۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىر' به 'میر') |
جز (جایگزینی متن - 'هاى' به 'هاى') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
«تألیف کتاب مقامات را غزنوى در همان زمان زندگى شیخ احمد و آغاز آشنایى خود با او شروع کرد و گاهى به سبب بیاعتقادى مردم چندان دلسرد میشد که میخواست دست از آن بدارد، ولى احمد او را به ادامه آن تشویق مىنمود و شخصا از علت توبه و دوران انزوا و نخستین حوادث زندگانیاش براى او حکایت میکرد. پس از وفات شیخ در 536 هجرى، یادداشتهاى محمد غزنوى گویا چندین ده سال پراکنده و ناتمام ماند و کار تألیف بهکندى بسیار پیش میرفت»<ref>ر.ک: همان، صفحه هفتادوچهار</ref>. | «تألیف کتاب مقامات را غزنوى در همان زمان زندگى شیخ احمد و آغاز آشنایى خود با او شروع کرد و گاهى به سبب بیاعتقادى مردم چندان دلسرد میشد که میخواست دست از آن بدارد، ولى احمد او را به ادامه آن تشویق مىنمود و شخصا از علت توبه و دوران انزوا و نخستین حوادث زندگانیاش براى او حکایت میکرد. پس از وفات شیخ در 536 هجرى، یادداشتهاى محمد غزنوى گویا چندین ده سال پراکنده و ناتمام ماند و کار تألیف بهکندى بسیار پیش میرفت»<ref>ر.ک: همان، صفحه هفتادوچهار</ref>. | ||
کتاب پیش رو، علاوه بر رساله سمرقندیه که | کتاب پیش رو، علاوه بر رساله سمرقندیه که مجموعهاى از جوابهاى شیخ احمد به چند پرسش است، داراى دو فصل یا مقاله ضمیمه مىباشد که چون بهمنزله تکمله مقامات محسوب میشده، در ضمیمه این اثر ذکر و چاپ شده است؛ نخست رساله کوچکى است تألیف کوچکترین پسر شیخ احمد، یعنى شهابالدین اسماعیل. وى در این رساله کوشیده است از راه چند دلیل معقول و منطقى، بزرگوارى پدرش شیخ احمد را براى کسانى که معتقد به کرامات نبودند، ثابت کند. ضمیمه دوم، رساله یا مقالهای است در شرح کراماتى که پس از وفات شیخالاسلام بروز کرده است، مانند معالجه بیمارى معتقد یا هلاک دشمنى بزرگ که قصد آزار فرزندان یا اعقاب شیخ را داشته است یا به خواب اشخاص آمدن و آنان را از امور پنهان خبر دادن و امثال آن. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
مؤلف مقامات خواجه سدیدالدین محمد بن موسى بن یعقوب غزنوى، از امامان غزنه بوده و مکتبى و شاگردانى داشته است. تولد وى باید در اوائل سده ششم هجرى بوده باشد. وى شرح نخستین برخورد خویش را با ژندهپیل در مقدمه کتاب مقامات آورده است. او با گروهى از یارانش براى زیارت حج به مکه میرفت؛ چون به جام رسیدند، غزنوى با خود اندیشید که بروم و شیخ احمد را که اینقدر آوازه او در همهسوى پیچیده است، دیدن کنم. چون داخل خانقاه شد، یکى از پسران احمد وعظ مىگفت. در این مجلس، غزنوى کراماتى مشاهده کرد و وجود شیخ چندان در او نفوذ کرد که از سفر مکه دست کشید، مقیم خانقاه شد و شاگردى احمد را برگزید. پس از آن هفت بار به غزنه رفت، ولى هر بار به نزد شیخ بازگشت؛ چون در هیچجا آرام نمىیافت. اطلاعات ما از حیات محمد غزنوى بسیار اندک است. از روایات کتاب مقامات برمىآید که وى یک بار سخت مریض شد و به دعاى شیخ شفا یافت (حکایت 32). وقتى قصد رفتن به غزنه را داشت، ولى شیخ به او رخصت نداد. محمد غزنوى دچار چشم دردى سخت شد که دو سال ادامه یافت و سرانجام به دعاى احمد بهبود یافت (حکایت 35)<ref>ر.