خاطرات پیر روشن‌ضمیر (فارس، از مشروطه تا پهلوی): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'استخر، محمدحسين' به 'استخر، محمدحسین')
    خط ۹: خط ۹:
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏‏DSR‎‏ ‎‏1453‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏خ‎‏2‎‏  
    | کد کنگره =‏‏DSR‎‏ ‎‏1453‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏خ‎‏2‎‏  
    | موضوع =استخر، محمدحسين، ???? -???? - خاطرات  
    | موضوع =استخر، محمدحسین، ???? -???? - خاطرات  


    ايران - تاريخ - انقلاب مشروطه، 1324 - 1327ق. - فارس  
    ايران - تاريخ - انقلاب مشروطه، 1324 - 1327ق. - فارس  
    خط ۳۸: خط ۳۸:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    خاطرات پیر روشن‎ ضمیر‎، وقایع شیراز را از مشروطه تا پهلوی شرح می‌دهد. [[استخر، محمدحسين|محمدحسین استخر]] نویسنده‌ی این خاطرات از روزنامه‌نگاران برجسته‌ی فارس است. او در سال 1297ش، اقدام به انتشار روزنامه «استخر» می‌کند که‎ انتشارش‎ تا چند دهه ادامه می‌یابد. در سن هفتاد سالگی هم‎زمان با جنبش ملی شدن نفت، به فکر گردآوری و انتشار مجموعه خاطرات مربوط به رویدادهای فارس به نام «خاطرات پیر روشن‎ضمیر» می‌افتد‎. چون [[استخر، محمدحسين|استخر]] خود از سرشناسان فارس و عضو حزب دموکرات فارس بوده است، در بطن وقایع حضور داشته و از آن‌ها آگاهی داشته است، ولی چون در سن کهولت اقدام به‎ نگارش‎ خاطرات خود کرده، ممکن است تا حدودی حافظه‌اش او را یاری نکرده تا خاطراتش واقعاً آن‎طوری که می‌خواسته به نگارش آمده باشد. اما بااین‌وجود خاطراتش می‌تواند به‎‎عنوان‎ منبعی‎ ارزنده در این مقطع برای‎ فارس‎ به‎ حساب آید<ref>ر.ک: رستمی، پروین، ص55</ref>.
    خاطرات پیر روشن‎ ضمیر‎، وقایع شیراز را از مشروطه تا پهلوی شرح می‌دهد. [[استخر، محمدحسین|محمدحسین استخر]] نویسنده‌ی این خاطرات از روزنامه‌نگاران برجسته‌ی فارس است. او در سال 1297ش، اقدام به انتشار روزنامه «استخر» می‌کند که‎ انتشارش‎ تا چند دهه ادامه می‌یابد. در سن هفتاد سالگی هم‎زمان با جنبش ملی شدن نفت، به فکر گردآوری و انتشار مجموعه خاطرات مربوط به رویدادهای فارس به نام «خاطرات پیر روشن‎ضمیر» می‌افتد‎. چون [[استخر، محمدحسین|استخر]] خود از سرشناسان فارس و عضو حزب دموکرات فارس بوده است، در بطن وقایع حضور داشته و از آن‌ها آگاهی داشته است، ولی چون در سن کهولت اقدام به‎ نگارش‎ خاطرات خود کرده، ممکن است تا حدودی حافظه‌اش او را یاری نکرده تا خاطراتش واقعاً آن‎طوری که می‌خواسته به نگارش آمده باشد. اما بااین‌وجود خاطراتش می‌تواند به‎‎عنوان‎ منبعی‎ ارزنده در این مقطع برای‎ فارس‎ به‎ حساب آید<ref>ر.ک: رستمی، پروین، ص55</ref>.


    دوره زمانی خاطرات [[استخر، محمدحسين|استخر]] که مشتمل بر روایات و رویدادهای فارس و شیراز است، تحولات فارس را طی دو دهه پایانی عمر سلسله قاجار، از شروع جنبش مشروطیت تا ظهور سلسله پهلوی، در بر دارد و سیمای سیاسی - ‎اجتماعی فارس را در آستانه قرن بیستم منعکس می‌سازد<ref>ر.ک: مقدمه، ص8</ref>.  
    دوره زمانی خاطرات [[استخر، محمدحسین|استخر]] که مشتمل بر روایات و رویدادهای فارس و شیراز است، تحولات فارس را طی دو دهه پایانی عمر سلسله قاجار، از شروع جنبش مشروطیت تا ظهور سلسله پهلوی، در بر دارد و سیمای سیاسی - ‎اجتماعی فارس را در آستانه قرن بیستم منعکس می‌سازد<ref>ر.ک: مقدمه، ص8</ref>.  
       
       
    فصول کتاب، حوادث و وقایع مهم‎ فارس‎ را‎ در بر دارد؛ به‌غیر از فصل آخر آن، ‎که بسیار محدود ارائه شده است و همچنین حاکمانی که از‎ زمان‎ مشروطه در فارس منصوب شده‌اند را بیان می‌کند؛ از علاءالدوله، که‎ قبل ‎از‎ اینکه‎ حاکم تهران شود، حاکم فارس بوده است تا حکومت شاهزاده صارم‌الدوله، تا زمانی که‎ احمد‎ شاه‎ عازم سفر اروپا می‌شود و رضا خان رئیس‌الوزرای ایران است.<ref>ر.ک: رستمی، پروین، ص56</ref>.
    فصول کتاب، حوادث و وقایع مهم‎ فارس‎ را‎ در بر دارد؛ به‌غیر از فصل آخر آن، ‎که بسیار محدود ارائه شده است و همچنین حاکمانی که از‎ زمان‎ مشروطه در فارس منصوب شده‌اند را بیان می‌کند؛ از علاءالدوله، که‎ قبل ‎از‎ اینکه‎ حاکم تهران شود، حاکم فارس بوده است تا حکومت شاهزاده صارم‌الدوله، تا زمانی که‎ احمد‎ شاه‎ عازم سفر اروپا می‌شود و رضا خان رئیس‌الوزرای ایران است.<ref>ر.ک: رستمی، پروین، ص56</ref>.
    خط ۴۸: خط ۴۸:
    خاطرات پیر روشن‎ضمیر هم‎زمان با وقایع به نگارش در نیامده است. نویسنده در طی خاطراتش بیان می‌کند که‎ خاطراتش‎ را در سن کهولت‎ با‎ کمک حافظه خود نگاشته است و بیان می‌کند: «متأسفانه کتابی و روزنامه و مجله‌ای در دست نداریم که وقایع این دوره از فارس را از منابع برداریم. حتی دسترسی به شماره‌ی روزنامه‌ی استخر‎ هم‎ که سال اول و دوم انتشار آن بود، پیدا نکردیم. آنچه در این فصول وقایع نوشته و می‌نویسیم به قوه‌ی ذاکره و خاطرات و مرکوزات ذهنی است. ممکن است در این میان اتفاق و سانحه‎ و واقعه‌ای‎ که مربوط‎ به مطالب است، از خاطر رفته و فراموش‌شده باشد و از قلم بیفتد، ولی اطمینان می‌دهم که چیزی پیش‎ خود بر آن نمی‌افزاییم. آنچه می‌گویم و می‌نویسم عین واقع است و خلاصه‌ی‎ ما‎وقع؛‎ اگر چیزی بر اصل مطلب اضافه شود، همان آرایش و زر و زیور سبک نویسندگی است که هیچ ربطی به ‎‎اصل‎ مطلب ندارد»<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>.  
    خاطرات پیر روشن‎ضمیر هم‎زمان با وقایع به نگارش در نیامده است. نویسنده در طی خاطراتش بیان می‌کند که‎ خاطراتش‎ را در سن کهولت‎ با‎ کمک حافظه خود نگاشته است و بیان می‌کند: «متأسفانه کتابی و روزنامه و مجله‌ای در دست نداریم که وقایع این دوره از فارس را از منابع برداریم. حتی دسترسی به شماره‌ی روزنامه‌ی استخر‎ هم‎ که سال اول و دوم انتشار آن بود، پیدا نکردیم. آنچه در این فصول وقایع نوشته و می‌نویسیم به قوه‌ی ذاکره و خاطرات و مرکوزات ذهنی است. ممکن است در این میان اتفاق و سانحه‎ و واقعه‌ای‎ که مربوط‎ به مطالب است، از خاطر رفته و فراموش‌شده باشد و از قلم بیفتد، ولی اطمینان می‌دهم که چیزی پیش‎ خود بر آن نمی‌افزاییم. آنچه می‌گویم و می‌نویسم عین واقع است و خلاصه‌ی‎ ما‎وقع؛‎ اگر چیزی بر اصل مطلب اضافه شود، همان آرایش و زر و زیور سبک نویسندگی است که هیچ ربطی به ‎‎اصل‎ مطلب ندارد»<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>.  


    آیت‌الله میرزا ابراهیم ‎محلاتی از علمای بزرگ فارس بود که حاضر به‎ همکاری‎ و تأیید‎ مشروطه‌خواهان نشده بود و در کنار مستبدین نیز قرار نگرفت. [[استخر، محمدحسين|استخر]] در خاطراتش از او‎ بسیار‎ تمجید کرده و چون حاضر به تأیید مشروطه‌خواهان نشد، به‌هیچ‎وجه مقام علمی و روحانی‎ او‎ را‎ زیر سؤال نبرده است: «این روحانی بزرگ و باشخصیت، عقل و تدبیر و سیاست را با روحانیت‎ جمع‎ کرده بود... از آن شخصیت‎هایی بود که سیل حوادث مشروطیت و طوفان انقلاب سیاسی‎ فارس‎ نتوانست‎ او را تکان بدهد یا تحت تأثیر تمایلات و تبلیغات قرار بدهد... وی علاوه ‎بر معلومات اکتسابی‎ شخصاً‎ و ذاتاً مردی باتشخیص، عارف به مقتضیات و اوضاع سیاسی بود. شخصیتی که‎ نه‎ استبداد‎ و نه مشروطه نتوانست او را از راه‎ و روش یک روحانی بزرگ و مرجع تقلید منحرف نماید. در‎ صدور‎ حکم‎ و جواب استفتا فوق‎العاده فکور و محتاط، مهر و امضایش در اختیار خودش بود‎ و بس»<ref>ر.ک: همان، ص59</ref>.  
    آیت‌الله میرزا ابراهیم ‎محلاتی از علمای بزرگ فارس بود که حاضر به‎ همکاری‎ و تأیید‎ مشروطه‌خواهان نشده بود و در کنار مستبدین نیز قرار نگرفت. [[استخر، محمدحسین|استخر]] در خاطراتش از او‎ بسیار‎ تمجید کرده و چون حاضر به تأیید مشروطه‌خواهان نشد، به‌هیچ‎وجه مقام علمی و روحانی‎ او‎ را‎ زیر سؤال نبرده است: «این روحانی بزرگ و باشخصیت، عقل و تدبیر و سیاست را با روحانیت‎ جمع‎ کرده بود... از آن شخصیت‎هایی بود که سیل حوادث مشروطیت و طوفان انقلاب سیاسی‎ فارس‎ نتوانست‎ او را تکان بدهد یا تحت تأثیر تمایلات و تبلیغات قرار بدهد... وی علاوه ‎بر معلومات اکتسابی‎ شخصاً‎ و ذاتاً مردی باتشخیص، عارف به مقتضیات و اوضاع سیاسی بود. شخصیتی که‎ نه‎ استبداد‎ و نه مشروطه نتوانست او را از راه‎ و روش یک روحانی بزرگ و مرجع تقلید منحرف نماید. در‎ صدور‎ حکم‎ و جواب استفتا فوق‎العاده فکور و محتاط، مهر و امضایش در اختیار خودش بود‎ و بس»<ref>ر.ک: همان، ص59</ref>.  


    در قضیه‎ تشکیل کمیته‎ دفاع دولت ملی در قم و حمایت ژاندارمری فارس در‎ فرستادن‎ نیرو به کمک آنان و مبارزه با انگلیس، این جنبه از عملکرد آنان‎ در‎ به هرج‎ومرج کشاندن فارس را در مبارزه‎ با‎ حبیب‎‎الله خان قوام‌الملک پنهان نمی‌کند و یا‎ به‎ نفع آنان تفسیر نمی‌نماید<ref>ر.ک: همان</ref>.
    در قضیه‎ تشکیل کمیته‎ دفاع دولت ملی در قم و حمایت ژاندارمری فارس در‎ فرستادن‎ نیرو به کمک آنان و مبارزه با انگلیس، این جنبه از عملکرد آنان‎ در‎ به هرج‎ومرج کشاندن فارس را در مبارزه‎ با‎ حبیب‎‎الله خان قوام‌الملک پنهان نمی‌کند و یا‎ به‎ نفع آنان تفسیر نمی‌نماید<ref>ر.ک: همان</ref>.


    [[استخر، محمدحسين|استخر]] از میهن‌دوستانی است که از‎ حضور‎ بیگانگان در کشور و شهرش احساس‎ انزجار‎ و تنفر و در‎ میان‎ خاطراتش‎ آن ‎را ابراز می‌کند و مقاله‌های تندی‎ برعلیه‎ حضور و دخالت آنان می‌نویسد؛ تا جایی ‎که‎ منجر به تبعیدش در‎ دوران‎ حکمرانی عبدالحسین فرمان‎فرما به‎ کازرون‎ می‌شود؛ البته خود نیز توضیح می‌دهد که فرمان‎فرما این تبعید را به مصلحت‎ وقت‎ انجام می‌دهد که جلوی اعتراض‎ بیشتر‎ کنسول‎ انگلیس را که‎ ممکن‎ بود عواقب بدی برای‎ نویسنده‎ داشته باشد، بگیرد و [[استخر، محمدحسين|استخر]] به‌هیچ‎وجه به‌عنوان یک تبعیدی در کازرون حضور نداشته‎ و به‌مثابه‌ی یک میهمان از او استقبال‎ کرده‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.  
    [[استخر، محمدحسین|استخر]] از میهن‌دوستانی است که از‎ حضور‎ بیگانگان در کشور و شهرش احساس‎ انزجار‎ و تنفر و در‎ میان‎ خاطراتش‎ آن ‎را ابراز می‌کند و مقاله‌های تندی‎ برعلیه‎ حضور و دخالت آنان می‌نویسد؛ تا جایی ‎که‎ منجر به تبعیدش در‎ دوران‎ حکمرانی عبدالحسین فرمان‎فرما به‎ کازرون‎ می‌شود؛ البته خود نیز توضیح می‌دهد که فرمان‎فرما این تبعید را به مصلحت‎ وقت‎ انجام می‌دهد که جلوی اعتراض‎ بیشتر‎ کنسول‎ انگلیس را که‎ ممکن‎ بود عواقب بدی برای‎ نویسنده‎ داشته باشد، بگیرد و [[استخر، محمدحسین|استخر]] به‌هیچ‎وجه به‌عنوان یک تبعیدی در کازرون حضور نداشته‎ و به‌مثابه‌ی یک میهمان از او استقبال‎ کرده‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.  


    به فارس پس‎ از کودتای 1299ش، بسیار مختصر پرداخته شده است و به‎‎جز بازدیدی که رضا خان‎ بعد از‎ سرکوب اسماعیل سمیتقو در غرب، به شیراز برای استقبال از موکب احمد شاه که از اروپا برگشته بود و از شیراز که در آن مورد دچار هرج‎ومرج و آشوب شده بود می‌گذرد، دیگر واقعه‎ مهمی بیان نمی‌کند و حوادثی که در تهران می‌گذرد و کم‌کم زمینه برای سقوط قاجاریه و روی کار آمدن رضا خان صورت می‌گیرد و زمزمه‌ی جمهوری‌خواهی که شکل می‌گیرد، واکنش‌ها و عکس‌العمل‎های آن در شیراز مورد بحث‎ واقع‎ نمی‌شود و مطلب بسیار محدود ارائه می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>.  
    به فارس پس‎ از کودتای 1299ش، بسیار مختصر پرداخته شده است و به‎‎جز بازدیدی که رضا خان‎ بعد از‎ سرکوب اسماعیل سمیتقو در غرب، به شیراز برای استقبال از موکب احمد شاه که از اروپا برگشته بود و از شیراز که در آن مورد دچار هرج‎ومرج و آشوب شده بود می‌گذرد، دیگر واقعه‎ مهمی بیان نمی‌کند و حوادثی که در تهران می‌گذرد و کم‌کم زمینه برای سقوط قاجاریه و روی کار آمدن رضا خان صورت می‌گیرد و زمزمه‌ی جمهوری‌خواهی که شکل می‌گیرد، واکنش‌ها و عکس‌العمل‎های آن در شیراز مورد بحث‎ واقع‎ نمی‌شود و مطلب بسیار محدود ارائه می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص60</ref>.  

    نسخهٔ ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۶

    ‏خاطرات پیر روشن‎‌ضمیر (فارس، از مشروطه تا پهلوی)
    خاطرات پیر روشن‌ضمیر (فارس، از مشروطه تا پهلوی)
    پدیدآوراناستخر، محمدحسین (نویسنده) شفيعي سروستاني، مسعود (به کوشش)
    ناشرآوند انديشه
    مکان نشرايران - شيراز
    سال نشرمجلد1: 1388ش ,
    موضوعاستخر، محمدحسین، ???? -???? - خاطرات

    ايران - تاريخ - انقلاب مشروطه، 1324 - 1327ق. - فارس

    فارس - تاريخ - قرن ??- 14ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏DSR‎‏ ‎‏1453‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏خ‎‏2‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    خاطرات پیر روشن‎ضمیر، خاطرات محمدحسین استخر (متوفی 1348ش) است‎ که‎ یکی‌از‎ روزنامه‌نگاران و چهره‌نگاران برجسته‌ی فرهنگی و سیاسی فارس در یک‎صد‎ سال‎ اخیر است. وی در این کتاب وقایع شیراز را از مشروطه تا پهلوی شرح می‌دهد. این اثر به کوشش مسعود شفیعی سروستانی منتشر شده است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر مقدمه محقق اثر و چهار فصل است که عناوین آن به‌ترتیب عبارتند از: طلوع‎ مشروطیت‎ در‎ فارس، فارس از مشروطه‌ی دوم (فارس پس ‎از فتح تهران)، فارس در جریان جنگ جهانی‎ اول‎، فارس پس‌از کودتای 1299ش (حوادث پس‌از کودتا).

    شیوه نگارش خاطرات، روایی و داستانی است و بیانگر سبک و شیوه ادبی رایج دهه‌های نخستین ‎ده معاصر است.

    گزارش محتوا

    خاطرات پیر روشن‎ ضمیر‎، وقایع شیراز را از مشروطه تا پهلوی شرح می‌دهد. محمدحسین استخر نویسنده‌ی این خاطرات از روزنامه‌نگاران برجسته‌ی فارس است. او در سال 1297ش، اقدام به انتشار روزنامه «استخر» می‌کند که‎ انتشارش‎ تا چند دهه ادامه می‌یابد. در سن هفتاد سالگی هم‎زمان با جنبش ملی شدن نفت، به فکر گردآوری و انتشار مجموعه خاطرات مربوط به رویدادهای فارس به نام «خاطرات پیر روشن‎ضمیر» می‌افتد‎. چون استخر خود از سرشناسان فارس و عضو حزب دموکرات فارس بوده است، در بطن وقایع حضور داشته و از آن‌ها آگاهی داشته است، ولی چون در سن کهولت اقدام به‎ نگارش‎ خاطرات خود کرده، ممکن است تا حدودی حافظه‌اش او را یاری نکرده تا خاطراتش واقعاً آن‎طوری که می‌خواسته به نگارش آمده باشد. اما بااین‌وجود خاطراتش می‌تواند به‎‎عنوان‎ منبعی‎ ارزنده در این مقطع برای‎ فارس‎ به‎ حساب آید[۱].

    دوره زمانی خاطرات استخر که مشتمل بر روایات و رویدادهای فارس و شیراز است، تحولات فارس را طی دو دهه پایانی عمر سلسله قاجار، از شروع جنبش مشروطیت تا ظهور سلسله پهلوی، در بر دارد و سیمای سیاسی - ‎اجتماعی فارس را در آستانه قرن بیستم منعکس می‌سازد[۲].

    فصول کتاب، حوادث و وقایع مهم‎ فارس‎ را‎ در بر دارد؛ به‌غیر از فصل آخر آن، ‎که بسیار محدود ارائه شده است و همچنین حاکمانی که از‎ زمان‎ مشروطه در فارس منصوب شده‌اند را بیان می‌کند؛ از علاءالدوله، که‎ قبل ‎از‎ اینکه‎ حاکم تهران شود، حاکم فارس بوده است تا حکومت شاهزاده صارم‌الدوله، تا زمانی که‎ احمد‎ شاه‎ عازم سفر اروپا می‌شود و رضا خان رئیس‌الوزرای ایران است.[۳].

    قیام سید‎ عبد‎الحسین لاری بر ضد ظلم ‎و ستم و استبداد از جمله حوادث ذکرشده در کتاب است. سید لاری توسط حاج میرزا محمدحسن شیرازی‎ به‎ امامت و پیشوایی ناحیه لارستان فرستاده می‌شود.‎ انقلاب‎ مشروطیت در‎ فارس‎ موقعیتی‎ به دست او داد‎ که برای برانداختن ظلم قیام کند. رهبران انجمن اسلامی، سید عبدالحسین را از لار‎ به‎ شیراز دعوت کردند؛ زیراکه آیت‎‎الله‎ میرزا‎ ابراهیم‎ محلاتی‎ و آقا شیخ محمد‎باقر‎ اصطهباناتی با جنبش مشروطه‌خواهی شیراز همکاری نکردند و به همین دلیل رو به‌سوی سید لاری آوردند‎. او‎ نیز‎ دعوت انجمن اسلامی را اجابت کرد و با‎ جمعی‎ از‎ همراهان‎ مسلح‎ و غیر مسلح‎ لاری به شیراز مهاجرت کردند و حوادث پیش می‌رود تا آغاز استبداد صغیر 1326ق، که سید لاری توقف در شیراز را مصلحت نمی‌بیند و با دارودسته‎ خود به لار‎ مراجعت می‌کند. پس ‎از مراجعت به لار اقدام به تشکیل حکومت دینی می‌نماید و لارستان از حکومت فارس مجزا می‌شود[۴].

    خاطرات پیر روشن‎ضمیر هم‎زمان با وقایع به نگارش در نیامده است. نویسنده در طی خاطراتش بیان می‌کند که‎ خاطراتش‎ را در سن کهولت‎ با‎ کمک حافظه خود نگاشته است و بیان می‌کند: «متأسفانه کتابی و روزنامه و مجله‌ای در دست نداریم که وقایع این دوره از فارس را از منابع برداریم. حتی دسترسی به شماره‌ی روزنامه‌ی استخر‎ هم‎ که سال اول و دوم انتشار آن بود، پیدا نکردیم. آنچه در این فصول وقایع نوشته و می‌نویسیم به قوه‌ی ذاکره و خاطرات و مرکوزات ذهنی است. ممکن است در این میان اتفاق و سانحه‎ و واقعه‌ای‎ که مربوط‎ به مطالب است، از خاطر رفته و فراموش‌شده باشد و از قلم بیفتد، ولی اطمینان می‌دهم که چیزی پیش‎ خود بر آن نمی‌افزاییم. آنچه می‌گویم و می‌نویسم عین واقع است و خلاصه‌ی‎ ما‎وقع؛‎ اگر چیزی بر اصل مطلب اضافه شود، همان آرایش و زر و زیور سبک نویسندگی است که هیچ ربطی به ‎‎اصل‎ مطلب ندارد»[۵].

    آیت‌الله میرزا ابراهیم ‎محلاتی از علمای بزرگ فارس بود که حاضر به‎ همکاری‎ و تأیید‎ مشروطه‌خواهان نشده بود و در کنار مستبدین نیز قرار نگرفت. استخر در خاطراتش از او‎ بسیار‎ تمجید کرده و چون حاضر به تأیید مشروطه‌خواهان نشد، به‌هیچ‎وجه مقام علمی و روحانی‎ او‎ را‎ زیر سؤال نبرده است: «این روحانی بزرگ و باشخصیت، عقل و تدبیر و سیاست را با روحانیت‎ جمع‎ کرده بود... از آن شخصیت‎هایی بود که سیل حوادث مشروطیت و طوفان انقلاب سیاسی‎ فارس‎ نتوانست‎ او را تکان بدهد یا تحت تأثیر تمایلات و تبلیغات قرار بدهد... وی علاوه ‎بر معلومات اکتسابی‎ شخصاً‎ و ذاتاً مردی باتشخیص، عارف به مقتضیات و اوضاع سیاسی بود. شخصیتی که‎ نه‎ استبداد‎ و نه مشروطه نتوانست او را از راه‎ و روش یک روحانی بزرگ و مرجع تقلید منحرف نماید. در‎ صدور‎ حکم‎ و جواب استفتا فوق‎العاده فکور و محتاط، مهر و امضایش در اختیار خودش بود‎ و بس»[۶].

    در قضیه‎ تشکیل کمیته‎ دفاع دولت ملی در قم و حمایت ژاندارمری فارس در‎ فرستادن‎ نیرو به کمک آنان و مبارزه با انگلیس، این جنبه از عملکرد آنان‎ در‎ به هرج‎ومرج کشاندن فارس را در مبارزه‎ با‎ حبیب‎‎الله خان قوام‌الملک پنهان نمی‌کند و یا‎ به‎ نفع آنان تفسیر نمی‌نماید[۷].

    استخر از میهن‌دوستانی است که از‎ حضور‎ بیگانگان در کشور و شهرش احساس‎ انزجار‎ و تنفر و در‎ میان‎ خاطراتش‎ آن ‎را ابراز می‌کند و مقاله‌های تندی‎ برعلیه‎ حضور و دخالت آنان می‌نویسد؛ تا جایی ‎که‎ منجر به تبعیدش در‎ دوران‎ حکمرانی عبدالحسین فرمان‎فرما به‎ کازرون‎ می‌شود؛ البته خود نیز توضیح می‌دهد که فرمان‎فرما این تبعید را به مصلحت‎ وقت‎ انجام می‌دهد که جلوی اعتراض‎ بیشتر‎ کنسول‎ انگلیس را که‎ ممکن‎ بود عواقب بدی برای‎ نویسنده‎ داشته باشد، بگیرد و استخر به‌هیچ‎وجه به‌عنوان یک تبعیدی در کازرون حضور نداشته‎ و به‌مثابه‌ی یک میهمان از او استقبال‎ کرده‌اند[۸].

    به فارس پس‎ از کودتای 1299ش، بسیار مختصر پرداخته شده است و به‎‎جز بازدیدی که رضا خان‎ بعد از‎ سرکوب اسماعیل سمیتقو در غرب، به شیراز برای استقبال از موکب احمد شاه که از اروپا برگشته بود و از شیراز که در آن مورد دچار هرج‎ومرج و آشوب شده بود می‌گذرد، دیگر واقعه‎ مهمی بیان نمی‌کند و حوادثی که در تهران می‌گذرد و کم‌کم زمینه برای سقوط قاجاریه و روی کار آمدن رضا خان صورت می‌گیرد و زمزمه‌ی جمهوری‌خواهی که شکل می‌گیرد، واکنش‌ها و عکس‌العمل‎های آن در شیراز مورد بحث‎ واقع‎ نمی‌شود و مطلب بسیار محدود ارائه می‌شود[۹].

    وضعیت کتاب

    فهرست مختصر مباحث در ابتدای کتاب آمده است. در انتهای آن نیز فهرست منابع و نمایه ذکر شده است. معانی الفاظ و اصطلاحات در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: رستمی، پروین، ص55
    2. ر.ک: مقدمه، ص8
    3. ر.ک: رستمی، پروین، ص56
    4. ر.ک: همان، ص57
    5. ر.ک: همان، ص58
    6. ر.ک: همان، ص59
    7. ر.ک: همان
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان، ص60

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. رستمی، پروین، «پیر روشن‎ضمیر»، پایگاه مجلات تخصصی نور، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، آذر 1389، شماره 151، صفحه 56 تا 60.

    وابسته‌ها