خجندی، کمال‌الدین مسعود: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:
</div>
</div>


'''کمال‌الدین مسعود خجندی''' (اوایل قرن هشتم - 803ق)، متخلص به کمال، و مشهر به شیخ کمال، از شاعران نامدار و عارفان بزرگوار قرن هشتم هجری است که با [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ شیرازی]] و شیرین مغربی، معاصر بوده است.
'''کمال‌الدین مسعود خجندی''' (اوایل قرن هشتم - 803ق)، متخلص به کمال، و مشهور به شیخ کمال، از شاعران نامدار و عارفان بزرگوار قرن هشتم هجری است که با [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ شیرازی]] و شیرین مغربی، معاصر بوده است.


==ولادت و تحصیلات==
==ولادت و تحصیلات==
خط ۵۰: خط ۵۰:
شیخ کمال یورش لشکر توقتمش خان را به تبریز و عزل امیر ولی و فرهادآقا را در این قطعه طنز، یادآور می‌شود:
شیخ کمال یورش لشکر توقتمش خان را به تبریز و عزل امیر ولی و فرهادآقا را در این قطعه طنز، یادآور می‌شود:


'''گفت فرهادآقا به میر ولی'''
{{شعر}}
 
{{ب|''گفت فرهادآقا به میر ولی''|2='' که رشیدیه را کنیم آباد''}}
که رشیدیه را کنیم آباد
{{ب|''زر به تبریزیان به آجر و سنگ''|2='' بدهیم از برای این بنیاد''}}
 
{{ب|''بود مسکین به شغل کوهکنی''|2='' که ز موران کوه و دشت زیاد''}}
'''زر به تبریزیان به آجر و سنگ'''
{{ب|''لشکر پادشاه توقتمش''|2='' آمد و هاتف این ندا درداد''}}
 
{{ب|''لعل شیرین به کام خسرو شد''|2='' کوه بیهوده می‌کند فرهاد''<ref>ر.ک: همان</ref>}}
بدهیم از برای این بنیاد
{{پایان شعر}}
 
'''بود مسکین به شغل کوهکنی'''
 
که ز موران کوه و دشت زیاد
 
'''لشکر پادشاه توقتمش'''
 
آمد و هاتف این ندا درداد
 
'''لعل شیرین به کام خسرو شد'''
 
کوه بیهوده می‌کند فرهاد'''<ref>ر.ک: همان</ref>.'''


باآنکه شیخ کمال در شهر «سرای» خوش بود، دختر نیک‌اخترش میل بی‌اندازه به تبریز داشت، و لذا شیخ پس از چهار سال از «سرای» بیرون آمد و به تبریز برگشت<ref>ر.ک: همان، ص36-37</ref>.
باآنکه شیخ کمال در شهر «سرای» خوش بود، دختر نیک‌اخترش میل بی‌اندازه به تبریز داشت، و لذا شیخ پس از چهار سال از «سرای» بیرون آمد و به تبریز برگشت<ref>ر.ک: همان، ص36-37</ref>.
خط ۷۷: خط ۶۵:
زمانی که حافظ غزل شیخ کمال را به مطلع:
زمانی که حافظ غزل شیخ کمال را به مطلع:


'''بیا ساقی که بیخ غم به دور گل براندازیم'''
{{شعر}}
{{ب|''بیا ساقی که بیخ غم به دور گل براندازیم''|2='' می گلگون طلب داریم و گل در ساغر اندازیم''}}
{{پایان شعر}}


می گلگون طلب داریم و گل در ساغر اندازیم
دید، از آن استقبال کرد و غزل زیبایی به مطلع:
دید، از آن استقبال کرد و غزل زیبایی به مطلع:


'''بیا تا گل برافشانیم و میدر ساغر اندازیم'''
{{شعر}}
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
{{ب|''بیا تا گل برافشانیم و میدر ساغر اندازیم''|2='' فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم''}}
{{پایان شعر}}


