۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'دستغیب، محمدهاشم' به 'دستغیب، سید محمدهاشم') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
كتاب، با دو مقدمه از [[دستغیب، محمدهاشم|سيد محمدهاشم دستغيب]] و مؤلف آغاز مىشود و متن كتاب، دربردارنده مجموعا صد و پنجاه و سه داستان عبرتآموز و زيباست كه با قلمى شيوا و رسا و بيانى ساده و همهفهم، ارائه گرديده است. | كتاب، با دو مقدمه از [[دستغیب، سید محمدهاشم|سيد محمدهاشم دستغيب]] و مؤلف آغاز مىشود و متن كتاب، دربردارنده مجموعا صد و پنجاه و سه داستان عبرتآموز و زيباست كه با قلمى شيوا و رسا و بيانى ساده و همهفهم، ارائه گرديده است. | ||
تصوير برخى از علما و بزرگانى كه داستانى از ايشان نقل شده، در انتهاى كتاب آمده است. | تصوير برخى از علما و بزرگانى كه داستانى از ايشان نقل شده، در انتهاى كتاب آمده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه [[دستغیب، محمدهاشم|سيد محمدهاشم دستغيب]]، به اين نكته اشاره شده است كه طبع انسانى به داستان و سرگذشت ديگران، رغبتى بسزا داشته و از شنيدن و خواندن قصهها، لذتى وافر مىبرد و از اين غريزه، مىتوان براى عبرت گرفتن و بيدار شدن دلها از خواب غفلت، نهایت استفاده را نمود و بدون اينكه نياز به جعل داستانهاى دروغى باشد، از سرگذشت پيشينيان اندرز گرفت؛ چنانكه خداوند در قرآن مجيد، سرگذشت واقعى و قضاياى حقيقى پيشينيان را مكرر يادآور شده و از اقوام عاد، ثمود، نوح، فرعون و لوط، در جاهاى متعدد، بحثهاى فراوان نموده و از عاقبت بدشان سخن گفته و ديگران را اندرز مىدهد كه از چنين عقوبتهایى برحذر باشند. | در مقدمه [[دستغیب، سید محمدهاشم|سيد محمدهاشم دستغيب]]، به اين نكته اشاره شده است كه طبع انسانى به داستان و سرگذشت ديگران، رغبتى بسزا داشته و از شنيدن و خواندن قصهها، لذتى وافر مىبرد و از اين غريزه، مىتوان براى عبرت گرفتن و بيدار شدن دلها از خواب غفلت، نهایت استفاده را نمود و بدون اينكه نياز به جعل داستانهاى دروغى باشد، از سرگذشت پيشينيان اندرز گرفت؛ چنانكه خداوند در قرآن مجيد، سرگذشت واقعى و قضاياى حقيقى پيشينيان را مكرر يادآور شده و از اقوام عاد، ثمود، نوح، فرعون و لوط، در جاهاى متعدد، بحثهاى فراوان نموده و از عاقبت بدشان سخن گفته و ديگران را اندرز مىدهد كه از چنين عقوبتهایى برحذر باشند. | ||
خداوند در جاهاى مكرر، از پيغمبران گذشته و حالاتشان، از بردبارى در سختىها و مصيبتها و فداكارى در راه رسيدن به مرام و مقصد و پايدارى در راه هدف، داد سخن داده است، بلكه بيشتر حكمتها و اندرزها را ضمن داستان بيان فرموده است؛ مثلاًدستورالعملهاى عالى اخلاقى را كه راه رسيدن به كمال انسانيت است، از قول «لقمان حكيم» ضمن وصيت به فرزندش، بيان مىفرمايد و يا رازهاى آفرينش و حكمتهاى امور تكوينى را ضمن داستان «موسى و خضر» يادآور مىشود. | خداوند در جاهاى مكرر، از پيغمبران گذشته و حالاتشان، از بردبارى در سختىها و مصيبتها و فداكارى در راه رسيدن به مرام و مقصد و پايدارى در راه هدف، داد سخن داده است، بلكه بيشتر حكمتها و اندرزها را ضمن داستان بيان فرموده است؛ مثلاًدستورالعملهاى عالى اخلاقى را كه راه رسيدن به كمال انسانيت است، از قول «لقمان حكيم» ضمن وصيت به فرزندش، بيان مىفرمايد و يا رازهاى آفرينش و حكمتهاى امور تكوينى را ضمن داستان «موسى و خضر» يادآور مىشود. |
ویرایش