۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نح' به 'نح') |
جز (جایگزینی متن - 'ىش' به 'یش') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
[[مونس، حسین|مؤلف]] درباره تقسیم تاریخ مغرب چنین بیان میدارد که: تا آنجا که ما مىدانیم و جستجو کردهایم، تاریخ مغرب به سه عصر و دوره تقسیم | [[مونس، حسین|مؤلف]] درباره تقسیم تاریخ مغرب چنین بیان میدارد که: تا آنجا که ما مىدانیم و جستجو کردهایم، تاریخ مغرب به سه عصر و دوره تقسیم میشود: | ||
# عصر اول: عصر فتوحات: این عصر آغاز فتح اسلامى به دست عمرو بن عاص در سال 21ق/642م، تا پایان آن به دست موسى بن نصیر در سال 95ق/714م، را در بر مىگیرد. | # عصر اول: عصر فتوحات: این عصر آغاز فتح اسلامى به دست عمرو بن عاص در سال 21ق/642م، تا پایان آن به دست موسى بن نصیر در سال 95ق/714م، را در بر مىگیرد. | ||
# عصر دوم: عصر والیان یا کارگزاران: این عصر از آغاز کارگزارى عبدالله بن موسى بن نصیر در سال 95ق/ 714م، تا آغاز تأسیس نخستین دولت مستقل در مغرب؛ یعنى دولت عبدالرحمن بن رستم و فرزندانش، که در سال 164ق/781م، در بخشى از مغرب میانه روى کار آمد و تا انقراض کلیه دولتهاى اولیه مغرب به دست فاطمیان را که از سال 296ق/909م، آغاز گردید، شامل | # عصر دوم: عصر والیان یا کارگزاران: این عصر از آغاز کارگزارى عبدالله بن موسى بن نصیر در سال 95ق/ 714م، تا آغاز تأسیس نخستین دولت مستقل در مغرب؛ یعنى دولت عبدالرحمن بن رستم و فرزندانش، که در سال 164ق/781م، در بخشى از مغرب میانه روى کار آمد و تا انقراض کلیه دولتهاى اولیه مغرب به دست فاطمیان را که از سال 296ق/909م، آغاز گردید، شامل میشود. | ||
#: مؤلف در تعیین تاریخ این دوره، دولت صالح بن منصور حمیرى و فرزندان او در نکور را که در سال 91ق/710م، برپا شد، استثنا کرده؛ چراکه اولا این دولت در عصر والیان تشکیل شد؛ ثانیا دولت کوچکى بود که در بخش بسیار محدودى از مغرب دور برپا گردید و تأسیس آن به معناى شروع فصل جداگانهاى در تاریخ مغرب نیست؛ بااینحال، اما در جاى خود، به تاریخ این دولت نیز پرداخته است. | #: مؤلف در تعیین تاریخ این دوره، دولت صالح بن منصور حمیرى و فرزندان او در نکور را که در سال 91ق/710م، برپا شد، استثنا کرده؛ چراکه اولا این دولت در عصر والیان تشکیل شد؛ ثانیا دولت کوچکى بود که در بخش بسیار محدودى از مغرب دور برپا گردید و تأسیس آن به معناى شروع فصل جداگانهاى در تاریخ مغرب نیست؛ بااینحال، اما در جاى خود، به تاریخ این دولت نیز پرداخته است. | ||
#:این نخستین دولتهاى مغربى، بعد از دولت صالح بن منصور حمیرى، برحسب تاریخ تشکیل آنها عبارتند از: دولت بنىرستم در تاهرت، دولت اغلبیان در افریقیه، دولت ادریسیان در مغرب دور و دولت بنىمدرار در سجلماسه واقع در جنوب مغرب اقصى. | #:این نخستین دولتهاى مغربى، بعد از دولت صالح بن منصور حمیرى، برحسب تاریخ تشکیل آنها عبارتند از: دولت بنىرستم در تاهرت، دولت اغلبیان در افریقیه، دولت ادریسیان در مغرب دور و دولت بنىمدرار در سجلماسه واقع در جنوب مغرب اقصى. | ||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
وی درباره عصر اول که عصر فتوحات است اشاره میکند که عمرو بن عاص، والى برقه و طرابلس بود که به دست خود او فتح شده بودند. همچنین ولایت ودان را که به دست سردارش بسر بن ابىارطاة فتح شده بود، بهعهده داشت<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>. | وی درباره عصر اول که عصر فتوحات است اشاره میکند که عمرو بن عاص، والى برقه و طرابلس بود که به دست خود او فتح شده بودند. همچنین ولایت ودان را که به دست سردارش بسر بن ابىارطاة فتح شده بود، بهعهده داشت<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>. | ||