ک: همان، صفحه هفتادوسه - هفتادوچهار؛ متن کتاب، ص1-3</ref>. | مؤلف مقامات خواجه سدیدالدین محمد بن موسى بن یعقوب غزنوى، از امامان غزنه بوده و مکتبى و شاگردانى داشته است. تولد وى باید در اوائل سده ششم هجرى بوده باشد. وى شرح نخستین برخورد خویش را با ژندهپیل در مقدمه کتاب مقامات آورده است. او با گروهى از یارانش براى زیارت حج به مکه میرفت؛ چون به جام رسیدند، غزنوى با خود اندیشید که بروم و شیخ احمد را که اینقدر آوازه او در همهسوى پیچیده است، دیدن کنم. چون داخل خانقاه شد، یکى از پسران احمد وعظ مىگفت. در این مجلس، غزنوى کراماتى مشاهده کرد و وجود شیخ چندان در او نفوذ کرد که از سفر مکه دست کشید، مقیم خانقاه شد و شاگردى احمد را برگزید. پس از آن هفت بار به غزنه رفت، ولى هر بار به نزد شیخ بازگشت؛ چون در هیچجا آرام نمىیافت. اطلاعات ما از حیات محمد غزنوى بسیار اندک است. از روایات کتاب مقامات برمىآید که وى یک بار سخت مریض شد و به دعاى شیخ شفا یافت (حکایت 32). وقتى قصد رفتن به غزنه را داشت، ولى شیخ به او رخصت نداد. محمد غزنوى دچار چشم دردى سخت شد که دو سال ادامه یافت و سرانجام به دعاى احمد بهبود یافت (حکایت 35)<ref>ر.ک: همان، صفحه هفتادوسه - هفتادوچهار؛ متن کتاب، ص1-3</ref>. | ||
سبک نویسنده مقامات، همان سبک ساده و روشن آثار قرون ششم و هفتم هجرى است، بىآنکه مانند | سبک نویسنده مقامات، همان سبک ساده و روشن آثار قرون ششم و هفتم هجرى است، بىآنکه مانند پارهاى از کتب آن روزگار لغات عربى فراوان بهکار برده یا در پى صنایع لفظى و آراستن جملهها به سجع برآمده باشد و بدین منظور لغات مترادف و زائد در پى هم ردیف کرده و یا از احادیث و آیات یا تمثیلات و اشعار عربى آنچه در چنته داشته، نقل نموده باشد. حکایات این کتاب در کمال سادگى و روانى نوشته شده و بهندرت یک کلمه زائد مىتوان در آن یافت. جملهها کوتاه و زیباست و خواندن کتاب روىهمرفته بسیار لذتبخش مىباشد. خصائص دستورى آثار این عهد که در مقدمههاى چاپهاى انتقادى کتبى مانند تذكرة الأولياء عطار و جهانگشاى جوینى و أسرار التوحيد و نظایر آنها توضیح داده شده و در شاهکار استاد مرحوم ملکالشعراى بهار با آن دقت و فصاحت بیان گردیده، در حق این کتاب نیز صدق مىکند<ref>ر.ک: مقدمه چاپ اول کتاب، صفحه هفتادوهفت</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
تغییراتی که نویسنده در چاپ دوم نسبت به تقدم و تأخر مطالب و نکات ویرایشی و... انجام داده را در مقدمه چاپ دوم ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده تا سی</ref>. | تغییراتی که نویسنده در چاپ دوم نسبت به تقدم و تأخر مطالب و نکات ویرایشی و... انجام داده را در مقدمه چاپ دوم ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده تا سی</ref>. | ||
او در صفحات متن هرجا | او در صفحات متن هرجا نکتهاى دستورى یا واژهاى کهنه و اصطلاحى تازه یافته، آن را در حاشیه ضبط کرده است<ref>ر.ک: مقدمه چاپ اول کتاب، صفحه هفتادوچهار</ref>. | ||
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده است. | فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده است. |
ویرایش