۵۳٬۳۲۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''المنهج النقدي في فلسفة ابن رشد'''، عنوان کتابی است به زبان عربی از دکتر عاطف عراقی با موضوع فلسفه و شخصیتها. عاطف عراقی در این کتاب ضمن هشت فصل، به بیان دیدگاههای انتقادی ابن رشد بر متکلمان (خاصه غزالی)، ابن سینا، ظاهریه، اشعریان و صوفیان اهل سنت، میپردازد. | '''المنهج النقدي في فلسفة ابن رشد'''، عنوان کتابی است به زبان عربی از دکتر [[عاطف عراقی]] با موضوع فلسفه و شخصیتها. عاطف عراقی در این کتاب ضمن هشت فصل، به بیان دیدگاههای انتقادی ابن رشد بر متکلمان (خاصه غزالی)، ابن سینا، ظاهریه، اشعریان و صوفیان اهل سنت، میپردازد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
محتوای مطالب کتاب در هشت فصل بیان شده است. در اولین فصل کتاب، تحلیل موضع انتقادی ابن رشد در مقابل ادلهای که متکلمان قائل به آن شدهاند، مانند ادله بر وجود الله تعالی، ارائه شده است. نویسنده، در ابتدای این فصل، اصولی را که ابن رشد در نقدش بر متکلمین بر آنها تکیه کرده، توضیح داده و تحلیل کرده است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص23</ref>. | محتوای مطالب کتاب در هشت فصل بیان شده است. در اولین فصل کتاب، تحلیل موضع انتقادی ابن رشد در مقابل ادلهای که متکلمان قائل به آن شدهاند، مانند ادله بر وجود الله تعالی، ارائه شده است. نویسنده، در ابتدای این فصل، اصولی را که ابن رشد در نقدش بر متکلمین بر آنها تکیه کرده، توضیح داده و تحلیل کرده است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص23</ref>. | ||
عاطف | [[عاطف عراقی]]، در شناسایی نظریات متکلمان بر آنچه ابن رشد در اثنای نقدشان، از آنان ذکر کرده بسنده نکرده، بلکه به کتابهای مهم متکلمان نیز رجوع کرده است. ابن رشد در این فصل، دو دلیل حدوث و امکان و وجوب را از ادله متکلمان بر وجود خدا میشمارد و هر دو را نقد میکند<ref>ر.ک: همان، ص23-24</ref>. در این میان، غزالی که در بسیاری از نظریاتش به اشاعره نزدیک است، سهم خاصی دارد و در این کتاب نیز انتقادات ابن رشد در بسیاری از موارد، به غزالی میخورد. درهرحال در اثنای تحلیل شیوه انتقادی ابن رشد در مجال رد بر متکلمین و رد بر صوفیه، مواضعی که وی آرای متعدد غزالی را در فلسفه طبیعت یا متافیزیک و فلسفه الهی، نقد کرده، میتوان یافت. همچنین در هنگام کشف از وجوه نقد ابن رشد به ابن سینا، نیز بسیاری از انتقادات ابن رشد بر غزالی را میتوان دید. | ||
درهرحال ابن رشد در نقدش به ادله متکلمان بر وجود خدا، بر مقدماتی که به آن ایمان داشته، اعتماد کرده؛ مانند ارتباط ضروری بین اسباب و مسببات. وی تنها، متکلمان را نقد نکرده، بلکه فلاسفه را نیز در اعتمادشان بر برخی از افکاری که در این دلیل مییابیم، نقد کرده است و همچنین بر ابن سینا نیز نقد دارد که نظر وی بر برخی مقدمات کلامی جدلی، استوار است<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>. | درهرحال ابن رشد در نقدش به ادله متکلمان بر وجود خدا، بر مقدماتی که به آن ایمان داشته، اعتماد کرده؛ مانند ارتباط ضروری بین اسباب و مسببات. وی تنها، متکلمان را نقد نکرده، بلکه فلاسفه را نیز در اعتمادشان بر برخی از افکاری که در این دلیل مییابیم، نقد کرده است و همچنین بر ابن سینا نیز نقد دارد که نظر وی بر برخی مقدمات کلامی جدلی، استوار است<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
در کل، ابن رشد از فلسفه یونانی ارسطو در نقد نظریه متکلمین در صفات الهی، بهخصوص در صفتهای علم و وحدانیت استفاده میکند<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>. | در کل، ابن رشد از فلسفه یونانی ارسطو در نقد نظریه متکلمین در صفات الهی، بهخصوص در صفتهای علم و وحدانیت استفاده میکند<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>. | ||
عاطف | [[عاطف عراقی]]، سومین فصل از کتاب را به بیان نگاه انتقادی ابن رشد در قبال موضوع ذات و صفات، اختصاص داده است. متکلمان از جهات مختلفی در این موضوع بحث کردهاند و اختلافات زیادی میان نظریات معتزله و اشاعره در این میان وجود دارد. ابن رشد پیش از پرداختن به نقد متکلمان، نظر هرکدام از معتزله و اشاعره را به شکل جداگانه در این موضوع، مطرح میکند<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>. | ||
فصل چهارم کتاب درباره مسئله تنزیه صحبت میکند. ابن رشد در ابتدای بحث از این موضوع، به مجالات متعددی از متکلمین که حول جسمیت و جهت و رؤیت دور میزند، میپردازد. ابن رشد در نقد متکلمین اشاعره در موضوع تنزیه، معتقد است که نظر آنان به نوعی مماثلت میان خالق و مخلوق میانجامد. از نظر ابن رشد مماثلتی میان خالق و مخلوق نیست. | فصل چهارم کتاب درباره مسئله تنزیه صحبت میکند. ابن رشد در ابتدای بحث از این موضوع، به مجالات متعددی از متکلمین که حول جسمیت و جهت و رؤیت دور میزند، میپردازد. ابن رشد در نقد متکلمین اشاعره در موضوع تنزیه، معتقد است که نظر آنان به نوعی مماثلت میان خالق و مخلوق میانجامد. از نظر ابن رشد مماثلتی میان خالق و مخلوق نیست. |
ویرایش