تاریخ بوشهر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ت‎و' به 'ت‌و'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ج' به 'ی‌ج')
جز (جایگزینی متن - 'ت‎و' به 'ت‌و')
خط ۴۴: خط ۴۴:
متن موجود متأسفانه ناتمام است و به نظر می‌رسد بخش‎های موجود تدوین نهایی کتاب نباشد. ابتدای متن دارای مقدمه و فصل‎بندی منظم است، اما پس از چهار فصل، متن به‌صورت ذکر وقایع و حوادث پیش می‌رود که دارای ترتیب نسبی تاریخی است.<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه نوزده</ref>.
متن موجود متأسفانه ناتمام است و به نظر می‌رسد بخش‎های موجود تدوین نهایی کتاب نباشد. ابتدای متن دارای مقدمه و فصل‎بندی منظم است، اما پس از چهار فصل، متن به‌صورت ذکر وقایع و حوادث پیش می‌رود که دارای ترتیب نسبی تاریخی است.<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه نوزده</ref>.


محقق درباره شیوه نگارش مؤلف بیان می‌دارد که وی در عین سادگی در نوشتن، بسیار ادیبانه می‌نویسد؛ قلم او حال و هوای ادبیات مشروطه را دارد و گاهی قلم وی متأثر از گونه زبانی رایج در جنوب ایران و به‌ویژه گویش بوشهری است. متن کتاب حاوی اطلاعات ارزشمندی در حوزه‌های مختلف نیز هست. این اطلاعات را می‌توان در مواردی مانند نهادها و مؤسسات تمدنی جدید، ابزار و وسایل جدید، ابزار و وسایل جنگی، اوزان و مقیاس‎های جدید و معادل‎های قدیم و... طبقه‌بندی کرد<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‎ویک بیست‎وسه</ref>.
محقق درباره شیوه نگارش مؤلف بیان می‌دارد که وی در عین سادگی در نوشتن، بسیار ادیبانه می‌نویسد؛ قلم او حال و هوای ادبیات مشروطه را دارد و گاهی قلم وی متأثر از گونه زبانی رایج در جنوب ایران و به‌ویژه گویش بوشهری است. متن کتاب حاوی اطلاعات ارزشمندی در حوزه‌های مختلف نیز هست. این اطلاعات را می‌توان در مواردی مانند نهادها و مؤسسات تمدنی جدید، ابزار و وسایل جدید، ابزار و وسایل جنگی، اوزان و مقیاس‎های جدید و معادل‎های قدیم و... طبقه‌بندی کرد<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‌ویک بیست‌وسه</ref>.


[[خيرانديش، عبدالرسول|عبدالرسول خیراندیش]] در مقدمه کتاب به نقد و نظر درباره این تألیف پرداخته و بیان می‌دارد که این کتاب را می‌توان اثری استثنایی و جالب توجه دانست؛ زیرا بر اساس منابع و مدارک موجود علی‌رغم اهمیت فراوان بوشهر در تاریخ معاصر ایران اثری مستقل و جامع آن‎چنان‌که سبک و سیاق علمی داشته باشد، تألیف نشده است. هرچند این اثر پس از گذشت نزدیک به یک قرن، جای تجید نظرهای اساسی دارد، اما در جایگاه خویش دربردارنده نگاهی جامع به تاریخ بوشهر محسوب می‌شود.
[[خيرانديش، عبدالرسول|عبدالرسول خیراندیش]] در مقدمه کتاب به نقد و نظر درباره این تألیف پرداخته و بیان می‌دارد که این کتاب را می‌توان اثری استثنایی و جالب توجه دانست؛ زیرا بر اساس منابع و مدارک موجود علی‌رغم اهمیت فراوان بوشهر در تاریخ معاصر ایران اثری مستقل و جامع آن‎چنان‌که سبک و سیاق علمی داشته باشد، تألیف نشده است. هرچند این اثر پس از گذشت نزدیک به یک قرن، جای تجید نظرهای اساسی دارد، اما در جایگاه خویش دربردارنده نگاهی جامع به تاریخ بوشهر محسوب می‌شود.


