شبلی نعمانی، محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR01787.jpg|بندانگشتی|شبلی نعمانی، محمد]]
    [[پرونده:NUR01787.jpg|بندانگشتی|شبلی نعمانی، محمد]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|شبلی نعمانی، محمد
    ! نام!! data-type="authorName" |شبلی نعمانی، محمد
    |-
    |-
    |نام‎های دیگر  
    |نام‎های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'|  
    | data-type="authorOtherNames" |  
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |حبیب‌الله شبلى
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|1857 م
    | data-type="authorbirthDate" |1857م
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|1332 ق یا 1914 م
    | data-type="authorDeathDate" |1332 ق یا 1914م
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|[[تاریخ علم کلام]]  
    | data-type="authorWritings" |[[تاریخ علم کلام]]  


    [[کليات فارسی شبلی نعمانی]]  
    [[کليات فارسی شبلی نعمانی|کلیات فارسی شبلی نعمانی]]  
    |-class='articleCode'
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE01787AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE01787AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    '''شبلی نعمانی، محمد''' مؤلف "تاريخ علم كلام" در سال 1857‌م در دهكده بندول، جزوى از بخش اعظم گر، از استان ايالات متحد هند، چشم به جهان گشود و در 57 سالگى روز 18 نوامبر 1914‌م مطابق 28 ذى‌الحجه 1332ق نيز در همانجا در گذشت.
    '''محمد شبلی نعمانی''' (1275-1332ق)،  مؤلف "تاریخ علم کلام"  


    علامه شبلى يكى از نويسندگان بزرگ زبان اردو، با ترجمه و چاپ تعدادى از آثارش مانند دو مجموعه مقالات آموزش و پرورش در كشورهاى اسلامى، تاريخ علم كلام و علم كلام جديد، زندگانى مولوى و اهميت مثنوى وى از نظر مباحث كلامى، شعر العجم در نقد و بررسى شعر فارسى (5 مجلد) و قسمتى از «الغزالى» در زندگانى او افكار محمد غزالى طوسى به فارسى در ايران و افغانستان تا حدى معرفى گرديده ولى كتب مهم ديگرش هم شايسته برگرداندن به فارسى است. شبلى اگر چه موفق نشد كه پا به ايران و يا به افغانستان بگذارد، ولى شيفته و واله زبان و ادبيات فارسى بود و كتب شعر العجم و بعضى از مقالات ادبى و ومنظومه‌هاى فارسى وى مويد اين امر است او هزارها شعر فارسى را به خاطر سپرده بود و در محافل و گردشگاه‌ها با دوستان هم مذاق و مشرب خود، با انشاد آن لذت می‌برد و دوستان را هم تحت تاثير شعر فارسى قرار مى داد ذوق پاک شبلى از شعر العجم وى پيداست و ناقدان ادب فارسى معتقدند كه انتخاب اشعار فارسى در ان كتاب، سطح عالى دانش و ذوق نویسنده را نشان می‌دهد، ادوارد برون انگليسى در تاريخ ادبى ايران تألیف خود كه چهار مجلد است، نه فقط به تحقيقات شبلى در بسيارى ار موارد اتكا نموده، بلكه در انتخاب اشعار هم از كتاب وى استفاده كرده است.
    == ولادت ==
    در سال 1857‌م در دهکده بندول، جزوى از بخش اعظم گر، از استان ایالات متحد هند، چشم به جهان گشود.


    شبلى در 19 سالگى در علوم معقول و منقول فارغ التحصيل شد. و زبانهاى عربى و فارسى را تا حد تبحر مى دانست، به زبان انگليسى هم كمى آشنا بود. او به پرفسور آرنولد انگليسى عربى ياد داد و از وى فرانسه آموخت. در مدت اقامت شش ماهه خود در قلمرو عثمانيه زبان تركى را هم تا حدى فرا گرفته بود. براى تحصيل زبانها و ياد گرفتن مباحث علمى، كرارا به نواحى رامپور، هارنپور لكنهو و لاهور آمد و شد داشته و با فضلاى متعدد عصر تبادل نظر نموده است.
    علامه شبلى یکى از نویسندگان بزرگ زبان اردو، با ترجمه و چاپ تعدادى از آثارش مانند دو مجموعه مقالات آموزش و پرورش در کشورهاى اسلامى، تاریخ علم کلام و علم کلام جدید، زندگانى مولوى و اهمیت مثنوى وى از نظر مباحث کلامى، شعر العجم در نقد و بررسى شعر فارسى (5 مجلد) و قسمتى از «الغزالى» در زندگانى او افکار محمد غزالى طوسى به فارسى در ایران و افغانستان تا حدى معرفى گردیده ولى کتب مهم دیگرش هم شایسته برگرداندن به فارسى است. شبلى اگر چه موفق نشد که پا به ایران و یا به افغانستان بگذارد، ولى شیفته و واله زبان و ادبیات فارسى بود و کتب شعر العجم و بعضى از مقالات ادبى و ومنظومه‌هاى فارسى وى موید این امر است او هزارها شعر فارسى را به خاطر سپرده بود و در محافل و گردشگاه‌ها با دوستان هم مذاق و مشرب خود، با انشاد آن لذت می‌برد و دوستان را هم تحت تاثیر شعر فارسى قرار مى داد ذوق پاک شبلى از شعر العجم وى پیداست و ناقدان ادب فارسى معتقدند که انتخاب اشعار فارسى در ان کتاب، سطح عالى دانش و ذوق نویسنده را نشان می‌دهد، ادوارد برون انگلیسى در تاریخ ادبى ایران تألیف خود که چهار مجلد است، نه فقط به تحقیقات شبلى در بسیارى ار موارد اتکا نموده، بلکه در انتخاب اشعار هم از کتاب وى استفاده کرده است.


    بنا بر توصيه پدرش شيخ حبيب‌الله شبلى مدارک تحصيلى وكالت دادگسترى را دريافته و چندى به اين شغل اشتغال داشته است، ولى بزودى آن را خلاف تمايلات شخصى خود ديده و ترك گفته است. سپس در دبير خانه اداره دادگسترى دولتى هم شغلى برگزيده، ولى آن را هم ترك نموده است.
    شبلى در 19 سالگى در علوم معقول و منقول فارغ التحصیل شد. و زبانهاى عربى و فارسى را تا حد تبحر مى دانست، به زبان انگلیسى هم کمى آشنا بود. او به پرفسور آرنولد انگلیسى عربى یاد داد و از وى فرانسه آموخت. در مدت اقامت شش ماهه خود در قلمرو عثمانیه زبان ترکى را هم تا حدى فرا گرفته بود. براى تحصیل زبانها و یاد گرفتن مباحث علمى، کرارا به نواحى رامپور، هارنپور لکنهو و لاهور آمد و شد داشته و با فضلاى متعدد عصر تبادل نظر نموده است.


    شبلى كه طبعا به تدريس و تحقيق علاقهمند بود در سال 1883‌م به آرزوى خود رسيد، در سال مزبور، سيد احمد خان (1898م) رهبر بزرگ مسلمانان شبه قاره وى را براى تدريس زبانهاى عربى و فارسى در مدرسه العلوم مسلمانان در على گر، دعوت نمود. شبلى از سال مذكور تا 16 سال بعد در آنجا به تدريس اشتغال مى ورزيد، و ضمنا در كتابخانه شخصى بسيار منظم، سيد احمد خان و نيز در كتابخانه مدرسه العلوم به مطالعات و تحقيقات مى پرداخت در 1892 مسافرت علمى وى به آسياى صغير و قلمرو عثمانيه پيش آمد. وى مشاهدات شش ماهه زندگانى خود را در اين سفر در كتابى به عنوان «سفرنامه روم و مصر و شام» بزبان اردو نوشته است كه داراى اطلاعاتى دلاويز و ذى قيمت در مورد اوضاع شهرهاى قسطنطنيه و بيروت و دمشق و قاهره در آن زمان می‌باشد.
    بنا بر توصیه پدرش شیخ حبیب‌الله شبلى مدارک تحصیلى وکالت دادگسترى را دریافته و چندى به این شغل اشتغال داشته است، ولى بزودى آن را خلاف تمایلات شخصى خود دیده و ترک گفته است. سپس در دبیر خانه اداره دادگسترى دولتى هم شغلى برگزیده، ولى آن را هم ترک نموده است.


    شبلى در سال 1894 لقب "شمس العلماء " را از طرف دولت انگليس دريافت كرد. در قسطنطينه سلطان عبدالحميد خان ثانى خليفه عثمانى وى را با مدال «مجيديه» مفتخر كرد، ولى مردم شبه قاره وى را بيشتر به لق "علامه" ذكر می‌كنند.
    شبلى که طبعا به تدریس و تحقیق علاقهمند بود در سال 1883‌م به آرزوى خود رسید، در سال مزبور، سید احمد خان (1898م) رهبر بزرگ مسلمانان شبه قاره وى را براى تدریس زبانهاى عربى و فارسى در مدرسه العلوم مسلمانان در على گر، دعوت نمود. شبلى از سال مذکور تا 16 سال بعد در آنجا به تدریس اشتغال مى ورزید، و ضمنا در کتابخانه شخصى بسیار منظم، سید احمد خان و نیز در کتابخانه مدرسه العلوم به مطالعات و تحقیقات مى پرداخت در 1892 مسافرت علمى وى به آسیاى صغیر و قلمرو عثمانیه پیش آمد. وى مشاهدات شش ماهه زندگانى خود را در این سفر در کتابى به عنوان «سفرنامه روم و مصر و شام» بزبان اردو نوشته است که داراى اطلاعاتى دلاویز و ذى قیمت در مورد اوضاع شهرهاى قسطنطنیه و بیروت و دمشق و قاهره در آن زمان می‌باشد.


    == اساتيد ==
    شبلى در سال 1894 لقب "شمس العلماء " را از طرف دولت انگلیس دریافت کرد. در قسطنطینه سلطان عبدالحمید خان ثانى خلیفه عثمانى وى را با مدال «مجیدیه» مفتخر کرد، ولى مردم شبه قاره وى را بیشتر به لق "علامه" ذکر می‌کنند.


    == اساتید ==


    در ميان استادان وى آقايان شكر اله محمد فاورق چريا كوتى و فيض الحسن سهارنپورى را مى توان ذكر نمود.
     
    در میان استادان وى آقایان شکر اله محمد فاورق چریا کوتى و فیض الحسن سهارنپورى را مى توان ذکر نمود.
     
    == وفات ==
    در 57 سالگى روز 18 نوامبر 1914‌م مطابق 28 ذى‌الحجه 1332ق نیز در همان دهکده بندول در گذشت.


    ==آثار==
    ==آثار==
    1- چندين مجله بعنوان مقالات شبلى، وسايل شبلى و باقيات شبلى در هند و نيز در پاکستان و همچنين مقالاتى به زبان عربى در مجلات مصر و سوريه بويژه در مجله الهلال كه بوسيله [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] اداره مى شد نوشته است.
    1- چندین مجله بعنوان مقالات شبلى، وسایل شبلى و باقیات شبلى در هند و نیز در پاکستان و همچنین مقالاتى به زبان عربى در مجلات مصر و سوریه بویژه در مجله الهلال که بوسیله [[زیدان، جرجی|جرجى زیدان]] اداره مى شد نوشته است.


    آثارى كه توسط سيد محمدتقى فخر داعى گيلانى (1342 ش) به زبان فارسى ترجمه شده كه شامل:  
    آثارى که توسط سید محمدتقى فخر داعى گیلانى (1342 ش) به زبان فارسى ترجمه شده که شامل:  


    2- آموزش و پرورش در كشورهاى اسلامى
    2- آموزش و پرورش در کشورهاى اسلامى


    3- آيا كتابخانه اسكندريه را مسلمانان سوزانده بودند
    3- آیا کتابخانه اسکندریه را مسلمانان سوزانده بودند


    4- زندگی‌نامه جلاالدين مولوى و بررسى عقايد كلامى وى از روى مثنوى شريف
    4- زندگی‌نامه جلاالدین مولوى و بررسى عقاید کلامى وى از روى مثنوى شریف


    5- تاريخ علم كلام و عقايد جديد كلامى
    5- تاریخ علم کلام و عقاید جدید کلامى


    6- مجموعه 15 مقاله شبلى در حقيقت جزيه
    6- مجموعه 15 مقاله شبلى در حقیقت جزیه


    7- الانتقاد نام كتابى است كه در اواخر عمر در انتقاد بر كتاب «تاريخ تمدن اسلامى [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]]» به زبان عربى نوشته است.
    7- الانتقاد نام کتابى است که در اواخر عمر در انتقاد بر کتاب «تاریخ تمدن اسلامى [[زیدان، جرجی|جرجى زیدان]]» به زبان عربى نوشته است.


    8- المامون
    8- المامون
    خط ۷۱: خط ۷۷:
    9- الغزالى
    9- الغزالى


    10- ديوان اشعار
    10- دیوان اشعار


    11- سيرة النبى(ص)
    11- سیرة النبى(ص)


    12- ترجمه كتاب شعر العجم
    12- ترجمه کتاب شعر العجم


    13- شرح حال محمد اورنگ زيب عالمگير از پادشاهان تيمورى
    13- شرح حال محمد اورنگ زیب عالمگیر از پادشاهان تیمورى


    14- شرح حال دختران پادشاه زيب النسا
    14- شرح حال دختران پادشاه زیب النسا


    15- سيرت النعمان (زندگانى ابوحنيفه)
    15- سیرت النعمان (زندگانى ابوحنیفه)


    موازنه شعرانيس و دبير (دو شاعر شهير اردو كه مراثى از وقايع شهادت امام حسين(ع) سروده‌اند) در مورد او چنين نقل كرده‌اند:
    موازنه شعرانیس و دبیر (دو شاعر شهیر اردو که مراثى از وقایع شهادت امام حسین(ع) سروده‌اند) در مورد او چنین نقل کرده‌اند:


    او در اوايل به سمت مستشار امور آموزش پرورش مشغول خدمت بوده ولى در اوايل سده بيستم اين كار را ترك گفته به تشييد بنيه اداره «ندوه العلماء» پرداخت ندوه العلماء مجمعى علمى بود كه شبلى در آنجا علماى معاصر را براى احياى فكر دين تربيت می‎كرد ولى در اواخر سالهاى عمرش از آن هم دست بكشيد و اداره نويسندگان را بنام «دار المصنفين» بنا نهاد كه اكنون هم فعاليت دارد. براى اين اداره، كتب و دارایى خود را وقف نمود.
    او در اوایل به سمت مستشار امور آموزش پرورش مشغول خدمت بوده ولى در اوایل سده بیستم این کار را ترک گفته به تشیید بنیه اداره «ندوه العلماء» پرداخت ندوه العلماء مجمعى علمى بود که شبلى در آنجا علماى معاصر را براى احیاى فکر دین تربیت می‎کرد ولى در اواخر سالهاى عمرش از آن هم دست بکشید و اداره نویسندگان را بنام «دار المصنفین» بنا نهاد که اکنون هم فعالیت دارد. براى این اداره، کتب و دارایى خود را وقف نمود.


    شبلى هيچگاه عزت نفس خود را از دست نداد حاكم ايالت اسبق رامپور مى خواست كه مخارج مسافرت علمى وى را به نواحى قلمرو عثمانيه و آسياى صغير بر او تحميل كند ولى او پيشنهاد وى را نپذيرفت و همچنين از كمك بعضى از رجال دولت ايالت اسبق حيدر آباد و دولت عثمانى نيز چشم پوشيد و او اينقدر محو كار تحقيق و تدقيق بود كه دعوتهاى مجامع علمى آلمان و انگلستان و افغانستان را نپذيرفت و از مسافرت به كشورهاى مذكور خودارى كرد.
    شبلى هیچگاه عزت نفس خود را از دست نداد حاکم ایالت اسبق رامپور مى خواست که مخارج مسافرت علمى وى را به نواحى قلمرو عثمانیه و آسیاى صغیر بر او تحمیل کند ولى او پیشنهاد وى را نپذیرفت و همچنین از کمک بعضى از رجال دولت ایالت اسبق حیدر آباد و دولت عثمانى نیز چشم پوشید و او اینقدر محو کار تحقیق و تدقیق بود که دعوتهاى مجامع علمى آلمان و انگلستان و افغانستان را نپذیرفت و از مسافرت به کشورهاى مذکور خودارى کرد.


    ==طبع شاعرى==
    ==طبع شاعرى==




    او ذوق لطيف و حسن سليقه در كارها و نيز مزاج شاعرانه و عاطفه عاشقانه‌اى داشت.
    او ذوق لطیف و حسن سلیقه در کارها و نیز مزاج شاعرانه و عاطفه عاشقانه‌اى داشت.


    و به زبانهاى اردو و فارسى اشعارى سروده است ولى كمتر به اين حرفه مشغول بوده است ولى چون طبع پرجوشى داشته است وقايع و پيش آمدها را به نظم در می‌آورد. جالب است كه نيمى از كليات اردوى وى صبغه سياسى دارد ولى اشعار فارسیاش فاقد اين جنبه است و در سال 1883 به طور متناوب به فارسى اشعارى سروده است كه حدود دو هزار بيت می‌باشد ولى هنچنانچه گفته شد او علاقه وافرى براى نوشتن داشت و به همين دليل عزلياتى از او بر جاى مانده كه ناقص و ناتمام مانده است.
    و به زبانهاى اردو و فارسى اشعارى سروده است ولى کمتر به این حرفه مشغول بوده است ولى چون طبع پرجوشى داشته است وقایع و پیش آمدها را به نظم در می‌آورد. جالب است که نیمى از کلیات اردوى وى صبغه سیاسى دارد ولى اشعار فارسیاش فاقد این جنبه است و در سال 1883 به طور متناوب به فارسى اشعارى سروده است که حدود دو هزار بیت می‌باشد ولى هنچنانچه گفته شد او علاقه وافرى براى نوشتن داشت و به همین دلیل عزلیاتى از او بر جاى مانده که ناقص و ناتمام مانده است.


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==


    برگرفته از مجله فلسفه، كلام و عرفان، خرداد 1349 شماره 27 محقق دكتر محمد رياض
    برگرفته از مجله فلسفه، کلام و عرفان، خرداد 1349 شماره 27 محقق دکتر محمد ریاض


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==

    نسخهٔ ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۳۳

    شبلی نعمانی، محمد
    نام شبلی نعمانی، محمد
    نام‎های دیگر
    نام پدر حبیب‌الله شبلى
    متولد 1857م
    محل تولد
    رحلت 1332 ق یا 1914م
    اساتید
    برخی آثار تاریخ علم کلام

    کلیات فارسی شبلی نعمانی

    کد مؤلف AUTHORCODE01787AUTHORCODE

    محمد شبلی نعمانی (1275-1332ق)، مؤلف "تاریخ علم کلام"

    ولادت

    در سال 1857‌م در دهکده بندول، جزوى از بخش اعظم گر، از استان ایالات متحد هند، چشم به جهان گشود.

    علامه شبلى یکى از نویسندگان بزرگ زبان اردو، با ترجمه و چاپ تعدادى از آثارش مانند دو مجموعه مقالات آموزش و پرورش در کشورهاى اسلامى، تاریخ علم کلام و علم کلام جدید، زندگانى مولوى و اهمیت مثنوى وى از نظر مباحث کلامى، شعر العجم در نقد و بررسى شعر فارسى (5 مجلد) و قسمتى از «الغزالى» در زندگانى او افکار محمد غزالى طوسى به فارسى در ایران و افغانستان تا حدى معرفى گردیده ولى کتب مهم دیگرش هم شایسته برگرداندن به فارسى است. شبلى اگر چه موفق نشد که پا به ایران و یا به افغانستان بگذارد، ولى شیفته و واله زبان و ادبیات فارسى بود و کتب شعر العجم و بعضى از مقالات ادبى و ومنظومه‌هاى فارسى وى موید این امر است او هزارها شعر فارسى را به خاطر سپرده بود و در محافل و گردشگاه‌ها با دوستان هم مذاق و مشرب خود، با انشاد آن لذت می‌برد و دوستان را هم تحت تاثیر شعر فارسى قرار مى داد ذوق پاک شبلى از شعر العجم وى پیداست و ناقدان ادب فارسى معتقدند که انتخاب اشعار فارسى در ان کتاب، سطح عالى دانش و ذوق نویسنده را نشان می‌دهد، ادوارد برون انگلیسى در تاریخ ادبى ایران تألیف خود که چهار مجلد است، نه فقط به تحقیقات شبلى در بسیارى ار موارد اتکا نموده، بلکه در انتخاب اشعار هم از کتاب وى استفاده کرده است.

    شبلى در 19 سالگى در علوم معقول و منقول فارغ التحصیل شد. و زبانهاى عربى و فارسى را تا حد تبحر مى دانست، به زبان انگلیسى هم کمى آشنا بود. او به پرفسور آرنولد انگلیسى عربى یاد داد و از وى فرانسه آموخت. در مدت اقامت شش ماهه خود در قلمرو عثمانیه زبان ترکى را هم تا حدى فرا گرفته بود. براى تحصیل زبانها و یاد گرفتن مباحث علمى، کرارا به نواحى رامپور، هارنپور لکنهو و لاهور آمد و شد داشته و با فضلاى متعدد عصر تبادل نظر نموده است.

    بنا بر توصیه پدرش شیخ حبیب‌الله شبلى مدارک تحصیلى وکالت دادگسترى را دریافته و چندى به این شغل اشتغال داشته است، ولى بزودى آن را خلاف تمایلات شخصى خود دیده و ترک گفته است. سپس در دبیر خانه اداره دادگسترى دولتى هم شغلى برگزیده، ولى آن را هم ترک نموده است.

    شبلى که طبعا به تدریس و تحقیق علاقهمند بود در سال 1883‌م به آرزوى خود رسید، در سال مزبور، سید احمد خان (1898م) رهبر بزرگ مسلمانان شبه قاره وى را براى تدریس زبانهاى عربى و فارسى در مدرسه العلوم مسلمانان در على گر، دعوت نمود. شبلى از سال مذکور تا 16 سال بعد در آنجا به تدریس اشتغال مى ورزید، و ضمنا در کتابخانه شخصى بسیار منظم، سید احمد خان و نیز در کتابخانه مدرسه العلوم به مطالعات و تحقیقات مى پرداخت در 1892 مسافرت علمى وى به آسیاى صغیر و قلمرو عثمانیه پیش آمد. وى مشاهدات شش ماهه زندگانى خود را در این سفر در کتابى به عنوان «سفرنامه روم و مصر و شام» بزبان اردو نوشته است که داراى اطلاعاتى دلاویز و ذى قیمت در مورد اوضاع شهرهاى قسطنطنیه و بیروت و دمشق و قاهره در آن زمان می‌باشد.

    شبلى در سال 1894 لقب "شمس العلماء " را از طرف دولت انگلیس دریافت کرد. در قسطنطینه سلطان عبدالحمید خان ثانى خلیفه عثمانى وى را با مدال «مجیدیه» مفتخر کرد، ولى مردم شبه قاره وى را بیشتر به لق "علامه" ذکر می‌کنند.

    اساتید

    در میان استادان وى آقایان شکر اله محمد فاورق چریا کوتى و فیض الحسن سهارنپورى را مى توان ذکر نمود.

    وفات

    در 57 سالگى روز 18 نوامبر 1914‌م مطابق 28 ذى‌الحجه 1332ق نیز در همان دهکده بندول در گذشت.

    آثار

    1- چندین مجله بعنوان مقالات شبلى، وسایل شبلى و باقیات شبلى در هند و نیز در پاکستان و همچنین مقالاتى به زبان عربى در مجلات مصر و سوریه بویژه در مجله الهلال که بوسیله جرجى زیدان اداره مى شد نوشته است.

    آثارى که توسط سید محمدتقى فخر داعى گیلانى (1342 ش) به زبان فارسى ترجمه شده که شامل:

    2- آموزش و پرورش در کشورهاى اسلامى

    3- آیا کتابخانه اسکندریه را مسلمانان سوزانده بودند

    4- زندگی‌نامه جلاالدین مولوى و بررسى عقاید کلامى وى از روى مثنوى شریف

    5- تاریخ علم کلام و عقاید جدید کلامى

    6- مجموعه 15 مقاله شبلى در حقیقت جزیه

    7- الانتقاد نام کتابى است که در اواخر عمر در انتقاد بر کتاب «تاریخ تمدن اسلامى جرجى زیدان» به زبان عربى نوشته است.

    8- المامون

    9- الغزالى

    10- دیوان اشعار

    11- سیرة النبى(ص)

    12- ترجمه کتاب شعر العجم

    13- شرح حال محمد اورنگ زیب عالمگیر از پادشاهان تیمورى

    14- شرح حال دختران پادشاه زیب النسا

    15- سیرت النعمان (زندگانى ابوحنیفه)

    موازنه شعرانیس و دبیر (دو شاعر شهیر اردو که مراثى از وقایع شهادت امام حسین(ع) سروده‌اند) در مورد او چنین نقل کرده‌اند:

    او در اوایل به سمت مستشار امور آموزش پرورش مشغول خدمت بوده ولى در اوایل سده بیستم این کار را ترک گفته به تشیید بنیه اداره «ندوه العلماء» پرداخت ندوه العلماء مجمعى علمى بود که شبلى در آنجا علماى معاصر را براى احیاى فکر دین تربیت می‎کرد ولى در اواخر سالهاى عمرش از آن هم دست بکشید و اداره نویسندگان را بنام «دار المصنفین» بنا نهاد که اکنون هم فعالیت دارد. براى این اداره، کتب و دارایى خود را وقف نمود.

    شبلى هیچگاه عزت نفس خود را از دست نداد حاکم ایالت اسبق رامپور مى خواست که مخارج مسافرت علمى وى را به نواحى قلمرو عثمانیه و آسیاى صغیر بر او تحمیل کند ولى او پیشنهاد وى را نپذیرفت و همچنین از کمک بعضى از رجال دولت ایالت اسبق حیدر آباد و دولت عثمانى نیز چشم پوشید و او اینقدر محو کار تحقیق و تدقیق بود که دعوتهاى مجامع علمى آلمان و انگلستان و افغانستان را نپذیرفت و از مسافرت به کشورهاى مذکور خودارى کرد.

    طبع شاعرى

    او ذوق لطیف و حسن سلیقه در کارها و نیز مزاج شاعرانه و عاطفه عاشقانه‌اى داشت.

    و به زبانهاى اردو و فارسى اشعارى سروده است ولى کمتر به این حرفه مشغول بوده است ولى چون طبع پرجوشى داشته است وقایع و پیش آمدها را به نظم در می‌آورد. جالب است که نیمى از کلیات اردوى وى صبغه سیاسى دارد ولى اشعار فارسیاش فاقد این جنبه است و در سال 1883 به طور متناوب به فارسى اشعارى سروده است که حدود دو هزار بیت می‌باشد ولى هنچنانچه گفته شد او علاقه وافرى براى نوشتن داشت و به همین دلیل عزلیاتى از او بر جاى مانده که ناقص و ناتمام مانده است.

    منابع مقاله

    برگرفته از مجله فلسفه، کلام و عرفان، خرداد 1349 شماره 27 محقق دکتر محمد ریاض

    وابسته‌ها