۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| کد کنگره =PIR 8223 /ل787 د9 | | کد کنگره =PIR 8223 /ل787 د9 | ||
| موضوع =شعر فارسي - قرن 14 | | موضوع =شعر فارسي - قرن 14 | ||
| ناشر = دفتر پژوهش و نشر سهروردي | | ناشر = دفتر پژوهش و نشر سهروردي | ||
خط ۲۴: | خط ۲۲: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
خط ۳۷: | خط ۳۴: | ||
سرآغاز گنج گوهر با این ابیات است: | سرآغاز گنج گوهر با این ابیات است: | ||
{{شعر}} | |||
دل و اندیشه و نطق و بیان داد | {{ب|'' سر نامه به نام آنکه جان داد ''|2=''دل و اندیشه و نطق و بیان داد''}} | ||
{{ب|'' سر نامه به نام حی سبحان ''|2=''دلارام همه پیدا و پنهان''}} | |||
دلارام همه پیدا و پنهان | {{ب|'' به نام آنکه سرّ السّر اشیاست ''|2=''که در عین نهانی آشکاراست''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص23</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
که در عین نهانی آشکاراست | |||
سپس با مناجات و تضرع به درگاه قاضیالحاجات ادامه مییابد: | سپس با مناجات و تضرع به درگاه قاضیالحاجات ادامه مییابد: | ||
{{شعر}} | |||
همه نور زمین و آسمانی | {{ب|'' الهی نوربخش عارفانی ''|2=''همه نور زمین و آسمانی''}} | ||
{{ب|''تو روشن ساختی پروردگارا''|2=''مه و مهر و نجوم باصفا را''<ref>ر.ک: همان، ص25</ref>}} | |||
مه و مهر و نجوم باصفا را | {{پایان شعر}} | ||
اولین حدیث در بیان این مطلب است که همه موجودات به فطرت عشق طالب یارند و بهطرف آن کل الکمال رهسپارند. این اشعار توضیح این حدیث شریف است: «أهل السماوات یطلبونه كما یطلبونه أنتم»: | اولین حدیث در بیان این مطلب است که همه موجودات به فطرت عشق طالب یارند و بهطرف آن کل الکمال رهسپارند. این اشعار توضیح این حدیث شریف است: «أهل السماوات یطلبونه كما یطلبونه أنتم»: | ||
{{شعر}} | |||
اسیر عشق آن کل الوجودند | {{ب|'' همه هستی که در غیب و شهودند ''|2=''اسیر عشق آن کل الوجودند''}} | ||
{{ب|'' نهتنها عاشق وی خاکیانند ''|2='' بر او شیدا همه افلاکیانند''<ref>ر.ک: همان، ص85</ref>}} | |||
بر او شیدا همه افلاکیانند | {{پایان شعر}} | ||
در دیگر احادیث این بخش مضامینی در وصف عدل، در معرفت نفس و خودشناسی، در سحرخیزی و فضیلت شبزندهداری، در شرف عقل، در وصف قرآن کریم، در بیان فضیلت نماز و در فضیلت علم و دانش سروده شده است<ref>ر.ک: همان، ص56-33</ref>. | در دیگر احادیث این بخش مضامینی در وصف عدل، در معرفت نفس و خودشناسی، در سحرخیزی و فضیلت شبزندهداری، در شرف عقل، در وصف قرآن کریم، در بیان فضیلت نماز و در فضیلت علم و دانش سروده شده است<ref>ر.ک: همان، ص56-33</ref>. | ||
اگر شعر متعهّد را شعرى بدانیم که غایتِ مطلوب آن اعتلاى حقیقت است و تعمیق معارف دین و ترویج اخلاق و صدق و صفا و فرومالیدن هرچه پستى و نامردمى، شعرى که نه در جستجوى نام و نان یا تنها براى خودِ شعر (هنر براى هنر) گفته آید، بلکه به انگیزه احساس تکلیف و به سائقه شور دینى از صفاى ضمیر سیلابوار سرازیر گردد و غبار غفلت و روى و ریا را از روح آدمى فروشوید، دیوان ناصح قمشهای را باید «شعر متعهّد» خواند. [[ملکيان، عبد الرحيم|شیخ عبدالرحیم ملکیان]]، متخلص به ناصح قمشهای، از زمره عالمان شاعرى است که شعر را وسیله تربیت و تهذیب میدانند و ابزار تعلیم معارف دین. استاد خود در جایى میگوید که اگر به سراغ شعر میرود، براى آن است که خبرهاى قدسى و لباب معانى را به گوش خواننده برساند: | اگر شعر متعهّد را شعرى بدانیم که غایتِ مطلوب آن اعتلاى حقیقت است و تعمیق معارف دین و ترویج اخلاق و صدق و صفا و فرومالیدن هرچه پستى و نامردمى، شعرى که نه در جستجوى نام و نان یا تنها براى خودِ شعر (هنر براى هنر) گفته آید، بلکه به انگیزه احساس تکلیف و به سائقه شور دینى از صفاى ضمیر سیلابوار سرازیر گردد و غبار غفلت و روى و ریا را از روح آدمى فروشوید، دیوان ناصح قمشهای را باید «شعر متعهّد» خواند. [[ملکيان، عبد الرحيم|شیخ عبدالرحیم ملکیان]]، متخلص به ناصح قمشهای، از زمره عالمان شاعرى است که شعر را وسیله تربیت و تهذیب میدانند و ابزار تعلیم معارف دین. استاد خود در جایى میگوید که اگر به سراغ شعر میرود، براى آن است که خبرهاى قدسى و لباب معانى را به گوش خواننده برساند: | ||
{{شعر}} | |||
خبرهاى قدسى، لُباب معانى | {{ب|'' رسانَد به دل، هاتف آسمانى ''|2='' خبرهاى قدسى، لُباب معانى ''}} | ||