مؤلف در مورد عصر سوم، عصر نخستین دولتهاى مغربى اسلامى خاطرنشان میکند که با پایان یافتن عصر والیان، مغرب به عصر جدیدى از اعصار اسلامى تاریخ خود قدم مىگذارد. این عصر دولتهاى مستقل، یا عصر تجربه تأسیس دولتهاى مستقل است. باآنکه قلمرو دولت عباسیان در خاک مغرب در محل رود شلف، یعنى حدّ شرقى مغرب میانه، متوقف | مؤلف در مورد عصر سوم، عصر نخستین دولتهاى مغربى اسلامى خاطرنشان میکند که با پایان یافتن عصر والیان، مغرب به عصر جدیدى از اعصار اسلامى تاریخ خود قدم مىگذارد. این عصر دولتهاى مستقل، یا عصر تجربه تأسیس دولتهاى مستقل است. باآنکه قلمرو دولت عباسیان در خاک مغرب در محل رود شلف، یعنى حدّ شرقى مغرب میانه، متوقف میشد، اما همانندى تحولات تاریخى میان افریقیه و بقیه سرزمین مغرب، بهگونهاى جالب توجه، ادامه یافت<ref>ر.ک: همان، ص230</ref>. | ||
در مورد عصر چهارم، عصر طوفانها اشاره میکند که نخستین دولتهاى مغرب در پایان سده سوم هجرى، یعنی آغاز سده دهم میلادى به دست فاطمیان به پایان آمدند. دولت فاطمى، در حقیقت، تندباد مهیبى بود که در سرتاسر خاک مغرب وزیدن گرفت و به عمر دولتهاى موجود در افریقیه و مغرب خاتمه داد و با افکندن آشوب در میان قبایل آنها را به جان یکدیگر انداخت؛ چه، فاطمیان، نخست، قبیله کتامه را که بار اصلى روى کار آمدن دولت آنها را به دوش کشیدند، تضعیف کردند، سپس صنهاجه را ضد کتامه به کار گرفتند و صنهاجیان را بر گروه مغرب میانه و مغرب دور مسلط کردند. دولت فاطمى تیرههاى این قبیله را به میدان کشمکشى سخت و بىحاصل با ادریسیان و امویان اندلس، بر سر حاکمیت مغرب دور، درافکند؛ آنگاه زناته را علیه صنهاجه برانگیختند و در نهایت باز به کتامه و صنهاجه روى آوردند. با تکیه به همین کتامه بود که فاطمیان، وقتى نشانههاى امکان تصرف مصر بر ایشان آشکار گردید، این کشور را تسخیر کردند و با تکیه به صنهاجه بود که حاکمیت فاطمیان بر افریقیه و مغرب میانه زمانى دراز ادامه یافت<ref>ر.ک: همان، ج2، ص1-2</ref>. | در مورد عصر چهارم، عصر طوفانها اشاره میکند که نخستین دولتهاى مغرب در پایان سده سوم هجرى، یعنی آغاز سده دهم میلادى به دست فاطمیان به پایان آمدند. دولت فاطمى، در حقیقت، تندباد مهیبى بود که در سرتاسر خاک مغرب وزیدن گرفت و به عمر دولتهاى موجود در افریقیه و مغرب خاتمه داد و با افکندن آشوب در میان قبایل آنها را به جان یکدیگر انداخت؛ چه، فاطمیان، نخست، قبیله کتامه را که بار اصلى روى کار آمدن دولت آنها را به دوش کشیدند، تضعیف کردند، سپس صنهاجه را ضد کتامه به کار گرفتند و صنهاجیان را بر گروه مغرب میانه و مغرب دور مسلط کردند. دولت فاطمى تیرههاى این قبیله را به میدان کشمکشى سخت و بىحاصل با ادریسیان و امویان اندلس، بر سر حاکمیت مغرب دور، درافکند؛ آنگاه زناته را علیه صنهاجه برانگیختند و در نهایت باز به کتامه و صنهاجه روى آوردند. با تکیه به همین کتامه بود که فاطمیان، وقتى نشانههاى امکان تصرف مصر بر ایشان آشکار گردید، این کشور را تسخیر کردند و با تکیه به صنهاجه بود که حاکمیت فاطمیان بر افریقیه و مغرب میانه زمانى دراز ادامه یافت<ref>ر.ک: همان، ج2، ص1-2</ref>. | ||
ویرایش