۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
</div> | </div> | ||
'''محمد شبلی نعمانی''' (1275-1332ق)، مؤلف | '''محمد شبلی نعمانی''' (1275-1332ق)، نویسنده، محقق، اسلامشناس، ادیب، شاعر، شیفته ادبیات و زبان فارسی و بخصوص [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ شیرازی]]، مؤلف [[تاریخ علم کلام]] | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
در سال 1857م در دهکده بندول، جزوى از بخش اعظم گر، از استان ایالات متحد هند، چشم به جهان گشود. | در سال 1857م در دهکده بندول، جزوى از بخش اعظم گر، از استان ایالات متحد هند، چشم به جهان گشود. | ||
== تحصیلات == | |||
شبلى در 19 سالگى در علوم معقول و منقول فارغ التحصیل شد. و زبانهاى عربى و فارسى را تا حد تبحر مى دانست، به زبان انگلیسى هم کمى آشنا بود. او به پرفسور آرنولد انگلیسى عربى یاد داد و از وى فرانسه آموخت. در مدت اقامت شش ماهه خود در قلمرو عثمانیه زبان ترکى را هم تا حدى فرا گرفته بود. براى تحصیل زبانها و یاد گرفتن مباحث علمى، کرارا به نواحى رامپور، هارنپور لکنهو و لاهور آمد و شد داشته و با فضلاى متعدد عصر تبادل نظر نموده است. | شبلى در 19 سالگى در علوم معقول و منقول فارغ التحصیل شد. و زبانهاى عربى و فارسى را تا حد تبحر مى دانست، به زبان انگلیسى هم کمى آشنا بود. او به پرفسور آرنولد انگلیسى عربى یاد داد و از وى فرانسه آموخت. در مدت اقامت شش ماهه خود در قلمرو عثمانیه زبان ترکى را هم تا حدى فرا گرفته بود. براى تحصیل زبانها و یاد گرفتن مباحث علمى، کرارا به نواحى رامپور، هارنپور لکنهو و لاهور آمد و شد داشته و با فضلاى متعدد عصر تبادل نظر نموده است. | ||
بنابر توصیه پدرش شیخ حبیبالله شبلى مدارک تحصیلى وکالت دادگسترى را دریافته و چندى به این شغل اشتغال داشته است، ولى بزودى آن را خلاف تمایلات شخصى خود دیده و ترک گفته است. سپس در دبیر خانه اداره دادگسترى دولتى هم شغلى برگزیده، ولى آن را هم ترک نموده است. | |||
شبلى که طبعا به تدریس و تحقیق | شبلى که طبعا به تدریس و تحقیق علاقهمند بود در سال 1883م به آرزوى خود رسید، در سال مزبور، سید احمد خان (1898م) رهبر بزرگ مسلمانان شبه قاره وى را براى تدریس زبانهاى عربى و فارسى در مدرسه العلوم مسلمانان در على گر، دعوت نمود. شبلى از سال مذکور تا 16 سال بعد در آنجا به تدریس اشتغال مى ورزید، و ضمنا در کتابخانه شخصى بسیار منظم، سید احمد خان و نیز در کتابخانه مدرسه العلوم به مطالعات و تحقیقات مى پرداخت در 1892 مسافرت علمى وى به آسیاى صغیر و قلمرو عثمانیه پیش آمد. وى مشاهدات شش ماهه زندگانى خود را در این سفر در کتابى به عنوان «سفرنامه روم و مصر و شام» بزبان اردو نوشته است که داراى اطلاعاتى دلاویز و ذى قیمت در مورد اوضاع شهرهاى قسطنطنیه و بیروت و دمشق و قاهره در آن زمان میباشد. | ||
شبلى در سال 1894 لقب "شمس العلماء " را از طرف دولت انگلیس دریافت کرد. در قسطنطینه سلطان عبدالحمید خان ثانى خلیفه عثمانى وى را با مدال «مجیدیه» مفتخر کرد، ولى مردم شبه قاره وى را بیشتر به لق "علامه" ذکر میکنند. | شبلى در سال 1894 لقب "شمس العلماء " را از طرف دولت انگلیس دریافت کرد. در قسطنطینه سلطان عبدالحمید خان ثانى خلیفه عثمانى وى را با مدال «مجیدیه» مفتخر کرد، ولى مردم شبه قاره وى را بیشتر به لق "علامه" ذکر میکنند. | ||
علامه شبلى یکى از نویسندگان بزرگ زبان اردو، با ترجمه و چاپ تعدادى از آثارش مانند دو مجموعه مقالات آموزش و پرورش در کشورهاى اسلامى، تاریخ علم کلام و علم کلام جدید، زندگانى مولوى و اهمیت مثنوى وى از نظر مباحث کلامى، شعر العجم در نقد و بررسى شعر فارسى (5 مجلد) و قسمتى از «الغزالى» در زندگانى او افکار محمد غزالى طوسى به فارسى در ایران و افغانستان تا حدى معرفى گردیده ولى کتب مهم دیگرش هم شایسته برگرداندن به فارسى است. شبلى اگر چه موفق نشد که پا به ایران و یا به افغانستان بگذارد، ولى شیفته و واله زبان و ادبیات فارسى بود و کتب شعر العجم و بعضى از مقالات ادبى و ومنظومههاى فارسى وى موید این امر است او هزارها شعر فارسى را به خاطر سپرده بود و در محافل و گردشگاهها با دوستان هم مذاق و مشرب خود، با انشاد آن لذت میبرد و دوستان را هم تحت تاثیر شعر فارسى قرار مى داد ذوق پاک شبلى از شعر العجم وى پیداست و ناقدان ادب فارسى معتقدند که انتخاب اشعار فارسى در ان کتاب، سطح عالى دانش و ذوق نویسنده را نشان میدهد، ادوارد برون انگلیسى در تاریخ ادبى ایران تألیف خود که چهار مجلد است، نه فقط به تحقیقات شبلى در بسیارى ار موارد اتکا نموده، بلکه در انتخاب اشعار هم از کتاب وى استفاده کرده است. | |||
== اساتید == | == اساتید == | ||
در میان استادان وى آقایان شکر اله محمد فاورق چریا کوتى و فیض الحسن سهارنپورى را مى توان ذکر نمود. | در میان استادان وى آقایان شکر اله محمد فاورق چریا کوتى و فیض الحسن سهارنپورى را مى توان ذکر نمود. |
ویرایش