را سرود که زیباتر و عارفانه‌تر است<ref>ر.ک: همان</ref>.
را سرود که زیباتر و عارفانه‌تر است<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۹۸: خط ۸۸:
==شیخ کمال خجندی و معاذی تبریزی==
==شیخ کمال خجندی و معاذی تبریزی==
معاذی تبریزی از سخنوران اواخر سده هشتم و اوایل سده نهم هجری است که اردشیر نام داشت و تخلصش «معاذی» بود. شیخ کمال خجندی با وی دوستی و پیوند داشته و در شعر او را ستوده و او را از نسل معاذ بن جبل، از یاران پیامبر(ص) دانسته است. شیخ کمال گوید:
معاذی تبریزی از سخنوران اواخر سده هشتم و اوایل سده نهم هجری است که اردشیر نام داشت و تخلصش «معاذی» بود. شیخ کمال خجندی با وی دوستی و پیوند داشته و در شعر او را ستوده و او را از نسل معاذ بن جبل، از یاران پیامبر(ص) دانسته است. شیخ کمال گوید:
'''ای آنکه به فن شاعری بیبدلی'''
{{شعر}}
استاد قصیدهای و پیر غزلی
{{ب|''ای آنکه به فن شاعری بی بدلی''|2='' استاد قصیدهای و پیر غزلی''}}
'''داری سخن بلند بر اصل متین'''
{{ب|''داری سخن بلند بر اصل متین''|2='' آری چو تو از نسل معاذ جبلی''}}
آری چو تو از نسل معاذ جبلی
{{پایان شعر}}


معاذی نیز ضمن اشاره به علو مقام کمال خجندی، به عنایت میرانشاه به شیخ کمال اشاره دارد:
معاذی نیز ضمن اشاره به علو مقام کمال خجندی، به عنایت میرانشاه به شیخ کمال اشاره دارد:


'''شیخ مرشد کمال ملت و دین'''
{{شعر}}
دوش می‌گفت رمزی از سر حال
{{ب|''شیخ مرشد کمال ملت و دین''|2='' دوش می‌گفت رمزی از سر حال''}}
 
{{ب|''که شهنشاه میر میرانشاه''|2='' پادشاهی است بس فرشته خصال''}}
'''که شهنشاه میر میرانشاه'''
{{ب|''در جوابش جمال دین صوفی''|2='' گفت او خسروی است فرخفال''}}
پادشاهی است بس فرشته خصال
{{ب|''بعد از آن در میان معاذی گفت''|2='' پادشاهی است با جمال و کمال''<ref>ر.ک: همان</ref>}}
 
{{پایان شعر}}
'''در جوابش جمال دین صوفی'''
گفت او خسروی است فرخفال
'''بعد از آن در میان معاذی گفت'''
 
پادشاهی است با جمال و کمال'''<ref>ر.ک: همان</ref>.'''


کمال خجندی در دیوان خود به طرز مطایبه از معاذی یاد کرده، گوید:
کمال خجندی در دیوان خود به طرز مطایبه از معاذی یاد کرده، گوید:
'''دعای من این است در هر نمازی'''
{{شعر}}
به خلوت که یا ملجئی یا ملاذی
{{ب|''دعای من این است در هر نمازی''|2='' به خلوت که یا ملجئی یا ملاذی''}}
نگه‌دار اصحاب ذوق و طرب را
{{ب|''نگه‌دار اصحاب ذوق و طرب را''|2='' ز چنگ ملاطی و شعر معاذی''<ref>ر.ک: همان</ref>}}
ز چنگ ملاطی و شعر معاذی'''<ref>ر.ک: همان</ref>.'''
{{پایان شعر}}


==وفات==
==وفات==
خط ۱۳۱: خط ۱۱۶:
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
# خجندی، کمال، «دیوان کمال خجندی»، تصحیح و مقابله احمد کرمی، تهران، انتشارات ما، چاپ اول، 1372.
# خجندی، کمال، «دیوان کمال خجندی»، تصحیح و مقابله احمد کرمی، تهران، انتشارات ما، چاپ اول، 1372.
# مجرد قمشه‌ای، سید احمدرضا، «شاعر عارف کمال خجندی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کیهان فرهنگی، بهمن 1377، شماره 149 ‏(2 صفحه، از 36 تا 37)، به آدرس:
#[[:noormags:18459|مجرد قمشه‌ای، سید احمدرضا، «شاعر عارف کمال خجندی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کیهان فرهنگی، بهمن 1377، شماره 149 ‏(2 صفحه، از 36 تا 37)]].  
www.noormags.ir/view/fa/articlepage/18459/
 




خط ۱۴۴: خط ۱۲۷:
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]


[[رده:آپلود شهریور]]
[[رده: مهر(98)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش