۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
کتاب صنعت پنهان اثری یک جلدی و به زبان فارسی است، در نوشتار این نویسنده، به ویژه در این کتاب چیزی از مغلق نویسی و ابهام زایی نمیبینیم و نگارشی ساده و روان را در کار تإلیف کرده است. صنعت پنهان غیر از مقدّمه دارای هفت فصل است که عبارتند از: ملال چیست؟ در جستجوی انسان، مولانا و ملال، اسباب ملال، انواع ملال، انسان ملول، و چارهی ملال. از این بین دو فصل چهارم و هفتم دارای چندین زیر مجموعه است که یکی اسباب ملال را بر میشمارد و یکی راهکارهای رفع و نجات از ملال را نشانه میرود. | کتاب صنعت پنهان اثری یک جلدی و به زبان فارسی است، در نوشتار این نویسنده، به ویژه در این کتاب چیزی از مغلق نویسی و ابهام زایی نمیبینیم و نگارشی ساده و روان را در کار تإلیف کرده است. صنعت پنهان غیر از مقدّمه دارای هفت فصل است که عبارتند از: ملال چیست؟ در جستجوی انسان، مولانا و ملال، اسباب ملال، انواع ملال، انسان ملول، و چارهی ملال. از این بین دو فصل چهارم و هفتم دارای چندین زیر مجموعه است که یکی اسباب ملال را بر میشمارد و یکی راهکارهای رفع و نجات از ملال را نشانه میرود. | ||
مقدّمهی کتاب غزلی از [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] را که شهرتی به سزا دارد عیناً به عنوان مبنای بحث درج کرده که کسانی چون [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] هم بر آن وزن و ردیف ـ آرزوست ـ غزل سروده است برخی دیگر هم به تأسّی از [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] با همان ردیف و قافیه شعر گفته اند. آن غزل مشهور با مطلع: | مقدّمهی کتاب غزلی از [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] را که شهرتی به سزا دارد عیناً به عنوان مبنای بحث درج کرده که کسانی چون [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] هم بر آن وزن و ردیف ـ آرزوست ـ غزل سروده است برخی دیگر هم به تأسّی از [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] با همان ردیف و قافیه شعر گفته اند. آن غزل مشهور با مطلع: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست ''|2='' بگشای لب که قند فراوانم آرزوست ''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
تا انتها روایت شده است. | |||
از فصول کتاب چنین فهمیده میشود که کاری کاملاً تخصّصی بر روی ملال صورت گرفته است. زیرا ملال را از تمام زوایا مورد بحث قرار داده و به شرح و تفسیر پرداخته است. ملال را به عنوان یک عارضهی انسانی و صرفاً انسانی مطرح کرده که روح و روان فرد را و احیاناً جامعه را به ویرانی سوق میدهد. لذا با تعریف چگونگی آن در صدد پیدا کردن راهی برای برون رفت از آن بیماری روحی را میجوید. ضمن اینکه استادانه همچون یک روانکاو به اسباب آن پرداخته و علل آن را معلوم کرده است با تعیین انواع و اقسام ملال راههای درمان آن را هم بیان میکند. در عین حال به نقد دو فیلسوف ملال نویس نیز اهتما میکند و ایشان را از این که خود را بانی بحث ملال به شمار آورند آگاه میکند که سده ها پیش از ایشان بزرگان ایرانی به این مقوله با تمامی زوایای ممکن آن را بحث کرده و طبیبانه به مداوای این درد روحی و اجتماعی مبادرت ورزیده اند. | از فصول کتاب چنین فهمیده میشود که کاری کاملاً تخصّصی بر روی ملال صورت گرفته است. زیرا ملال را از تمام زوایا مورد بحث قرار داده و به شرح و تفسیر پرداخته است. ملال را به عنوان یک عارضهی انسانی و صرفاً انسانی مطرح کرده که روح و روان فرد را و احیاناً جامعه را به ویرانی سوق میدهد. لذا با تعریف چگونگی آن در صدد پیدا کردن راهی برای برون رفت از آن بیماری روحی را میجوید. ضمن اینکه استادانه همچون یک روانکاو به اسباب آن پرداخته و علل آن را معلوم کرده است با تعیین انواع و اقسام ملال راههای درمان آن را هم بیان میکند. در عین حال به نقد دو فیلسوف ملال نویس نیز اهتما میکند و ایشان را از این که خود را بانی بحث ملال به شمار آورند آگاه میکند که سده ها پیش از ایشان بزرگان ایرانی به این مقوله با تمامی زوایای ممکن آن را بحث کرده و طبیبانه به مداوای این درد روحی و اجتماعی مبادرت ورزیده اند. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۹: | ||
