، ص 98</ref>. | ||
بخش دوم، در تشريح مسافرتى است كه نويسنده، در سال 1848م، از مالطه به انگلستان و ساير اروپا داشته و در ضمن آن تاريخ تمدن اروپا، مورد بحث قرار گرفته است | بخش دوم، در تشريح مسافرتى است كه نويسنده، در سال 1848م، از مالطه به انگلستان و ساير اروپا داشته و در ضمن آن تاريخ تمدن اروپا، مورد بحث قرار گرفته است <ref>همان، ص 113</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
| خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
فهرست مطالب؛ اعلام؛ اجناس و قبايل؛ اماكن؛ نقشهها؛ نباتات؛ حيوانات؛ مواد و معادن؛ ادوات و وسايل؛ اسلحه؛ صناعات؛ نقود؛ امراض و بلاها؛ داروها؛ خوردنىها و نوشيدنىها؛ لباسها؛ زينتآلات و جواهرات؛ هيئات و تنظيمات؛ منشآت و مؤسسات؛ اسواق؛ آثار باستانى؛ كتب؛ فنون؛ عادات؛ معلومات؛ جملاتى كه دلالات خاصهاى دارند؛ مصطلحات و فهرست اجناس و قبايل. | فهرست مطالب؛ اعلام؛ اجناس و قبايل؛ اماكن؛ نقشهها؛ نباتات؛ حيوانات؛ مواد و معادن؛ ادوات و وسايل؛ اسلحه؛ صناعات؛ نقود؛ امراض و بلاها؛ داروها؛ خوردنىها و نوشيدنىها؛ لباسها؛ زينتآلات و جواهرات؛ هيئات و تنظيمات؛ منشآت و مؤسسات؛ اسواق؛ آثار باستانى؛ كتب؛ فنون؛ عادات؛ معلومات؛ جملاتى كه دلالات خاصهاى دارند؛ مصطلحات و فهرست اجناس و قبايل. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
| خط ۱۱۷: | خط ۱۱۸: | ||
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8660 مطالعه کتاب الواسطة في معرفة أحوال مالطة، و کشف المخبا عن فنون أوروبة در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور] | [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/8660 مطالعه کتاب الواسطة في معرفة أحوال مالطة، و کشف المخبا عن فنون أوروبة در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
نسخهٔ ۲۳ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۳۶
| نام کتاب | الواسطة في معرفة أحوال مالطة، و کشف المخبا عن فنون أوروبة |
|---|---|
| نام های دیگر کتاب | |
| پدیدآورندگان | وهب، قاسم (مقدمهنويس)
شدیاق، احمد فارس (نويسنده) |
| زبان | عربی |
| کد کنگره | DG 989/4 /ش4و2 |
| موضوع | سفر نامهها
سیسیل - سیر و سیاحت شدیاق، احمد فارس، 1804 - 1887م. - سفرها مالت - سیر و سیاحت |
| ناشر | المؤسسة العربية للدراسات و النشر |
| مکان نشر | بیروت - لبنان |
| سال نشر | 2004 م |
| کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE14209AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«الواسطة في معرفة أحوال مالطة و كشف المخباَّ عن فنون أوروبة»، اثر احمد فارس شدياق، معرفى موقعيت جغرافيايى جزيره مالطه و اشاره به عجايب آن و بحث پيرامون تاريخ تمدن اروپا مىباشد كه به زبان عربى و در قرن نوزدهم ميلادى نوشته شده است.
مالطه، معرب مالت و نام جزيرهاى در بحر ابيض ميان صقليه و آفريقيه مىباشد [۱].
انگيزه نويسنده، معرفى و توصيف جزيره مالطه و شناساندن عجايب آن بوده است [۲].
ساختار
كتاب با دو مقدمه از قاسم محمد وهب و نويسنده آغاز و مطالب در دو بخش و هر بخش در چندين فصل، تنظيم شده است.
نويسنده در ابتدا به معرفى و توصيف جزيره مالطه پرداخته و سپس، تاريخ تمدن اروپا را مورد بحث و بررسى قرار داده است.
گزارش محتوا
در مقدمه وهب، ضمن اشارهاى كوتاه به زندگىنامه نويسنده، توضيح مختصرى پيرامون مطالب كتاب، داده شده است [۳].
در مقدمه نويسنده به انگيزه وى از نگارش اين اثر، اشاره شده است [۴].
نويسنده در بخش اول، در ضمن هفت فصل زير، به معرفى مالطه پرداخته است:
1. در فصل اول، حد و مرز مالطه روشن شده و از موقعيت جغرافيايى و اجتماعى و تاريخ مالطه، سخن به ميان آمده است. برخى از جغرافىدانان از جمله بثولومى، با توجه به مكان و موقعيت جغرافيايى اين جزيره، آن را جزء قاره آفريقا دانسته و برخى ديگر مانند بلينوس و سطرابوس، با توجه به عادات و رسوم مردم، آن را به جزاير ايتاليا ملحق كرده و آن را جزء اروپا دانستهاند [۵].
در وسط اين جزيره، شهرى به نام «فالته» وجود داشته كه آن را به دو قسمت شرقى و غربى، تقسيم نموده است. اين شهر در سال 1576م، به دست يكى از امراى فرنگ، به همين نام بنا گرديد [۶].
برخى جغرافىدانان معتقدند كه مالطه در قديم «هيبريه» نام داشت و برخى ديگر بر اين باورند كه در بلاد اروپا جزيرهاى بدين نام، وجود نداشته است [۷].
از جمله شعراى قديمى كه در اشعار خود از حكومت مالطه نام بردهاند، عبارتند از «أوميروس» و «أوفيديوس» كه از كلامشان چنين فهميده مىشود كه اولين قبيله ساكن آن، «فيكانس» نام داشته و پس از ايشان، فينيقيون در 1519 سال قبل از ميلاد در اين جزيره سكنى گزيدند. فينيقيون كه اهل تجارت و كسب و كار بودند، نزديك به چهارصد و پنجاه سال در اين جزيره سكونت داشته و سرانجام به دست «اغريقيون» از آن رانده شدند [۸].
اين جزيره در ايام حكومت ابوالغرانيق محمد بن احمد بن محمد بن اغلب (متوفى 261ق)، به دست مسلمانان فتح گرديد [۹].
پيرامون زبان اهل مالطه، اختلافاتى وجود دارد. برخى آن را عربى فاسد و غير سليس دانسته و برخى ديگر نيز بر اين باورند كه زبان مردم آن فينيقيهاى است؛ زيرا پس از تسلط يونانيان بر اين جزيره، فينيقيون از آن اخراج نشده و به همين دليل نيز زبانشان در ميان مردم، متداول گرديد [۱۰].
2. در فصل دوم، وضعيت آب و هوايى مالطه در فصول مختلف سال و تفريحگاههاى آن، مورد بررسى قرار گرفته است [۱۱].
از آنجا كه زمين مالطه، صخرهاى و پر از سنگ مىباشد، گياهان و درختان اندكى در آن رشد مىكنند و تلاش فراوان مردم در كاشت برخى از سبزيجات و ميوهها، فقط جوابگوى چهار ماه از سال مىباشد، لذا مردم آنجا، مايحتاج خود را از ساير مناطق تأمين مىنمايند؛ بهعنوان مثال، گندم و پنبه از مصر و از بلاد ترك و روم، ميوه از صقليه، گوشت و روغن از آفريقا وارد مىكنند [۱۲]. آب مالطه نيز از بارش باران و چاههاى آن تأمين مىگردد [۱۳].
3. فصل سوم، در مورد شهر فالته و توصيف آن مىباشد. اين شهر كه مقر حاكم انگليسى مالطه بود، داراى قلعهها و لنگرگاههاى متعددى است. نصف قلعههاى اين شهر، از صخرهها تشكيل شده و لنگرگاهها نيز از سنگ ساخته شده است [۱۴].
از جمله امورى كه در مورد اين شهر، توصيف و بررسى شده است، عبارتند از: وضعيت خانهها و ساختمانها، نحوه خريد و فروش يا اجاره آنها، امكانات خانهها، چاهها و آبراههاى آن، راههاى مواصلاتى شهر، چگونگى و كيفيت نظافت و تميزى شهر، وسايل تفريح و سرگرمى مردم، چراگاهها و مراتع مورد استفاده احشام، كنيسهها و محلهاى مربوط به عبادت، مدارس، تعليم و تعلم، مكاتبات و نحوه چاپ كتب، اطلاعات آمارى، بازارهاى مواد خوراكى، صنايع آن (كه عبارتند از نجارى، خياطى، كفشگرى، آهنگرى، نساجى، رنگرزى) و چيزهاى ناپسندى كه در آن شهر وجود دارد [۱۵].
4. در فصل چهارم، عادات، احوال و اخلاق اهل مالطه، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در اين فصل، با نوع پوشش و زينتهاى مورد استفاده مردم مالطه، عادتهايى كه انگليسىها در آن رواج دادهاند، عادات مردم در خوردنىها و نوشيدنىها، خوابگاهها و مجالس ايشان، عادتشان در ازدواج و گزينش همسر، عفت يا روسپىگرى، آداب تشييع جنازه و تدفين مردگان و ديگر رسومات اهل مالطه، آشنا خواهيم شد [۱۶].
5. در فصل پنجم، از نحوه حكومت انگليسىها بر جزيره مالطه و آداب و رسومى كه بهوسيله ايشان در اين جزيره رواج يافته، بحث شده است [۱۷].
نويسنده، معتقد است كه اخلاق انگليسىها در اين جزيره، بر خلاف منش همنوعان آنها در ساير بلاد بوده و نبايد تمام آنها را به اوصاف ايشان، متصف نمود. زيرا به نظر او، انگليسىهاى ساكن اين جزيره، انسانهاى متكبر و خسيسى بودند [۱۸].
6. در فصل ششم، ضمن تعريف موسيقى و ضوابط آن نزد متأخرين، جايگاه، اهميت و نوع موسيقى اهل مالطه، مورد بحث قرار گرفته است [۱۹].
مقايسه بين موسيقى فرنگى و مالطى، اختلاف اذواق مردم، الحان فرنگى و فرق آن با الحان رايج در عرب، استخراج علم عروض، آراء مطرحشده پيرامون طرب، غناء در نزد اهل مالطه و... از جمله مباحث مطرحشده در اين فصل مىباشد [۲۰].
7. زبان اهل مالطه، در آخرين فصل، بررسى گرديده است. نويسنده، لغت مالطه را فرع بر لغت عربى ذكر كرده و تسلط آنها بر انگليسى و ايتاليايى را به خاطر ارتباطات و معاملات فراوان آنها با خارجيان دانسته است [۲۱].
بخش دوم، در تشريح مسافرتى است كه نويسنده، در سال 1848م، از مالطه به انگلستان و ساير اروپا داشته و در ضمن آن تاريخ تمدن اروپا، مورد بحث قرار گرفته است [۲۲].
وضعيت كتاب
فهرست مطالب؛ اعلام؛ اجناس و قبايل؛ اماكن؛ نقشهها؛ نباتات؛ حيوانات؛ مواد و معادن؛ ادوات و وسايل؛ اسلحه؛ صناعات؛ نقود؛ امراض و بلاها؛ داروها؛ خوردنىها و نوشيدنىها؛ لباسها؛ زينتآلات و جواهرات؛ هيئات و تنظيمات؛ منشآت و مؤسسات؛ اسواق؛ آثار باستانى؛ كتب؛ فنون؛ عادات؛ معلومات؛ جملاتى كه دلالات خاصهاى دارند؛ مصطلحات و فهرست اجناس و قبايل.
پانويس
- ↑ دهخدا، مدخل مالطه
- ↑ مقدمه نويسنده، ص 24
- ↑ مقدمه، ص 11 - 21
- ↑ مقدمه نويسنده، ص 23
- ↑ متن كتاب، ص 31
- ↑ همان
- ↑ همان، ص 33
- ↑ همان، ص 34
- ↑ همان
- ↑ همان، ص 35
- ↑ همان، ص 38
- ↑ همان، ص 41
- ↑ همان، ص 43
- ↑ همان، ص 46
- ↑ همان، ص 46 - 63
- ↑ همان، ص 64
- ↑ همان، ص 81
- ↑ همان، ص 86
- ↑ همان، ص 89
- ↑ همان، ص 89 - 97
- ↑ همان، ص 98
- ↑ همان، ص 113
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
پیوندها
مطالعه کتاب الواسطة في معرفة أحوال مالطة، و کشف المخبا عن فنون أوروبة در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور