۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''چنبن گفت پیغمبر''' تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که بهاحادیثی میپردازد که [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] در تمام [[مثنوی معنوی|مثنوی]] به طور | '''چنبن گفت پیغمبر''' تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است که بهاحادیثی میپردازد که [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] در تمام [[مثنوی معنوی|مثنوی]] به طور پراکنده از آنها استفاده کرده و یا به آنها استشهاد نموده است. امّا این کتاب قهراً با حجم کمی که دارد جامع احادیث مثنوی نیست، زیرا صرفاً به مواردی اشاره شده که مستقیماً به پیامبر منسوب شده است، یعنی الفاظی که نشان از آن دارد که مراد سخن پیامبر است مانند: گفت پیغمبر. مصطفی زین گفت. زین حکایت کرد آن ختم رسل. پس پیمبر گفت. گفت احمد. مصطفی فرمود. اینچنین فرمود ما را مصطفی و غیره. امّا بیشترین موارد آن است که با عنوان گفت پیغمبر و یا مصطفی فرمود همراهاست. | ||
توجّه به حدیث در راستای کار عارفان بوده و اغلب در این رشته استاد و صاحب نظر بودهاند، مثلاً [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجم کبری]] که به عنوان راوی از او یاد میشود و لفظ «حافظ» را هم به جهت تسلّط بر حدیث بهاو دادهاند و حافظ کسی است که تعداد بسیار زیادی حدیث را در حافظه داشته باشد که تعداد این افراد البتّه که چندان زیاد نیست. به هر جهت توجّه بهاحادیث نبوی از امور مورد توجّه در نزد عارفان راستین بودهاست. کتابهای عرفانی و صوفیانه کهاز قدیم باقی ماندهاگر به خوبی کاویده شود اغلب مباحث آن ابتدا بهایات میشود و بعد به حدیث و نهایتاً سخن اولیاء و مشایخ بزرگ طریقت در آن ذکر میگردد. مولانا هم در تمام آثار خود به حدیث ناظر بوده و اهتمام تمام داشته کهاز اخبار و احادیث رسول چیزی در آثار خود بیاورد. | توجّه به حدیث در راستای کار عارفان بوده و اغلب در این رشته استاد و صاحب نظر بودهاند، مثلاً [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجم کبری]] که به عنوان راوی از او یاد میشود و لفظ «حافظ» را هم به جهت تسلّط بر حدیث بهاو دادهاند و حافظ کسی است که تعداد بسیار زیادی حدیث را در حافظه داشته باشد که تعداد این افراد البتّه که چندان زیاد نیست. به هر جهت توجّه بهاحادیث نبوی از امور مورد توجّه در نزد عارفان راستین بودهاست. کتابهای عرفانی و صوفیانه کهاز قدیم باقی ماندهاگر به خوبی کاویده شود اغلب مباحث آن ابتدا بهایات میشود و بعد به حدیث و نهایتاً سخن اولیاء و مشایخ بزرگ طریقت در آن ذکر میگردد. مولانا هم در تمام آثار خود به حدیث ناظر بوده و اهتمام تمام داشته کهاز اخبار و احادیث رسول چیزی در آثار خود بیاورد. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
کتاب چنین گفت پیغمبر در یک جلد و به زبان فارسی نوشته | کتاب چنین گفت پیغمبر در یک جلد و به زبان فارسی نوشته شده است. این اثر در قطع رقعی با جلد نرم و کاغذ با کیفیت در 147 صفحه منتشر شده است. این کتاب در مجموع طبق شماره به یکصد حدیث اشاره مستقیم دارد کهاگر با شواهد و مشابهات آن شماره شود مسلّماً تعداد بیشتری منظور میشود. آنچه که در این کتاب جمع شدهاز [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] صرفاً در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] مراد بودهاست البتّه شواهدی از دیگر آثار مولانا نیز در این مجموعه ذکر شده است. [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] در خصوص احادیث هیچ اشارهای به راوی و یا سند روایت نکرده ضمن این که گاهاحادیث موضوعه را هم به جای حدیث نبوی درج کرده و یا برخی روایات علوی را نبوی بیان داشته و یا برعکس و نیز گاهی روایاتی را بیان نموده کهاساساً از پغمبر نیست، هر چند که در برخی منابع دست چندم به نام پیامبر منسوب شده باشد و نیز در برخی موارد احادیثی قید شده که در منابع اصلی شیعه وجود ندارد و نیز به ندرت احادیثی دیده میشود که در منابع اصیل اهل سنّت هم دیده نمیشود. | ||
در این کتاب روایات مورد نظر جمع آوری شده و برای هر کدام اسنادی قید | در این کتاب روایات مورد نظر جمع آوری شده و برای هر کدام اسنادی قید شده است که کار رواییِ [[مثنوی معنوی|مثنوی]] را تکمیل میکند. چنانکه در سندها هم به منابع شیعه و هم منابع سنّی توجّه شدهاست. این که مولانا برای احادیث منتخب و درج شده در مثنوی هیچ سندی قید نکرده و از بابت رجال نیز در فقر کامل است امری است طبیعی، زیرا در متن شعر یا امکان آوردن سند وجود ندارد و یا بسیار دشوار و شاق است، و چنانچه مقدور هم باشد با این حجم وسیع غیر ممکن مینماید. | ||
از دیگر نکاتی که در نگارش کتاب دیده میشود وجود تعداد زیادی از احادیث مشابهاست که در الفاظ آنها اختلافاتی جزئی دیده میشود، ضمن این که هم متن آنها درج شدهاست و هم اسناد و مدارک هر کدام در پاورقی قید شدهاست و گاه برای برخی احادیث چندین سند لحاظ شده که برای خوانندهی مشتاق حدیث میتواند بسیار مهم و کارساز باشد. نویسنده در بخشی از مقدّمه مینویسد: تردیدی نیست که مولانا یک حدیث شناس بوده و با بیشتر منابع حدیثی نیز آشنایی داشتهاست و اگر غیر از این را باور داشته باشیم در فقاهت او باید شک کنیم، چه هر فقیهی گذشتهاز قرآن که مأخذ اصلی و منبع اولیه ی فقهاست، باید با سنّت نیز آشنایی تامّ و تمام داشته باشد تا بتواند از این دو منبع حکم را شناسایی و صادر نماید و فتوایی منطبق با آیات و روایات را انتقال دهد. وجود صدها حدیث در کتاب شریف [[مثنوی معنوی|مثنوی]] و [[کلیات شمس تبریزی|دیوان کبیر]] میتواند حاکی از آنچه که گفتیم باشد، خاصّه که در یک بیت مولانا به دو کتاب [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و [[صحيح مسلم|صحیح مسلم]] با عنوان «صحیحین» اشاره کردهاز «احادیث» و «روات» نیز یاد نمودهاست <ref>متن، صص 12-11</ref>. | از دیگر نکاتی که در نگارش کتاب دیده میشود وجود تعداد زیادی از احادیث مشابهاست که در الفاظ آنها اختلافاتی جزئی دیده میشود، ضمن این که هم متن آنها درج شدهاست و هم اسناد و مدارک هر کدام در پاورقی قید شدهاست و گاه برای برخی احادیث چندین سند لحاظ شده که برای خوانندهی مشتاق حدیث میتواند بسیار مهم و کارساز باشد. نویسنده در بخشی از مقدّمه مینویسد: تردیدی نیست که مولانا یک حدیث شناس بوده و با بیشتر منابع حدیثی نیز آشنایی داشتهاست و اگر غیر از این را باور داشته باشیم در فقاهت او باید شک کنیم، چه هر فقیهی گذشتهاز قرآن که مأخذ اصلی و منبع اولیه ی فقهاست، باید با سنّت نیز آشنایی تامّ و تمام داشته باشد تا بتواند از این دو منبع حکم را شناسایی و صادر نماید و فتوایی منطبق با آیات و روایات را انتقال دهد. وجود صدها حدیث در کتاب شریف [[مثنوی معنوی|مثنوی]] و [[کلیات شمس تبریزی|دیوان کبیر]] میتواند حاکی از آنچه که گفتیم باشد، خاصّه که در یک بیت مولانا به دو کتاب [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و [[صحيح مسلم|صحیح مسلم]] با عنوان «صحیحین» اشاره کردهاز «احادیث» و «روات» نیز یاد نمودهاست <ref>متن، صص 12-11</ref>. |
ویرایش