چنانکه اشاره شد در این اثر ملال و فلسفهی آن را مورد بررسی قرار میدهد و کم و کیف موقعیّت آن را میکاود و راه خلاصی و برون شو از آن را هم پیشنهاد میدهد. و در واقع باید گفت در زبان فارسی این کتاب نخستین کتاب محسوب میشود که مستقلاً در این رابطه نوشته شده است و پیش از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کسی در این موضوع به استقلال و مبسوط چیزی منتشر نکرده است. گر چه نامرده در بکر نویسی یدی طولا دارد و چندین اثر مهم را برای نخستین بار وارد مجموعهی آثار مکتوب کرده است. نویسنده کتاب به عنوان کسی که به مولوی شناسی شهرتی تام دارد این اثر را در مجموعهی مثنوی پژوهی و مولوی شناسی به انتشار رسانده است که در این مجموعه حاصل کار نویسنده به بیش از 20 جلد میرسد با موضوعات متنوّع و کاملاً علمی. | چنانکه اشاره شد در این اثر ملال و فلسفهی آن را مورد بررسی قرار میدهد و کم و کیف موقعیّت آن را میکاود و راه خلاصی و برون شو از آن را هم پیشنهاد میدهد. و در واقع باید گفت در زبان فارسی این کتاب نخستین کتاب محسوب میشود که مستقلاً در این رابطه نوشته شده است و پیش از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کسی در این موضوع به استقلال و مبسوط چیزی منتشر نکرده است. گر چه نامرده در بکر نویسی یدی طولا دارد و چندین اثر مهم را برای نخستین بار وارد مجموعهی آثار مکتوب کرده است. نویسنده کتاب به عنوان کسی که به مولوی شناسی شهرتی تام دارد این اثر را در مجموعهی مثنوی پژوهی و مولوی شناسی به انتشار رسانده است که در این مجموعه حاصل کار نویسنده به بیش از 20 جلد میرسد با موضوعات متنوّع و کاملاً علمی. | ||
در مقدّمه غزل 441 دیوان کبیر عیناً روایت میشود و دلیل این روایت هم محتوای غزل است که نویسنده بر مبنای آن به تحلیل مسئلهی ملال میپردازد، چنان که نام کتاب را هم از همین غزل گرفته است. نویسنده انگشت روی یکی از مهمترین و پرشورترین غزلیات [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] گذاشته که تا کنون شرحی و تفسیر مبسوط و چشمگیر از آن دیده نشده است، خاصّه در اینجا خود مبنای بحثی فلسفی و روانکاوی قرار میگیرد که تبدیل به هم تفسیر غزل و هم فلسفهی ملال میشود. در همین مقدّمه نوعی مشابه پنداری در آلام سلوکی بین مؤلّف و [[مولوی، جلالالدین محمد| | در مقدّمه غزل 441 دیوان کبیر عیناً روایت میشود و دلیل این روایت هم محتوای غزل است که نویسنده بر مبنای آن به تحلیل مسئلهی ملال میپردازد، چنان که نام کتاب را هم از همین غزل گرفته است. نویسنده انگشت روی یکی از مهمترین و پرشورترین غزلیات [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] گذاشته که تا کنون شرحی و تفسیر مبسوط و چشمگیر از آن دیده نشده است، خاصّه در اینجا خود مبنای بحثی فلسفی و روانکاوی قرار میگیرد که تبدیل به هم تفسیر غزل و هم فلسفهی ملال میشود. در همین مقدّمه نوعی مشابه پنداری در آلام سلوکی بین مؤلّف و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] وجود دارد که به راستی غمگنانه است. نویسنده در این غزل به سه ملالت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] اشارت میدهد که همین سه آغازی برای بحث بی پایان ملال است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او ''|2=''زین خلق پر شکایتِ گریان شدم ملول ''}} | |||
{{ب|'' کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست ''|2='' ''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
نویسنده میگوید: ملول شدن از «فرعون» و «ظلم» و ستم او، ملول شدن از «گلایههای» بیاساس مردم و ضعف و نالههای آنها و ملولی از دست «دیو و دد». این ملالتها نشان از عمق و گستردگی یک انسان دارد. بدیهی است مولانا از ملالتهای خود سخن میگوید، ملالتهای یک عارفِ ژرف و عمیق. ملالتهای یک عارف از نوع ملالتهای مردم ساده و بی فکر نیست. ملالتهای ریشهای است، چنانکه از متن ابیات پیداست، ملول شدن از حضور استبداد است. ملول شدن از فرعون و تفرعنِ حاکم بر فردِ حاکم و از ستمها و بیدادهای گستردهی اوست. ملول شدن از بیفکری مردم و مردم بیفکر است. ملول شدن از نق زدنها و غر زدنهای بیجا و بی مایه است. ملول شدن از دیو و دد است. ملول شدن از فقدان انسانیت و ملول شدن از ناراستی و بی صفایی مردم است <ref>مقدمه، صص 13-12</ref>. در عین حال در ادامه متذکّر میشود که ملالت مولانا به این سه خلاصه نمیشود و بر این اساس در طول بحث به دیگر موارد آن اشاره میکند. | نویسنده میگوید: ملول شدن از «فرعون» و «ظلم» و ستم او، ملول شدن از «گلایههای» بیاساس مردم و ضعف و نالههای آنها و ملولی از دست «دیو و دد». این ملالتها نشان از عمق و گستردگی یک انسان دارد. بدیهی است مولانا از ملالتهای خود سخن میگوید، ملالتهای یک عارفِ ژرف و عمیق. ملالتهای یک عارف از نوع ملالتهای مردم ساده و بی فکر نیست. ملالتهای ریشهای است، چنانکه از متن ابیات پیداست، ملول شدن از حضور استبداد است. ملول شدن از فرعون و تفرعنِ حاکم بر فردِ حاکم و از ستمها و بیدادهای گستردهی اوست. ملول شدن از بیفکری مردم و مردم بیفکر است. ملول شدن از نق زدنها و غر زدنهای بیجا و بی مایه است. ملول شدن از دیو و دد است. ملول شدن از فقدان انسانیت و ملول شدن از ناراستی و بی صفایی مردم است <ref>مقدمه، صص 13-12</ref>. در عین حال در ادامه متذکّر میشود که ملالت مولانا به این سه خلاصه نمیشود و بر این اساس در طول بحث به دیگر موارد آن اشاره میکند. |
ویرایش