{{ب|'' مَنَش جامه لفظ پوشم که شاید''|2='' تواش خوانى و سرّ معنا بدانى''<ref>ر.ک: علیرضاپور محمود، ص37</ref>}} | |||
تواش خوانى و سرّ معنا بدانى | {{پایان شعر}} | ||
استاد ناصح حتّى در اوج شور و حالى که لازمه تغزّل است، در غزلیات خویش، جابهجا بر فضایل اخلاقى تأکید میکند و اندرز میدهد. خواننده را به اغتنام از عمر فرامیخواند و بر نواختن مسکینان اصرار میورزد: | استاد ناصح حتّى در اوج شور و حالى که لازمه تغزّل است، در غزلیات خویش، جابهجا بر فضایل اخلاقى تأکید میکند و اندرز میدهد. خواننده را به اغتنام از عمر فرامیخواند و بر نواختن مسکینان اصرار میورزد: | ||
{{شعر}} | |||
دوگانه پیش آن یار یگانه | {{ب|''سر از خوابِ سحر بردار و بگذار ''|2='' دوگانه پیش آن یار یگانه ''}} | ||
{{ب|'' در این صحرا مباد اى مرغ هشیار ''|2='' به دام افتى براى حرصِ دانه''<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>}} | |||
به دام افتى براى حرصِ دانه | {{پایان شعر}} | ||
او مروّج اخلاق دینى است و راهپوى مقصد پیشوایان دین و نمیخواهد که چون از عشق عرفانى سخن میگوید به عشق جسمانى تأویلش کنند. ازاینجهت مثلاً آنگاه که میگوید: | او مروّج اخلاق دینى است و راهپوى مقصد پیشوایان دین و نمیخواهد که چون از عشق عرفانى سخن میگوید به عشق جسمانى تأویلش کنند. ازاینجهت مثلاً آنگاه که میگوید: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' چه خوش است آنکه پویى ره عشق و آشنایى ''|2='' ''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
بیدرنگ میافزاید که: | بیدرنگ میافزاید که: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' ''|2=''ره صدق و علم و تقوا، ره زهد و پارسایى ''<ref>ر.ک: همان؛ متن کتاب، ص349</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
و الاّ، شاعر از پرداختن غزلهای یکسره شورانگیز هم البتّه فروگذار نکرده است و قوّت او در این نوع سخنورى از پارهاى از اشعار دیوان او بهوضوح پیداست؛ از جمله در غزلهایی که برخى از ابیات آنها چنین است: | و الاّ، شاعر از پرداختن غزلهای یکسره شورانگیز هم البتّه فروگذار نکرده است و قوّت او در این نوع سخنورى از پارهاى از اشعار دیوان او بهوضوح پیداست؛ از جمله در غزلهایی که برخى از ابیات آنها چنین است: | ||
بر سر کویش گذرم آرزوست | {{شعر}} | ||
{{ب|'' دلبر صاحبنظرم آرزوست ''|2='' بر سر کویش گذرم آرزوست''}} | |||
غمزه آن سیمبَرَم آرزوست | {{ب|'' دل به کمند سر زلفش نکوست ''|2=''غمزه آن سیمبَرَم آرزوست''}} | ||
{{ب|'' عاشقم و در پى تاوان عشق ''|2=''ناله و سوز جگرم آرزوست''}} | |||
ناله و سوز جگرم آرزوست | {{ب|'' در پى اطوار و مقامات عشق ''|2='' تازهتر از تازهترم آرزوست''}} | ||
{{ب|'' رشته زلفش به رخ آورد و گفت:''|2='' معجز شقّ القمرم آرزوست ''<ref>ر.ک: همان؛ همان ص269</ref>}} | |||
تازهتر از تازهترم آرزوست | {{پایان شعر}} | ||
معجز شقّ القمرم آرزوست | |||
تعهّد و پایبندى بوده است که شاعر را نسبت به وقایعى که در جامعه مسلمین میگذرد، حساس کرده و او را به واکنش در این زمینه واداشته است... از میان این وقایع، که دیوان استاد - بااینکه غالب اشعار آن قبل از پیروزى انقلاب اسلامى سروده شده - از اشاره به آنها خالى نمانده است، میتوان این موارد را برشمرد: انقلاب اسلامى ایران؛ فتنه آل سعود؛ جنگ تحمیلى؛ حماسهای که شهیدان خدایی این سرزمین از خویش بروز دادند؛ پرواز جانگزای [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینى(ره)]]، قضیه فلسطین و لبنان، که استاد هرگاه به یاد این امر مىافتد بر صهیونیان نفرین میکند و گاه سوگمندانه میپرسد: | تعهّد و پایبندى بوده است که شاعر را نسبت به وقایعى که در جامعه مسلمین میگذرد، حساس کرده و او را به واکنش در این زمینه واداشته است... از میان این وقایع، که دیوان استاد - بااینکه غالب اشعار آن قبل از پیروزى انقلاب اسلامى سروده شده - از اشاره به آنها خالى نمانده است، میتوان این موارد را برشمرد: انقلاب اسلامى ایران؛ فتنه آل سعود؛ جنگ تحمیلى؛ حماسهای که شهیدان خدایی این سرزمین از خویش بروز دادند؛ پرواز جانگزای [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینى(ره)]]، قضیه فلسطین و لبنان، که استاد هرگاه به یاد این امر مىافتد بر صهیونیان نفرین میکند و گاه سوگمندانه میپرسد: |
ویرایش