مرحوم سعادت که خود سال‎ها ساکن بوشهر و فعال در امور فرهنگی آنجا بود، مشاهدات و اندیشه‌های خود را در مسائل گوناگون بوشهر منعکس کرده است؛ لذا هرچند قسمت‎هایی از این کتاب در بردارنده تاریخ شبه‌جزیره بوشهر از عهد باستان است و نیز مباحثی از دوره افشاریه، زندیه تا نیمه نخست قاجاریه را که مربوط به بوشهر است ارائه می‌نماید، اما این بخش از مطالب مأخوذ از منابع تاریخی و جغرافیایی تاریخی است، لذا هرچند سعی او در ارائه طرحی کلی از تاریخ بوشهر، به‎نحوی منسجم و مرتب جای تقدیر فراوان دارد، اما از نظر دانش و روش جدید تحقیقات تاریخی محل نقد و نظر نیز هست<ref>ر.ک: مقدمه عبدالرسول خیراندیش، صفحه بیست‎وهفت – پنجاه‌ویک</ref>.
مرحوم سعادت که خود سال‎ها ساکن بوشهر و فعال در امور فرهنگی آنجا بود، مشاهدات و اندیشه‌های خود را در مسائل گوناگون بوشهر منعکس کرده است؛ لذا هرچند قسمت‎هایی از این کتاب در بردارنده تاریخ شبه‌جزیره بوشهر از عهد باستان است و نیز مباحثی از دوره افشاریه، زندیه تا نیمه نخست قاجاریه را که مربوط به بوشهر است ارائه می‌نماید، اما این بخش از مطالب مأخوذ از منابع تاریخی و جغرافیایی تاریخی است، لذا هرچند سعی او در ارائه طرحی کلی از تاریخ بوشهر، به‎نحوی منسجم و مرتب جای تقدیر فراوان دارد، اما از نظر دانش و روش جدید تحقیقات تاریخی محل نقد و نظر نیز هست<ref>ر.ک: مقدمه عبدالرسول خیراندیش، صفحه بیست‌وهفت – پنجاه‌ویک</ref>.


مقدمه مؤلف درباره موقعیت جغرافیایی و احوال طبیعی و امور سیاسی و اقتصادی و تقسیمات ملکی سواحل خلیج ایران است، که نگارنده به‌ترتیب و به‌اختصار به هریک از این موضوعات اشاره می‌کند<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص5-11</ref>.
مقدمه مؤلف درباره موقعیت جغرافیایی و احوال طبیعی و امور سیاسی و اقتصادی و تقسیمات ملکی سواحل خلیج ایران است، که نگارنده به‌ترتیب و به‌اختصار به هریک از این موضوعات اشاره می‌کند<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص5-11</ref>.
خط ۵۴: خط ۵۴:
نویسنده محتوای اصلی کتاب را در چهار فصل تحت عنوان تاریخ بنای بوشهر و موقعیت جغرافیایی و احوال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران مطرح می‌کند.
نویسنده محتوای اصلی کتاب را در چهار فصل تحت عنوان تاریخ بنای بوشهر و موقعیت جغرافیایی و احوال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران مطرح می‌کند.


فصل اول در مورد تاریخ غلبه لشگر اسلام بر این حدود است؛ آنچه از تواریخ مستفاد است این است که اول ناحیه‌ای که از خلیج ایران به دست اعراب افتاد، جزیره بحرین بود و سپس در طول سالیانی متمادی با پشروی‎های سپاه اسلام در سال بیست‎وسوم هجرت تمام مملکت فارس و سواحل خلیج ایران به تصرف مسلمانان درآمد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-15</ref>.
فصل اول در مورد تاریخ غلبه لشگر اسلام بر این حدود است؛ آنچه از تواریخ مستفاد است این است که اول ناحیه‌ای که از خلیج ایران به دست اعراب افتاد، جزیره بحرین بود و سپس در طول سالیانی متمادی با پشروی‎های سپاه اسلام در سال بیست‌وسوم هجرت تمام مملکت فارس و سواحل خلیج ایران به تصرف مسلمانان درآمد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-15</ref>.


