الواسطة في معرفة أحوال مالطة و كشف المخبّإ عن فنون أوروبة

    از ویکی‌نور
    الواسطة في معرفة أحوال مالطة، و کشف المخبا عن فنون أوروبة
    الواسطة في معرفة أحوال مالطة و كشف المخبّإ عن فنون أوروبة
    پدیدآورانوهب، قاسم (مقدمه‌نويس) شدیاق، احمد فارس (نویسنده)
    ناشرالمؤسسة العربية للدراسات و النشر
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر2004 م
    چاپ1
    شابک9953-36-589-x
    موضوعسفر نامه‌ها

    سیسیل - سیر و سیاحت

    شدیاق، احمد فارس، 1804 - 1887م. - سفرها

    مالت - سیر و سیاحت
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏DG‎‏ ‎‏989‎‏/‎‏4‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏4‎‏و‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الواسطة في معرفة أحوال مالطة و كشف المخبّإ عن فنون أوروبة، اثر احمد فارس شدياق، معرفى موقعيت جغرافيايى جزيره مالطه و اشاره به عجايب آن و بحث پيرامون تاريخ تمدن اروپا مى‌باشد كه به زبان عربى و در قرن نوزدهم ميلادى نوشته شده است. مالطه، معرب مالت و نام جزيره‌اى در بحر ابيض ميان صقليه و آفريقيه مى‌باشد.[۱] انگيزه نویسنده، معرفى و توصيف جزيره مالطه و شناساندن عجايب آن بوده است.[۲]

    ساختار

    كتاب با دو مقدمه از قاسم محمد وهب و نویسنده آغاز و مطالب در دو بخش و هر بخش در چندين فصل، تنظيم شده است.

    نویسنده در ابتدا به معرفى و توصيف جزيره مالطه پرداخته و سپس، تاريخ تمدن اروپا را مورد بحث و بررسى قرار داده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه وهب، ضمن اشاره‌اى كوتاه به زندگى‌نامه نویسنده، توضيح مختصرى پيرامون مطالب كتاب، داده شده است.[۳]

    در مقدمه نویسنده به انگيزه وى از نگارش اين اثر، اشاره شده است.[۴]

    نویسنده در بخش اول، در ضمن هفت فصل زير، به معرفى مالطه پرداخته است:

    1. در فصل اول، حد و مرز مالطه روشن شده و از موقعيت جغرافيايى و اجتماعى و تاريخ مالطه، سخن به ميان آمده است. برخى از جغرافى‌دانان از جمله بثولومى، با توجه به مكان و موقعيت جغرافيايى اين جزيره، آن را جزء قاره آفريقا دانسته و برخى ديگر مانند بلينوس و سطرابوس، با توجه به عادات و رسوم مردم، آن را به جزاير ايتاليا ملحق كرده و آن را جزء اروپا دانسته‌اند.[۵]
      در وسط اين جزيره، شهرى به نام «فالته» وجود داشته كه آن را به دو قسمت شرقى و غربى، تقسيم نموده است. اين شهر در سال 1576م، به دست يكى از امراى فرنگ، به همين نام بنا گرديد.[۶]
      برخى جغرافى‌دانان معتقدند كه مالطه در قديم «هيبريه» نام داشت و برخى ديگر بر اين باورند كه در بلاد اروپا جزيره‌اى بدين نام، وجود نداشته است.[۷]
      از جمله شعراى قديمى كه در اشعار خود از حكومت مالطه نام برده‌اند، عبارتند از «أوميروس» و «أوفيديوس» كه از كلامشان چنين فهميده مى‌شود كه اولین قبيله ساكن آن، «فيكانس» نام داشته و پس از ايشان، فينيقيون در 1519 سال قبل از ميلاد در اين جزيره سكنى گزيدند. فينيقيون كه اهل تجارت و كسب و كار بودند، نزدیک به چهارصد و پنجاه سال در اين جزيره سكونت داشته و سرانجام به دست «اغريقيون» از آن رانده شدند.[۸]
      اين جزيره در ايام حكومت ابوالغرانيق محمد بن احمد بن محمد بن اغلب (متوفى 261ق)، به دست مسلمانان فتح گرديد.[۹]
      پيرامون زبان اهل مالطه، اختلافاتى وجود دارد. برخى آن را عربى فاسد و غير سليس دانسته و برخى ديگر نيز بر اين باورند كه زبان مردم آن فينيقيه‌اى است؛ زيرا پس از تسلط يونانيان بر اين جزيره، فينيقيون از آن اخراج نشده و به همين دليل نيز زبانشان در ميان مردم، متداول گرديد.[۱۰]
    2. در فصل دوم، وضعيت آب و هوايى مالطه در فصول مختلف سال و تفريح‌گاه‌هاى آن، مورد بررسى قرار گرفته است.[۱۱]
      از آنجا كه زمين مالطه، صخره‌اى و پر از سنگ مى‌باشد، گياهان و درختان اندكى در آن رشد مى‌كنند و تلاش فراوان مردم در كاشت برخى از سبزيجات و ميوه‌ها، فقط جوابگوى چهار ماه از سال مى‌باشد، لذا مردم آنجا، مايحتاج خود را از ساير مناطق تأمين مى‌نمايند؛ به‌عنوان مثال، گندم و پنبه از مصر و از بلاد ترك و روم، ميوه از صقليه، گوشت و روغن از آفريقا وارد مى‌كنند.[۱۲]آب مالطه نيز از بارش باران و چاه‌هاى آن تأمين مى‌گردد.[۱۳]
    3. فصل سوم، در مورد شهر فالته و توصيف آن مى‌باشد. اين شهر كه مقر حاكم انگليسى مالطه بود، داراى قلعه‌ها و لنگرگاه‌هاى متعددى است. نصف قلعه‌هاى اين شهر، از صخره‌ها تشكيل شده و لنگرگاه‌ها نيز از سنگ ساخته شده است.[۱۴]
      از جمله امورى كه در مورد اين شهر، توصيف و بررسى شده است، عبارتند از: وضعيت خانه‌ها و ساختمان‌ها، نحوه خريد و فروش يا اجاره آنها، امكانات خانه‌ها، چاه‌ها و آبراه‌هاى آن، راه‌هاى مواصلاتى شهر، چگونگى و کیفیت نظافت و تميزى شهر، وسايل تفريح و سرگرمى مردم، چراگاه‌ها و مراتع مورد استفاده احشام، كنيسه‌ها و محل‌هاى مربوط به عبادت، مدارس، تعليم و تعلم، مكاتبات و نحوه چاپ كتب، اطلاعات آمارى، بازارهاى مواد خوراكى، صنايع آن (كه عبارتند از نجارى، خياطى، كفشگرى، آهنگرى، نساجى، رنگرزى) و چيزهاى ناپسندى كه در آن شهر وجود دارد.[۱۵]
    4. در فصل چهارم، عادات، احوال و اخلاق اهل مالطه، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در اين فصل، با نوع پوشش و زينت‌هاى مورد استفاده مردم مالطه، عادت‌هایى كه انگليسى‌ها در آن رواج داده‌اند، عادات مردم در خوردنى‌ها و نوشيدنى‌ها، خوابگاه‌ها و مجالس ايشان، عادتشان در ازدواج و گزينش همسر، عفت يا روسپى‌گرى، آداب تشييع جنازه و تدفين مردگان و ديگر رسومات اهل مالطه، آشنا خواهيم شد.[۱۶]
    5. در فصل پنجم، از نحوه حكومت انگليسى‌ها بر جزيره مالطه و آداب و رسومى كه به‌وسيله ايشان در اين جزيره رواج يافته، بحث شده است.[۱۷]
      نویسنده، معتقد است كه اخلاق انگليسى‌ها در اين جزيره، بر خلاف منش هم‌نوعان آنها در ساير بلاد بوده و نبايد تمام آنها را به اوصاف ايشان، متصف نمود. زيرا به نظر او، انگليسى‌هاى ساكن اين جزيره، انسان‌هاى متكبر و خسيسى بودند.[۱۸]
    6. در فصل ششم، ضمن تعريف موسيقى و ضوابط آن نزد متأخرين، جايگاه، اهميت و نوع موسيقى اهل مالطه، مورد بحث قرار گرفته است.[۱۹]
      مقايسه بين موسيقى فرنگى و مالطى، اختلاف اذواق مردم، الحان فرنگى و فرق آن با الحان رايج در عرب، استخراج علم عروض، آراء مطرح‌شده پيرامون طرب، غناء در نزد اهل مالطه و... از جمله مباحث مطرح‌شده در اين فصل مى‌باشد.[۲۰]
    7. زبان اهل مالطه، در آخرين فصل، بررسى گرديده است. نویسنده، لغت مالطه را فرع بر لغت عربى ذكر كرده و تسلط آنها بر انگليسى و ايتاليايى را به خاطر ارتباطات و معاملات فراوان آنها با خارجيان دانسته است.[۲۱]
      بخش دوم، در تشريح مسافرتى است كه نویسنده، در سال 1848م، از مالطه به انگلستان و ساير اروپا داشته و در ضمن آن تاريخ تمدن اروپا، مورد بحث قرار گرفته است.[۲۲]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب؛ اعلام؛ اجناس و قبايل؛ اماكن؛ نقشه‌ها؛ نباتات؛ حيوانات؛ مواد و معادن؛ ادوات و وسايل؛ اسلحه؛ صناعات؛ نقود؛ امراض و بلاها؛ داروها؛ خوردنى‌ها و نوشيدنى‌ها؛ لباس‌ها؛ زينت‌آلات و جواهرات؛ هيئات و تنظيمات؛ منشآت و مؤسسات؛ اسواق؛ آثار باستانى؛ كتب؛ فنون؛ عادات؛ معلومات؛ جملاتى كه دلالات خاصه‌اى دارند؛ مصطلحات و فهرست اجناس و قبايل.

    پانويس

    1. دهخدا، مدخل مالطه
    2. مقدمه نویسنده، ص24
    3. مقدمه، ص11 - 21
    4. مقدمه نویسنده، ص23
    5. متن كتاب، ص31
    6. همان
    7. همان، ص33
    8. همان، ص34
    9. همان
    10. همان، ص35
    11. همان، ص38
    12. همان، ص41
    13. همان، ص43
    14. همان، ص46
    15. همان، ص46 - 63
    16. همان، ص64
    17. همان، ص81
    18. همان، ص86
    19. همان، ص89
    20. همان، ص89 - 97
    21. همان، ص98
    22. همان، ص113

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها