حقيقة البيع و المعاملة: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR38006J1.jpg | عنوان =‏ حقيقة البيع و المعاملة | عنوان‌...» ایجاد کرد)
     
    جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها == ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
     
    (۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱۹: خط ۱۹:
    | شابک =
    | شابک =
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =38006
    | کتابخوان همراه نور =38006
    | کد پدیدآور = 4691
    | کد پدیدآور = 4691
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۲۵: خط ۲۶:
    }}  
    }}  
       
       
    این عنوان فاقد مقاله است، خوب است که شما دست‌به‌قلم شده و برای آن مقاله‌ای بنویسید.
    '''حقيقة البیع و المعاملة'''، تألیف [[مهدوی لاهیجانی، مهدی|آیت‌الله مهدی مهدوی لاهیجانی]] (متوفی 1413ق)، رساله‌ای استدلالی پیرامون بیع و معامله در فقه شیعه است که به‌اختصار به زبان عربی ارائه شده است.


    لطفا قبل از نوشتن، [[شیوه‌نامه ویکی‌نور]] را به دقت مطالعه کنید.
    ==ساختار==
    کتاب مشتمل بر شرح‌حال نویسنده و سلسله مباحثی است که بدون دسته‌بندی خاص و عنوان‌گذاری به شیوه کتب فقهی قدیم نگارش شده است.


    == وابسته‌ها ==
    ==گزارش محتوا==
    کتاب با تقریظ [[مرعشی، سید شهاب‌الدین|آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی]] (متوفی 1369ش/1411ق) بر تأیید شخصیت علمی [[مهدوی لاهیجانی، مهدی|آیت‌الله مهدوی]] و کتاب حاضر آغاز شده است. [[مرعشی، سید شهاب‌الدین|آیت‌الله مرعشی نجفی]] که سالیان متمادی با ایشان هم‌مباحثه‌ بود‌، مکرر از [[مهدوی لاهیجانی، مهدی|آیت‌الله مهدوی‌]] با‌ عظمت یاد‌ می‌کرد‌ و می‌فرمود‌: حاج شیخ از لحاظ علمی و تقوا‌ چهره‌ای‌ شاخص و برجسته بود و استعداد و مراتب علمی ایشان، در جهان تشیع کم نظیر‌ بود‌ و اگر در حوزه‌های قم یا نجف‌ می‌ماند، جزء مراجع بزرگوار‌ تقلید‌ به شمار می‌آمد<ref>ر.ک: محمدتقی، ادهم‌نژاد، ص116</ref>‏.
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
     
    نویسنده پس از خطبه کتاب، موضوع و شیوه نگارش آن را این‌گونه توضیح می‌دهد: «من در این کتاب مقداری از آنچه به ذهن خطور کرد از کلیات جاری و معتبر در ابواب معاملات را مطرح کرده‌ام؛ البته با رعایت اختصار و بسنده به آراء صحیح و حق صریح تا جایی‌که دلیل ما را یاری می‌کند». سپس کتاب را «کلیات باب المعاملة» نام‌گذاری می‌کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 9</ref>‏. وی در این اثر از «[[عراقی، ضیاءالدین|ضیاء‌الدین عراقی]]» با عنوان «شیخنا الاستاد» یاد می‌کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13</ref>‏.
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
     
    نویسنده معتقد است که الفاظ به‌کاررفته در عقود و ایقاعات بین الفاظ، مانند سایر الفاظ وضع شده در مفاهیم عامه خصوصیتی ندارد؛ لذا مراد از بیع و مانند آن در زبان عموم مردم چه متشرعه و غیر آن امر واحدی است. متشرعه این امر را در خارج گاه با لفظ خاص از ایجاب‌وقبول و گاه با معاطاة انشاء می‌کنند و غیر متشرعه با آنچه نزد آن‌ها از داد و ستد و در اختیار قرار دادن و مانند آن قرار داد شده آن را انشاء می‌کنند<ref>ر.ک: همان، ص 10</ref>‏.
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
     
    وی در بخشی از مباحث از حقیقت «معامله» سخن گفته است. در فارسی از معامله تعبیر به «دادوستد» شده است. حقیقت اثر حاصل از معامله و تعاهد متعاهدین جز اضافه بدلی و علقه عوضیت بین دو شیء نیست که موجب فک ربط هر یک از آن دو از مالک و ربطش به مالک دیگر می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص16-15</ref>‏.
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
     
    در رابطه با «حکم بیع معاطات» رأی فقهای‌ شیعه به دو گروه‌ عمده‌ تقسیم‌ می‌شوند‌:
    # گروه‌ اوّل‌ کسانی هستند که معاطات را بیع می‌دانند. محمد بن محمد بن نعمان معروف به [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]، [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فیض کاشانی]]، [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] و [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)‌]] از این گروهند.
    # گروه دوم معتقدند که معاطات بیع نیست و افاده‌ ملکیت‌ نمی‌کند. بسیاری از فقهای‌ متقدّم‌ شیعه چون [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادریس]]، [[حلی، جعفر بن حسن|جعفر بن حسن حلی]]، [[حلی، حسن بن یوسف|جمال‌الدین حلی]]، [[شهید اول، محمد بن مکی|صاحب لمعه]] و برخی از فقهای متأخّر مانند [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] به این رأی قائلند<ref>ر.ک: ضیایی، محمد عادل، ص 170-169</ref>‏.
     
    نویسنده در این رابطه معتقد است: عرف اشکالی در اینکه معاطاة متعارف افاده بیع و مانند آن از دیگر عقود خاص کند نمی‌بیند. همچنین نزد شرع نیز بر مبنای سیره مستمره هر موضوعی را که شارع ردع و منع نکرده کشف از امضای آن می‌کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص54</ref>‏.
     
    ==وضعیت کتاب==
    فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است.
     
    ==پانویس ==
    <references/>
     
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه و متن کتاب.
    #[[:noormags:1301660|محمدتقی، ادهم‌نژاد، «آیت‌الله حاج شیخ مهدی مهدوی لاریجانی رحمه‌الله عالمی بزرگ و ناشناخته»، پایگاه مجلات تخصصی نور: مبلغان، آبان و آذر 1395، شماره 208، صفحه 112 تا 118]].
    #[[:noormags:63738|ضیایی، محمد عادل، «بیع معاطات و اثر عرف در تصحیح آن»، پایگاه مجلات تخصصی نور: مقالات و بررسی‌ها، تابستان 1381، شماره 71، صفحه 167 تا 186]].
     
     
     
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:فاقد مقاله]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۱:۳۲

    ‏ حقيقة البيع و المعاملة
    حقيقة البيع و المعاملة
    پدیدآورانمهدوی لاهیجانی، مهدی (نويسنده)
    ناشردار النشر
    مکان نشرايران - قم
    سال نشر1363ش
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    حقيقة البیع و المعاملة، تألیف آیت‌الله مهدی مهدوی لاهیجانی (متوفی 1413ق)، رساله‌ای استدلالی پیرامون بیع و معامله در فقه شیعه است که به‌اختصار به زبان عربی ارائه شده است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر شرح‌حال نویسنده و سلسله مباحثی است که بدون دسته‌بندی خاص و عنوان‌گذاری به شیوه کتب فقهی قدیم نگارش شده است.

    گزارش محتوا

    کتاب با تقریظ آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی (متوفی 1369ش/1411ق) بر تأیید شخصیت علمی آیت‌الله مهدوی و کتاب حاضر آغاز شده است. آیت‌الله مرعشی نجفی که سالیان متمادی با ایشان هم‌مباحثه‌ بود‌، مکرر از آیت‌الله مهدوی‌ با‌ عظمت یاد‌ می‌کرد‌ و می‌فرمود‌: حاج شیخ از لحاظ علمی و تقوا‌ چهره‌ای‌ شاخص و برجسته بود و استعداد و مراتب علمی ایشان، در جهان تشیع کم نظیر‌ بود‌ و اگر در حوزه‌های قم یا نجف‌ می‌ماند، جزء مراجع بزرگوار‌ تقلید‌ به شمار می‌آمد[۱]‏.

    نویسنده پس از خطبه کتاب، موضوع و شیوه نگارش آن را این‌گونه توضیح می‌دهد: «من در این کتاب مقداری از آنچه به ذهن خطور کرد از کلیات جاری و معتبر در ابواب معاملات را مطرح کرده‌ام؛ البته با رعایت اختصار و بسنده به آراء صحیح و حق صریح تا جایی‌که دلیل ما را یاری می‌کند». سپس کتاب را «کلیات باب المعاملة» نام‌گذاری می‌کند[۲]‏. وی در این اثر از «ضیاء‌الدین عراقی» با عنوان «شیخنا الاستاد» یاد می‌کند[۳]‏.

    نویسنده معتقد است که الفاظ به‌کاررفته در عقود و ایقاعات بین الفاظ، مانند سایر الفاظ وضع شده در مفاهیم عامه خصوصیتی ندارد؛ لذا مراد از بیع و مانند آن در زبان عموم مردم چه متشرعه و غیر آن امر واحدی است. متشرعه این امر را در خارج گاه با لفظ خاص از ایجاب‌وقبول و گاه با معاطاة انشاء می‌کنند و غیر متشرعه با آنچه نزد آن‌ها از داد و ستد و در اختیار قرار دادن و مانند آن قرار داد شده آن را انشاء می‌کنند[۴]‏.

    وی در بخشی از مباحث از حقیقت «معامله» سخن گفته است. در فارسی از معامله تعبیر به «دادوستد» شده است. حقیقت اثر حاصل از معامله و تعاهد متعاهدین جز اضافه بدلی و علقه عوضیت بین دو شیء نیست که موجب فک ربط هر یک از آن دو از مالک و ربطش به مالک دیگر می‌شود[۵]‏.

    در رابطه با «حکم بیع معاطات» رأی فقهای‌ شیعه به دو گروه‌ عمده‌ تقسیم‌ می‌شوند‌:

    1. گروه‌ اوّل‌ کسانی هستند که معاطات را بیع می‌دانند. محمد بن محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید، فیض کاشانی، شیخ انصاری و امام خمینی(ره)‌ از این گروهند.
    2. گروه دوم معتقدند که معاطات بیع نیست و افاده‌ ملکیت‌ نمی‌کند. بسیاری از فقهای‌ متقدّم‌ شیعه چون شیخ طوسی، ابن ادریس، جعفر بن حسن حلی، جمال‌الدین حلی، صاحب لمعه و برخی از فقهای متأخّر مانند صاحب جواهر به این رأی قائلند[۶]‏.

    نویسنده در این رابطه معتقد است: عرف اشکالی در اینکه معاطاة متعارف افاده بیع و مانند آن از دیگر عقود خاص کند نمی‌بیند. همچنین نزد شرع نیز بر مبنای سیره مستمره هر موضوعی را که شارع ردع و منع نکرده کشف از امضای آن می‌کند[۷]‏.

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: محمدتقی، ادهم‌نژاد، ص116
    2. ر.ک: متن کتاب، ص 9
    3. ر.ک: متن کتاب، ص13
    4. ر.ک: همان، ص 10
    5. ر.ک: همان، ص16-15
    6. ر.ک: ضیایی، محمد عادل، ص 170-169
    7. ر.ک: متن کتاب، ص54

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. محمدتقی، ادهم‌نژاد، «آیت‌الله حاج شیخ مهدی مهدوی لاریجانی رحمه‌الله عالمی بزرگ و ناشناخته»، پایگاه مجلات تخصصی نور: مبلغان، آبان و آذر 1395، شماره 208، صفحه 112 تا 118.
    3. ضیایی، محمد عادل، «بیع معاطات و اثر عرف در تصحیح آن»، پایگاه مجلات تخصصی نور: مقالات و بررسی‌ها، تابستان 1381، شماره 71، صفحه 167 تا 186.


    وابسته‌ها