فصل دوم کتاب در باب تاریخ بنا و تأسیس بوشهر و موقعیت جغرافیایی آن است. بوشهر که آن را ابوشهر نیز گویند، از بنادر نوآباد و بلاد مستحدثه در قرن یازدهم هجری می‌باشد. در تاریخ و جغرافی و اطلس‎های قدیم، به‌هیچ‎وجه از بوشهر ذکری و اسمی نیست و نیز گفته‌اند که قدیم‌الایام در این شبه‌جزیره مثلث‎مانند سه آبادی بوده است و عده نفوس تمام سکنه این شبه‌جزیره، تقریبا به سی هزار نفر می‌رسیده است. مردمانش از بلاد مختلف ایران و عربستان و قلیلی از هندوستان بوده‌اند که در اینجا اختیار مسکن نموده‌اند و حرفه اغلب آنها، ملاحی و نجاری و تجارت و قلیلی زراعت بوده است.<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>.
فصل دوم کتاب در باب تاریخ بنا و تأسیس بوشهر و موقعیت جغرافیایی آن است. بوشهر که آن را ابوشهر نیز گویند، از بنادر نوآباد و بلاد مستحدثه در قرن یازدهم هجری می‌باشد. در تاریخ و جغرافی و اطلس‎های قدیم، به‌هیچ‎وجه از بوشهر ذکری و اسمی نیست و نیز گفته‌اند که قدیم‌الایام در این شبه‌جزیره مثلث‎مانند سه آبادی بوده است و عده نفوس تمام سکنه این شبه‌جزیره، تقریبا به سی هزار نفر می‌رسیده است. مردمانش از بلاد مختلف ایران و عربستان و قلیلی از هندوستان بوده‌اند که در اینجا اختیار مسکن نموده‌اند و حرفه اغلب آنها، ملاحی و نجاری و تجارت و قلیلی زراعت بوده است.<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>.


فصل سوم درباره جغرافیای طبیعی و مدنی بوشهر است، که به‌اختصار به برخی از مطالب مهم آن شاره می‌شود: از قدیم‌الایام این شهر به چهار محله اصلی تقسیم می‌شده است: محله بهبهانی‎ها که از جمیع محلات آبادتر و بزرگ‎تر بوده است؛ محله شنبدی، محله دهدشتی، محله کوتی. عدد مساجد این شهر بیست‎ویک مسجد بوده است. مساجد این شهر از حیث بنا و شکل، کمتر شباهتی به مساجد داخله ایران دارد و در هندسه آن رعایت گرما شده است. به تکایای شهر که در آن اقامه تعزیه‌داری و روضه‎خوانی برای حضرت سیدالشهدا می‌شود، برحه می‌گویند که تعداد آنها به هفت تکیه می‌رسد. از بدو دادن امتیاز تأسیس بانک شاهنشاهی در ایران یک شعبه از آن هم در بوشهر تأسیس شده و در آن عمل صرافی و برات‎فروشی منحصر انجام می‌گرفته است. از بدو ایجاد این بانک تاکنون صدها ملیون و بالاخص جواهر و طلا از ثروت ایران کاسته شد. از ابتدای تأسیس دولت مشروطه در این شهر، بعضی ادارات قانونی از قبیل عدلیه، مالیه، نظمیه، بلدیه و غیره تشکیل شده، ولی تماما اسم بلارسم است و فایده‌ای برآن مترتب نیست<ref>ر.ک: همان، ص19-40</ref>.
فصل سوم درباره جغرافیای طبیعی و مدنی بوشهر است، که به‌اختصار به برخی از مطالب مهم آن شاره می‌شود: از قدیم‌الایام این شهر به چهار محله اصلی تقسیم می‌شده است: محله بهبهانی‎ها که از جمیع محلات آبادتر و بزرگ‎تر بوده است؛ محله شنبدی، محله دهدشتی، محله کوتی. عدد مساجد این شهر بیست‌ویک مسجد بوده است. مساجد این شهر از حیث بنا و شکل، کمتر شباهتی به مساجد داخله ایران دارد و در هندسه آن رعایت گرما شده است. به تکایای شهر که در آن اقامه تعزیه‌داری و روضه‎خوانی برای حضرت سیدالشهدا می‌شود، برحه می‌گویند که تعداد آنها به هفت تکیه می‌رسد. از بدو دادن امتیاز تأسیس بانک شاهنشاهی در ایران یک شعبه از آن هم در بوشهر تأسیس شده و در آن عمل صرافی و برات‎فروشی منحصر انجام می‌گرفته است. از بدو ایجاد این بانک تاکنون صدها ملیون و بالاخص جواهر و طلا از ثروت ایران کاسته شد. از ابتدای تأسیس دولت مشروطه در این شهر، بعضی ادارات قانونی از قبیل عدلیه، مالیه، نظمیه، بلدیه و غیره تشکیل شده، ولی تماما اسم بلارسم است و فایده‌ای برآن مترتب نیست<ref>ر.ک: همان، ص19-40</ref>.


