نزهة الألباء في طبقات الأدباء: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NUR15433J1.jpg | عنوان = ‏نزهة الألباء في طبقات الأدباء |...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    }}  
    }}  
       
       
    '''نزهة الألباء في طبقات الأدباء'''، اثر ابوالبرکات کمال‌الدین عبدالرحمن ابن محمد انباری (متوفی 577ق)، کتابی است در شرح‌حال شاعران و نحویان از حضرت علی(ع) تا استاد خود ابوالسعادات ابن الشجری (متوفی542ق) با رعایت زمان وفات و بدون طبقه‌بندی مشخص.
    '''نزهة الألباء في طبقات الأدباء'''، اثر [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابوالبرکات کمال‌الدین عبدالرحمن ابن محمد انباری]] (متوفی 577ق)، کتابی است در شرح‌حال شاعران و نحویان از [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] تا استاد خود [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابوالسعادات ابن الشجری]] (متوفی542ق) با رعایت زمان وفات و بدون طبقه‌بندی مشخص.


    این اثر با تحقیق ابوالفضل ابراهیم به چاپ رسیده است.
    این اثر با تحقیق [[محمد ابوالفضل ابراهیم|ابوالفضل ابراهیم]] به چاپ رسیده است.


    ==اهمیت کتاب==
    ==اهمیت کتاب==
    خط ۴۱: خط ۴۱:
    در مقدمه محقق که در سال 1386ق/ 1967م نوشته شده است، به شرح‌حال مؤلف پرداخته شده است.
    در مقدمه محقق که در سال 1386ق/ 1967م نوشته شده است، به شرح‌حال مؤلف پرداخته شده است.


    نویسنده اثر حاضر، از جمله نحات مشهور و آشنا به علم عربی و ظرایف آن است. وی در این کتاب، به ذکر زندگی‌نامه، شرح‌حال و فضائل شاعران و ادیبان معروف و مشهور پرداخته و مطالب خود را با ذکر احوال واضع علم عربی و امیر بیان، یعنی حضرت علی(ع)، آغاز نموده و آن را تا شرح‌حال ابوالسعادات ابن شجری (متوفی 542ق)، پیش برده است<ref>سطام الفهد، محمد، پایگاه اینترنتی البیان</ref>.
    نویسنده اثر حاضر، از جمله نحات مشهور و آشنا به علم عربی و ظرایف آن است. وی در این کتاب، به ذکر زندگی‌نامه، شرح‌حال و فضائل شاعران و ادیبان معروف و مشهور پرداخته و مطالب خود را با ذکر احوال واضع علم عربی و امیر بیان، یعنی [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، آغاز نموده و آن را تا شرح‌حال [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابوالسعادات ابن شجری]] (متوفی 542ق)، پیش برده است<ref>سطام الفهد، محمد، پایگاه اینترنتی البیان</ref>.


    وی در نگارش خود، از کتاب‌های طبقات و تراجم معروف و معتبر پیش از خود، بهره برده است که از جمله آنها می‌توان به کتاب «أخبار النحويين البصريين» قاضی ابوسعید بن عبدالله بن مرزبان سیرافی (متوفی 368ق) و «تاریخ بغداد» ابوبکر احمد بن علی بن ثابت خطیب بغدادی (متوفی 463ق) نام برد. وی در این کتاب، مطالب گذشتگان را ادامه داده و به شرح‌حال بزرگان، مخصوصاً ادباء و نحویان معاصر خویش پرداخت، تا اینکه کتاب وی، منبع اصلی در ترجمه و شرح‌حال ادبای گذشته و معاصرین وی از جمله جوالیقی و ابوالسعادات ابن شجری شد<ref>همان</ref>.
    وی در نگارش خود، از کتاب‌های طبقات و تراجم معروف و معتبر پیش از خود، بهره برده است که از جمله آنها می‌توان به کتاب «[[أخبار النحويين البصريين]]» [[سیرافی، حسن بن عبدالله|قاضی ابوسعید بن عبدالله بن مرزبان سیرافی]] (متوفی 368ق) و «[[تاریخ بغداد]]» [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|ابوبکر احمد بن علی بن ثابت خطیب بغدادی]] (متوفی 463ق) نام برد. وی در این کتاب، مطالب گذشتگان را ادامه داده و به شرح‌حال بزرگان، مخصوصاً ادباء و نحویان معاصر خویش پرداخت، تا اینکه کتاب وی، منبع اصلی در ترجمه و شرح‌حال ادبای گذشته و معاصرین وی از جمله جوالیقی و [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابوالسعادات ابن شجری]] شد<ref>همان</ref>.


    نویسنده کتاب خود را با مقدمه‌ای آغاز کرده که در آن، مطالب کتاب خویش را تبیین نموده و به این نکته اشاره دارد که کتاب او، شرح‌حال و بیان فضایل معارف و مشاهیر این صنعت، یعنی ادبیات می‌باشد. سپس مطالب کتاب را با شرح‌حال حضرت علی(ع) و چگونگی به وجود آمدن علم نحو آغاز نموده و به این نکته اشاره کرده است که واضع اول این دانش، علی بن ابی‌طالب(ع) است و ابوالاسود ظالم بن عمرو بن سفیان دوئلی، این دانش را از محضر ایشان کسب کرده و علت نام‌گذاری آن به نحو مطابق آنچه ابوالاسود روایت می‌کند چنین است که روزی ابوالاسود به حضور امام رسیده و متوجه مکتوبی در دست وی شده و می‌پرسد که این چیست؟ امام در پاسخ می‌گوید: من در زمینه کلام عرب تأمل نموده و متوجه شدم که در اثر هم‌نشینی با حمراء یعنی عجم‌ها، به فساد و خطا کشیده شده لذا بر آن شدم که قوانینی وضع نمایم که مردم بتوانند برای درست سخن گفتن بدان مراجعه کرده و از آن به‌عنوان یک مرجع قابل‌اعتماد استفاده کنند. سپس آن مکتوب را به من داد که در آن چنین نگاشته شده بود: «کلام به‌طورکلی به سه دسته اسم و فعل و حرف تقسیم می‌گردد. اسم آن است که از مسمای خود خبر دهد و فعل آن است که از حرکت مسمی خبر دهد و حرف آن است که افاده معنی نکند و به من گفت به‌مانند این روش قوانینی را تدوین نمایم و اضافه فرمود که بدان که اسم به سه دسته تقسیم می‌گردد مضمر، اسم ظاهر و اسمی که نه ظاهری است و نه به‌صورت مضمر، که البته منظور ایشان از اسمی که نه ظاهر باشد و نه مضمر اسم مبهم می‌باشد. ابوالاسود می‌گوید بعدازآن، من، باب عطف و صفت را وضع کردم و بعدازآن باب تعجب و استفهام را، تا اینکه به باب حروف مشبهة بالفعل (أنّ و اخواتها) رسیدم اما در ردیف این حروف «لکن» را ذکر ننمودم و وقتی آن را به حضرت عرضه نمودم ایشان امر فرمودند که «لکن» را نیز در ردیف آنها قرار دهم و این‌چنین بود که هرگاه بابی از ابواب این علم را تدوین می‌نمودم آن را به ایشان عرضه می‌کردم تا این کار کامل و عاری از نقص گردید آنگاه حضرت فرمودند «ما احسن النحو الذی قد نحوت» یعنی چه نیکو روشی است روشی که تو در پیش گرفتی و بدین‌سان این دانش «نحو» نام‌گذاری شد»<ref>متن کتاب، ص14- 15</ref>.
    نویسنده کتاب خود را با مقدمه‌ای آغاز کرده که در آن، مطالب کتاب خویش را تبیین نموده و به این نکته اشاره دارد که کتاب او، شرح‌حال و بیان فضایل معارف و مشاهیر این صنعت، یعنی ادبیات می‌باشد. سپس مطالب کتاب را با شرح‌حال [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] و چگونگی به وجود آمدن علم نحو آغاز نموده و به این نکته اشاره کرده است که واضع اول این دانش، [[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]] است و ابوالاسود ظالم بن عمرو بن سفیان دوئلی، این دانش را از محضر ایشان کسب کرده و علت نام‌گذاری آن به نحو مطابق آنچه ابوالاسود روایت می‌کند چنین است که روزی ابوالاسود به حضور امام رسیده و متوجه مکتوبی در دست وی شده و می‌پرسد که این چیست؟ امام در پاسخ می‌گوید: من در زمینه کلام عرب تأمل نموده و متوجه شدم که در اثر هم‌نشینی با حمراء یعنی عجم‌ها، به فساد و خطا کشیده شده لذا بر آن شدم که قوانینی وضع نمایم که مردم بتوانند برای درست سخن گفتن بدان مراجعه کرده و از آن به‌عنوان یک مرجع قابل‌اعتماد استفاده کنند. سپس آن مکتوب را به من داد که در آن چنین نگاشته شده بود: «کلام به‌طورکلی به سه دسته اسم و فعل و حرف تقسیم می‌گردد. اسم آن است که از مسمای خود خبر دهد و فعل آن است که از حرکت مسمی خبر دهد و حرف آن است که افاده معنی نکند و به من گفت به‌مانند این روش قوانینی را تدوین نمایم و اضافه فرمود که بدان که اسم به سه دسته تقسیم می‌گردد مضمر، اسم ظاهر و اسمی که نه ظاهری است و نه به‌صورت مضمر، که البته منظور ایشان از اسمی که نه ظاهر باشد و نه مضمر اسم مبهم می‌باشد. ابوالاسود می‌گوید بعدازآن، من، باب عطف و صفت را وضع کردم و بعدازآن باب تعجب و استفهام را، تا اینکه به باب حروف مشبهة بالفعل (أنّ و اخواتها) رسیدم اما در ردیف این حروف «لکن» را ذکر ننمودم و وقتی آن را به حضرت عرضه نمودم ایشان امر فرمودند که «لکن» را نیز در ردیف آنها قرار دهم و این‌چنین بود که هرگاه بابی از ابواب این علم را تدوین می‌نمودم آن را به ایشان عرضه می‌کردم تا این کار کامل و عاری از نقص گردید آنگاه حضرت فرمودند «ما احسن النحو الذی قد نحوت» یعنی چه نیکو روشی است روشی که تو در پیش گرفتی و بدین‌سان این دانش «نحو» نام‌گذاری شد»<ref>متن کتاب، ص14- 15</ref>.


    دومین شخص معرفی شده در کتاب، ابوالاسود دوئلی می‌باشد. همان‌طور گذشت وی از یاران و صحابی حضرت علی(ع) و از محبین اهل‌بیت(ع) بود<ref>همان، ص16</ref>. از دیگر افراد معرفی شده در کتاب، می‌توان از سیبویه نام برد. نویسنده او را از موالی بنی‌حارث بن کعب و مرزبانی از موالی آل ربیع بن زیاد حارثی دانسته است. نام او، عمر بن عثمان بن قنبر بوده و کنیه‌اش ابوالحسن و ابوبشر و لقبش، سیبویه به معنای (رائحه سیب) بود. او در یکی از دهکده‌های شیراز، بخش بیضا به دنیا آمده و سپس برای کسب علم، به بصره رفته است<ref>همان، ص60- 61</ref>.
    دومین شخص معرفی شده در کتاب، ابوالاسود دوئلی می‌باشد. همان‌طور گذشت وی از یاران و صحابی [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] و از محبین اهل‌بیت(ع) بود<ref>همان، ص16</ref>. از دیگر افراد معرفی شده در کتاب، می‌توان از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سیبویه]] نام برد. نویسنده او را از موالی بنی‌حارث بن کعب و مرزبانی از موالی آل ربیع بن زیاد حارثی دانسته است. نام او، عمر بن عثمان بن قنبر بوده و کنیه‌اش ابوالحسن و ابوبشر و لقبش، [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سیبویه]] به معنای (رائحه سیب) بود. او در یکی از دهکده‌های شیراز، بخش بیضا به دنیا آمده و سپس برای کسب علم، به بصره رفته است<ref>همان، ص60- 61</ref>.


    از دیگر مشاهیر معرفی شده در کتاب، می‌توان از ابوداود اعرج<ref>همان، ص24</ref>، ابن ابی‌اسحاق حضرمی<ref>همان، ص27</ref>، ابومعاویه نحوی<ref>همان، ص37</ref>، ابوالخطاب اخفش<ref>همان، ص48</ref>، خلیل بن احمد<ref>همان، ص49</ref>، یونس بن حبیب<ref>همان، ص52</ref>، ابوالحسن کسائی<ref>همان، ص66</ref>، هشام کلبی<ref>همان، ص84</ref>، ابوعمر شیبانی<ref>همان، ص86</ref>، ابوزکریا فراء<ref>همان، ص90</ref>، ابوالحسن اخفش<ref>همان، ص120</ref>، ابن سکیت<ref>همان، ص159</ref>، ابوحاتم سجستانی<ref>همان، ص168</ref>، جاحظ<ref>همان، ص170</ref>، ابوداود مروزی<ref>همان، ص175</ref>، ابن قتیبه<ref>همان، ص185</ref>، مبرد<ref>همان، ص193</ref>، ابوحنیفه دینوری<ref>همان، ص213</ref>، زجاج<ref>همان، ص216</ref>، ابن درستویه<ref>همان، ص247</ref>، ابوسعید سیرافی<ref>همان، ص266</ref>، ابوعلی فارسی<ref>همان، ص274</ref>، ابوالحسن وراق<ref>همان، ص317</ref> و زمخشری<ref>همان، ص338</ref> نام برد.
    از دیگر مشاهیر معرفی شده در کتاب، می‌توان از ابوداود اعرج<ref>همان، ص24</ref>، ابن ابی‌اسحاق حضرمی<ref>همان، ص27</ref>، ابومعاویه نحوی<ref>همان، ص37</ref>، ابوالخطاب اخفش<ref>همان، ص48</ref>، خلیل بن احمد<ref>همان، ص49</ref>، یونس بن حبیب<ref>همان، ص52</ref>، ابوالحسن کسائی<ref>همان، ص66</ref>، هشام کلبی<ref>همان، ص84</ref>، ابوعمر شیبانی<ref>همان، ص86</ref>، ابوزکریا فراء<ref>همان، ص90</ref>، [[اخفش، سعید بن مسعده|ابوالحسن اخفش]]<ref>همان، ص120</ref>، ابن سکیت<ref>همان، ص159</ref>، [[ابوحاتم سجستانی]]<ref>همان، ص168</ref>، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]<ref>همان، ص170</ref>، ابوداود مروزی<ref>همان، ص175</ref>، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]]<ref>همان، ص185</ref>، [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]]<ref>همان، ص193</ref>، [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنیفه دینوری]]<ref>همان، ص213</ref>، زجاج<ref>همان، ص216</ref>، [[ابن درستویه]]<ref>همان، ص247</ref>، [[سیرافی، حسن بن عبدالله|ابوسعید سیرافی]]<ref>همان، ص266</ref>، [[ابوعلی فارسی]]<ref>همان، ص274</ref>، ابوالحسن وراق<ref>همان، ص317</ref> و [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشری]]<ref>همان، ص338</ref> نام برد.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    خط ۵۵: خط ۵۵:


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    <references/>
    <references />


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==

    نسخهٔ ‏۹ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۰۲

    ‏نزهة الألباء في طبقات الأدباء
    نزهة الألباء في طبقات الأدباء
    پدیدآورانابن انباری، عبدالرحمن بن محمد (نويسنده) محمد ابوالفضل ابراهیم (محقق)
    ناشرالمکتبة العصرية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر2003م , 1424ق
    چاپ1
    موضوعادبيات عربی - تاريخ و نقد، ادبيات عربی - سرگذشت نامه و کتاب شناسی، نويسندگان عرب - سرگذشت نامه و کتاب شناسی
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ن‎‏4 2066 ‏PJA‎‏

    نزهة الألباء في طبقات الأدباء، اثر ابوالبرکات کمال‌الدین عبدالرحمن ابن محمد انباری (متوفی 577ق)، کتابی است در شرح‌حال شاعران و نحویان از حضرت علی(ع) تا استاد خود ابوالسعادات ابن الشجری (متوفی542ق) با رعایت زمان وفات و بدون طبقه‌بندی مشخص.

    این اثر با تحقیق ابوالفضل ابراهیم به چاپ رسیده است.

    اهمیت کتاب

    اثر حاضر، از جمله کتبی است که فضیلت و اهمیت آن، آشکار بوده و علی‌رغم حجم اندک، دارای مطالب مفیدی از قبیل حقایق ادبی، معارف تاریخی، نصوص شعری و معرفی کتب و اخبار نغز و لطیفی که در سایر آثار، کمتر به چشم می‌خورد[۱].

    ساختار

    کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز شده و مطالب، بدون تبویب یا فصل‌بندی خاصی، دربردارنده شرح‌حال نحات و ادیبان معروف می‌باشد.

    شرح‌حال‌ها تقریباً مختصر بوده اسامی افراد، به ترتیب تاریخ زندگانی آنها، مرتب شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه محقق که در سال 1386ق/ 1967م نوشته شده است، به شرح‌حال مؤلف پرداخته شده است.

    نویسنده اثر حاضر، از جمله نحات مشهور و آشنا به علم عربی و ظرایف آن است. وی در این کتاب، به ذکر زندگی‌نامه، شرح‌حال و فضائل شاعران و ادیبان معروف و مشهور پرداخته و مطالب خود را با ذکر احوال واضع علم عربی و امیر بیان، یعنی حضرت علی(ع)، آغاز نموده و آن را تا شرح‌حال ابوالسعادات ابن شجری (متوفی 542ق)، پیش برده است[۲].

    وی در نگارش خود، از کتاب‌های طبقات و تراجم معروف و معتبر پیش از خود، بهره برده است که از جمله آنها می‌توان به کتاب «أخبار النحويين البصريين» قاضی ابوسعید بن عبدالله بن مرزبان سیرافی (متوفی 368ق) و «تاریخ بغداد» ابوبکر احمد بن علی بن ثابت خطیب بغدادی (متوفی 463ق) نام برد. وی در این کتاب، مطالب گذشتگان را ادامه داده و به شرح‌حال بزرگان، مخصوصاً ادباء و نحویان معاصر خویش پرداخت، تا اینکه کتاب وی، منبع اصلی در ترجمه و شرح‌حال ادبای گذشته و معاصرین وی از جمله جوالیقی و ابوالسعادات ابن شجری شد[۳].

    نویسنده کتاب خود را با مقدمه‌ای آغاز کرده که در آن، مطالب کتاب خویش را تبیین نموده و به این نکته اشاره دارد که کتاب او، شرح‌حال و بیان فضایل معارف و مشاهیر این صنعت، یعنی ادبیات می‌باشد. سپس مطالب کتاب را با شرح‌حال حضرت علی(ع) و چگونگی به وجود آمدن علم نحو آغاز نموده و به این نکته اشاره کرده است که واضع اول این دانش، علی بن ابی‌طالب(ع) است و ابوالاسود ظالم بن عمرو بن سفیان دوئلی، این دانش را از محضر ایشان کسب کرده و علت نام‌گذاری آن به نحو مطابق آنچه ابوالاسود روایت می‌کند چنین است که روزی ابوالاسود به حضور امام رسیده و متوجه مکتوبی در دست وی شده و می‌پرسد که این چیست؟ امام در پاسخ می‌گوید: من در زمینه کلام عرب تأمل نموده و متوجه شدم که در اثر هم‌نشینی با حمراء یعنی عجم‌ها، به فساد و خطا کشیده شده لذا بر آن شدم که قوانینی وضع نمایم که مردم بتوانند برای درست سخن گفتن بدان مراجعه کرده و از آن به‌عنوان یک مرجع قابل‌اعتماد استفاده کنند. سپس آن مکتوب را به من داد که در آن چنین نگاشته شده بود: «کلام به‌طورکلی به سه دسته اسم و فعل و حرف تقسیم می‌گردد. اسم آن است که از مسمای خود خبر دهد و فعل آن است که از حرکت مسمی خبر دهد و حرف آن است که افاده معنی نکند و به من گفت به‌مانند این روش قوانینی را تدوین نمایم و اضافه فرمود که بدان که اسم به سه دسته تقسیم می‌گردد مضمر، اسم ظاهر و اسمی که نه ظاهری است و نه به‌صورت مضمر، که البته منظور ایشان از اسمی که نه ظاهر باشد و نه مضمر اسم مبهم می‌باشد. ابوالاسود می‌گوید بعدازآن، من، باب عطف و صفت را وضع کردم و بعدازآن باب تعجب و استفهام را، تا اینکه به باب حروف مشبهة بالفعل (أنّ و اخواتها) رسیدم اما در ردیف این حروف «لکن» را ذکر ننمودم و وقتی آن را به حضرت عرضه نمودم ایشان امر فرمودند که «لکن» را نیز در ردیف آنها قرار دهم و این‌چنین بود که هرگاه بابی از ابواب این علم را تدوین می‌نمودم آن را به ایشان عرضه می‌کردم تا این کار کامل و عاری از نقص گردید آنگاه حضرت فرمودند «ما احسن النحو الذی قد نحوت» یعنی چه نیکو روشی است روشی که تو در پیش گرفتی و بدین‌سان این دانش «نحو» نام‌گذاری شد»[۴].

    دومین شخص معرفی شده در کتاب، ابوالاسود دوئلی می‌باشد. همان‌طور گذشت وی از یاران و صحابی حضرت علی(ع) و از محبین اهل‌بیت(ع) بود[۵]. از دیگر افراد معرفی شده در کتاب، می‌توان از سیبویه نام برد. نویسنده او را از موالی بنی‌حارث بن کعب و مرزبانی از موالی آل ربیع بن زیاد حارثی دانسته است. نام او، عمر بن عثمان بن قنبر بوده و کنیه‌اش ابوالحسن و ابوبشر و لقبش، سیبویه به معنای (رائحه سیب) بود. او در یکی از دهکده‌های شیراز، بخش بیضا به دنیا آمده و سپس برای کسب علم، به بصره رفته است[۶].

    از دیگر مشاهیر معرفی شده در کتاب، می‌توان از ابوداود اعرج[۷]، ابن ابی‌اسحاق حضرمی[۸]، ابومعاویه نحوی[۹]، ابوالخطاب اخفش[۱۰]، خلیل بن احمد[۱۱]، یونس بن حبیب[۱۲]، ابوالحسن کسائی[۱۳]، هشام کلبی[۱۴]، ابوعمر شیبانی[۱۵]، ابوزکریا فراء[۱۶]، ابوالحسن اخفش[۱۷]، ابن سکیت[۱۸]، ابوحاتم سجستانی[۱۹]، جاحظ[۲۰]، ابوداود مروزی[۲۱]، ابن قتیبه[۲۲]، مبرد[۲۳]، ابوحنیفه دینوری[۲۴]، زجاج[۲۵]، ابن درستویه[۲۶]، ابوسعید سیرافی[۲۷]، ابوعلی فارسی[۲۸]، ابوالحسن وراق[۲۹] و زمخشری[۳۰] نام برد.

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب به همراه فهرست آیات؛ روایات نبوی؛ کلمات لغوی؛ امثال؛ شعر؛ رجز؛ اعلام؛ قبایل و امم؛ اماکن و بقاع و کتب مذکور در متن، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۳۱] و اشاره به اختلاف نسخ[۳۲]، به معرفی اعلام و توضیح و تشریح کلمات و واژگان دیریاب و مشکل متن پرداخته شده است[۳۳].

    پانویس

    1. مقدمه، ص9
    2. سطام الفهد، محمد، پایگاه اینترنتی البیان
    3. همان
    4. متن کتاب، ص14- 15
    5. همان، ص16
    6. همان، ص60- 61
    7. همان، ص24
    8. همان، ص27
    9. همان، ص37
    10. همان، ص48
    11. همان، ص49
    12. همان، ص52
    13. همان، ص66
    14. همان، ص84
    15. همان، ص86
    16. همان، ص90
    17. همان، ص120
    18. همان، ص159
    19. همان، ص168
    20. همان، ص170
    21. همان، ص175
    22. همان، ص185
    23. همان، ص193
    24. همان، ص213
    25. همان، ص216
    26. همان، ص247
    27. همان، ص266
    28. همان، ص274
    29. همان، ص317
    30. همان، ص338
    31. ر.ک: پاورقی، ص69
    32. همان
    33. همان

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. سطام الفهد، محمد، «کتاب في الذاکرة نزهة الألباء في طبقات الأدباء»، برگرفته از پایگاه اینترنتی «البیان»، به تاریخ 23 رجب 1441ق/ 18 مارس 2020م، به آدرس:

    https://www.albayan.ae/paths/books/2007-04-30-1.167929


    وابسته‌ها