۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
نویسنده دقّت زیادی در به کار بردن احادیث به خرج داده و گاه نمونههای متفاوت حدیث را که منظور میدارد بهاختلافات آن هم اشاره میکند که شاید برای برخی به چشم نیاید، مثلاً در حدیث نخست، این بیت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] را در نظر گرفتهاست: {{شعر}} | نویسنده دقّت زیادی در به کار بردن احادیث به خرج داده و گاه نمونههای متفاوت حدیث را که منظور میدارد بهاختلافات آن هم اشاره میکند که شاید برای برخی به چشم نیاید، مثلاً در حدیث نخست، این بیت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] را در نظر گرفتهاست: {{شعر}} | ||
{{ب|'' گفت پیغمبر که عینای تنام ''|2='' لا ینال القلب عن ربّ الانام '' | {{ب|'' گفت پیغمبر که عینای تنام ''|2='' لا ینال القلب عن ربّ الانام ''<ref>مثنوی معنوی، د2، بیت 3558</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
همین مطلب به گونهای دیگر نیز در دفتر سوّم، بیت 1226 بدین صورت آمدهاست: {{شعر}} | همین مطلب به گونهای دیگر نیز در دفتر سوّم، بیت 1226 بدین صورت آمدهاست: {{شعر}} | ||
{{ب|'' گفت پیغمبر که خسبد چشم من ''|2='' لیک کی خسبد دلم اندر وسن؟ '' | {{ب|'' گفت پیغمبر که خسبد چشم من ''|2='' لیک کی خسبد دلم اندر وسن؟ ''<ref>مثنوی معنوی، د3، بیت 1226</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
در شمارهاخر، یعنی 100 عنوان نامیده شده کلمات بنی اسرائیل است کهاین بیت مولانا مدّ نظر قرار گرفتهاست: {{شعر}} | در شمارهاخر، یعنی 100 عنوان نامیده شده کلمات بنی اسرائیل است کهاین بیت مولانا مدّ نظر قرار گرفتهاست: {{شعر}} | ||
{{ب|'' بهر این گفت آن خداوند فرج ''|2='' حدّثوا عن بحرنا اذ لاحرج '' | {{ب|'' بهر این گفت آن خداوند فرج ''|2='' حدّثوا عن بحرنا اذ لاحرج ''<ref>مثنوی معنوی، د6، بیت 2252</ref>}} {{پایان شعر}} | ||
نویسندهاز قول استاد [[شهیدی، سید جعفر|سیّد جعفر شهیدی]] در تفسیر مثنوی شریف در ذیل همین بیت متذکّر شدهاست: مولانا در این بیت میان مثال و حدیث خلط کردهاست. «حَدِّث عن البحر و لاحرج» مثلی است (فرائدُ الادب)، و «حَدِّثوا عن بَنی اسرائیل و لاحرج» حدیث است، و در کتابهای شیعه و سنّی دیده میشود. از جمله: قال(ص): أنتَ َحدّث عَن بنیاسرائیل قال نعم تَحدّثوا عن بنی اسرائیل و لاحرج<ref>متن، ص 135</ref>. | نویسندهاز قول استاد [[شهیدی، سید جعفر|سیّد جعفر شهیدی]] در تفسیر مثنوی شریف در ذیل همین بیت متذکّر شدهاست: مولانا در این بیت میان مثال و حدیث خلط کردهاست. «حَدِّث عن البحر و لاحرج» مثلی است (فرائدُ الادب)، و «حَدِّثوا عن بَنی اسرائیل و لاحرج» حدیث است، و در کتابهای شیعه و سنّی دیده میشود. از جمله: قال(ص): أنتَ َحدّث عَن بنیاسرائیل قال نعم تَحدّثوا عن بنی اسرائیل و لاحرج<ref>متن، ص 135</ref>. | ||
و نیز در عنوان شماره 92 کهامده «النّاقص ملعون» مولانا حدیثی را به پیامبر منسوب داشته که در بین منابع شیعه چنین حدیثی یافت نشدهاست. متن آن با توضیح نویسنده چنین است: {{شعر}} | و نیز در عنوان شماره 92 کهامده «النّاقص ملعون» مولانا حدیثی را به پیامبر منسوب داشته که در بین منابع شیعه چنین حدیثی یافت نشدهاست. متن آن با توضیح نویسنده چنین است: {{شعر}} | ||
{{ب|'' چونکه ملعون خواند ناقص را رسول ''|2='' هست در تأویل نقصان عقول'' | {{ب|'' چونکه ملعون خواند ناقص را رسول ''|2='' هست در تأویل نقصان عقول''<ref>مثنوی معنوی، د6، بیت 2252</ref>}} {{پایان شعر}} | ||
متن روایت چنین است: قال(ص): النّاقص معلونٌ. رسول خدا(ص) فرمود: هرکه نقصی دارد ملعون است. سند آن نیز از [[خواجهایّوب|خواجه ایّوب]] در [[المنهج القوی]] ذکر شدهاست. نویسده در شرح این بخش مینویسد: در منابع شیعی چنین عبارتی یافت نشد، استاد فروزانفر هم به همین شرح استناد و اکتفی نمودهاست، در امثال و حکم هم عبارت کلُّ ناقصٍ ملعون آمده که ظاهراً مثلی است سایر، نه حدیث. دکتر [[شهیدی، سید جعفر|سیّد جعفر شهیدی]] نیز در شرح مثنوی، ذیل همین بیت گفتهاست: تا آنجا که تتبّع کردم در کتابهای حدیث شیعه و اهل سنّت و جماعت سندی برای این گفته نیافتم. تنها در [[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشیعه]] در باب آداب تجارت سه روایت آمدهاست که: «لاتعاملْ (تعاملوا) ذا عاهَةِ فانّهم الظُلمُ شیء»<ref>متن، صص 125-124</ref>. | متن روایت چنین است: قال(ص): النّاقص معلونٌ. رسول خدا(ص) فرمود: هرکه نقصی دارد ملعون است. سند آن نیز از [[خواجهایّوب|خواجه ایّوب]] در [[المنهج القوی]] ذکر شدهاست. نویسده در شرح این بخش مینویسد: در منابع شیعی چنین عبارتی یافت نشد، استاد فروزانفر هم به همین شرح استناد و اکتفی نمودهاست، در امثال و حکم هم عبارت کلُّ ناقصٍ ملعون آمده که ظاهراً مثلی است سایر، نه حدیث. دکتر [[شهیدی، سید جعفر|سیّد جعفر شهیدی]] نیز در شرح مثنوی، ذیل همین بیت گفتهاست: تا آنجا که تتبّع کردم در کتابهای حدیث شیعه و اهل سنّت و جماعت سندی برای این گفته نیافتم. تنها در [[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشیعه]] در باب آداب تجارت سه روایت آمدهاست که: «لاتعاملْ (تعاملوا) ذا عاهَةِ فانّهم الظُلمُ شیء»<ref>متن، صص 125-124</ref>. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
در حدیث شماره 62 که عنوان کشتی نجات نام گرفتهاست در یک جای مثنوی به مطلبی اشاره شده که قابل نقد است و نویسنده نیز در تصحیح و نقد آن کوتاهی نکردهاست. متن ابیات مولانا در مثنوی چنین است:{{شعر}} | در حدیث شماره 62 که عنوان کشتی نجات نام گرفتهاست در یک جای مثنوی به مطلبی اشاره شده که قابل نقد است و نویسنده نیز در تصحیح و نقد آن کوتاهی نکردهاست. متن ابیات مولانا در مثنوی چنین است:{{شعر}} | ||
{{ب|'' بهر این فرمود پیغمبر که من ''|2='' همچو کشتی ام به طوفان زمن ''}} | {{ب|'' بهر این فرمود پیغمبر که من ''|2='' همچو کشتی ام به طوفان زمن ''}} | ||
{{ب|'' ما و اصحابیم چون کشتی نوح ''|2='' هر که دست اندر زند یابد فتوح '' | {{ب|'' ما و اصحابیم چون کشتی نوح ''|2='' هر که دست اندر زند یابد فتوح ''<ref>مثنوی معنوی، د3، بیت 1226</ref>}} | ||
<ref>مثنوی معنوی، د3، بیت 1226</ref> | {{پایان شعر}} | ||
طبق سخن مؤلّف این متن در منابع شیعه وجود ندارد و غیر از آن استدلال به خطا بودن آن میکند و بر خلاف اهل سنّت که صحابه را کلّهم عدول میدانند وی اعتنایی بهاغلب صحابه ندارد و بیشتر ایشان را نه تنها مسئله دار بلکه گمراه تشخیص میدهد و برای این نیز شواهدی دارد. به هر جهت در ذیل همین دو بیت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] مینویسد: آنچه که مسلّم است، اینکه غرض از اصحاب در اینجا و طبق روایاتی که خواهد آمد، صرفاً اهل بیت پیامبر(ص) هستند که هیچ انحراف و افراط و تفریطی در آنها راه ندارد و اگر آن را بهاصحاب | طبق سخن مؤلّف این متن در منابع شیعه وجود ندارد و غیر از آن استدلال به خطا بودن آن میکند و بر خلاف اهل سنّت که صحابه را کلّهم عدول میدانند وی اعتنایی بهاغلب صحابه ندارد و بیشتر ایشان را نه تنها مسئله دار بلکه گمراه تشخیص میدهد و برای این نیز شواهدی دارد. به هر جهت در ذیل همین دو بیت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] مینویسد: آنچه که مسلّم است، اینکه غرض از اصحاب در اینجا و طبق روایاتی که خواهد آمد، صرفاً اهل بیت پیامبر(ص) هستند که هیچ انحراف و افراط و تفریطی در آنها راه ندارد و اگر آن را بهاصحاب | ||
منسوب کنیم؛ بدیهی است کهاصحاب، خود برخی در سلوک محمّدی نیز دچار اشکالات عدیدهای بودهاند. و برخی نیز به خطا و گمراهی گراییدند و این نیز هست که پیامبر هرگز به طور کامل و مطلق صحابه را از این بابت که صحابه هستند، تأیید نکردهاست و لذا این تأکید و توصیه صرفاً برای اهل بیت عصمت و طهارت رقم خوردهاست و بس<ref>متن، ص 89</ref>. | منسوب کنیم؛ بدیهی است کهاصحاب، خود برخی در سلوک محمّدی نیز دچار اشکالات عدیدهای بودهاند. و برخی نیز به خطا و گمراهی گراییدند و این نیز هست که پیامبر هرگز به طور کامل و مطلق صحابه را از این بابت که صحابه هستند، تأیید نکردهاست و لذا این تأکید و توصیه صرفاً برای اهل بیت عصمت و طهارت رقم خوردهاست و بس<ref>متن، ص 89</ref>. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
از دیگر مواردی که مولانا در قید حدیث دچار اشکال شدهاست یکی هم مطلبی است که در ذیل شماره 47 یا عنوان «شتاب در خیر» مذکور شدهاست. متن سخن مولانا چنین است: {{شعر}} | از دیگر مواردی که مولانا در قید حدیث دچار اشکال شدهاست یکی هم مطلبی است که در ذیل شماره 47 یا عنوان «شتاب در خیر» مذکور شدهاست. متن سخن مولانا چنین است: {{شعر}} | ||
{{ب|'' عجّلوا الطاعات قبل الفوت گفت ''|2='' مصطفی چون دُرّ معنی میبسفت '' | {{ب|'' عجّلوا الطاعات قبل الفوت گفت ''|2='' مصطفی چون دُرّ معنی میبسفت ''<ref>مثنوی معنوی، د32، بیت 2617</ref>}} {{پایان شعر}} | ||
این روایت نیز بدین صورت: عجّلوا الصّلاة قبل الفوت و عجّلوا التّوبة قبل الموت. که در [[المنهج القوی]] آمدهاست در منابع شیعه چنین حدیثی دیده نشدهاست. گر چهاین متن و این روایت در منابع شیعه دیده نمیشود ولی بدن تردید روایاتی وجود دارد که به تعجیل در امر خیر اشاره دارد که مؤلّف چندین مورد آن را از منابعی چون [[الکافی]]، [[بحار الانوار]] و [[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشّیعه]] روایت کردهاست. | این روایت نیز بدین صورت: عجّلوا الصّلاة قبل الفوت و عجّلوا التّوبة قبل الموت. که در [[المنهج القوی]] آمدهاست در منابع شیعه چنین حدیثی دیده نشدهاست. گر چهاین متن و این روایت در منابع شیعه دیده نمیشود ولی بدن تردید روایاتی وجود دارد که به تعجیل در امر خیر اشاره دارد که مؤلّف چندین مورد آن را از منابعی چون [[الکافی]]، [[بحار الانوار]] و [[تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة|وسائل الشّیعه]] روایت کردهاست. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||
[[رده: | [[رده:شهریور(1400)]] | ||
[[رده:مقالات کاربران]] | [[رده:مقالات کاربران]] |
ویرایش