فصل چهارم و نهایی کتاب در بیان وقایع گذشته و حوادث جاریه است. نگارنده به‌تریب و اختصار به حکومت خاندان زندیه بر مناطق جنوبی ایران و دست‎به‌دست شدن این حکمرانی اشاره می‌کند؛ تا زمان سلطنت آقامحمد خان و اوایل جلوس فتحعلى ‎شاه که مصادف شد با اتفاقاتی که زمینه حضور انگلیسی‎ها را در ایران فراهم ساخت و برحسب اتفاقاتی که در منطقه افتاد، قرارداد‎ها و تعهداتی در طول زمان بین انگلیسی‎ها و دولت ایران نوشته شد که نگارنده به ماجرا و مفاد آنها می‌پردازد.
فصل چهارم و نهایی کتاب در بیان وقایع گذشته و حوادث جاریه است. نگارنده به‌تریب و اختصار به حکومت خاندان زندیه بر مناطق جنوبی ایران و دست‎به‌دست شدن این حکمرانی اشاره می‌کند؛ تا زمان سلطنت آقامحمد خان و اوایل جلوس فتحعلى ‎شاه که مصادف شد با اتفاقاتی که زمینه حضور انگلیسی‎ها را در ایران فراهم ساخت و برحسب اتفاقاتی که در منطقه افتاد، قرارداد‎ها و تعهداتی در طول زمان بین انگلیسی‎ها و دولت ایران نوشته شد که نگارنده به ماجرا و مفاد آنها می‌پردازد.
خط ۶۴: خط ۶۴:
از جمله اتفاقات مهم مذکور در این فصل حمله انگلیسی‎ها به ایران و شکست ایرانیان است؛ ماجرا از این قرار بود که به‌واسطه اتفاقات و بی‌نظمی‎هایی که در هرات صورت گرفته بود و دولت ایران تصمیم بر فتح افغانستان و الحاق آن به ایران گرفت و عساکر ایران در تحت ریاست نواب حسام‌السلطنه، شهر هرات را محاصره نموده و شهر را فتح کردند، ازآنجاکه کابینه دولت انگلیس، الحاق افغانستان را به ایران منافى با حفظ‍‎ هندوستان تصوّر مى‎کرد، به‌مجرد تسخیر هرات، سفیر و قونسلات دولت انگلیس، عَلَم دولت خود را خوابانیده از خاک ایران بیرون رفتند تا علایم دشمنى و خصومت را آشکار سازند.
از جمله اتفاقات مهم مذکور در این فصل حمله انگلیسی‎ها به ایران و شکست ایرانیان است؛ ماجرا از این قرار بود که به‌واسطه اتفاقات و بی‌نظمی‎هایی که در هرات صورت گرفته بود و دولت ایران تصمیم بر فتح افغانستان و الحاق آن به ایران گرفت و عساکر ایران در تحت ریاست نواب حسام‌السلطنه، شهر هرات را محاصره نموده و شهر را فتح کردند، ازآنجاکه کابینه دولت انگلیس، الحاق افغانستان را به ایران منافى با حفظ‍‎ هندوستان تصوّر مى‎کرد، به‌مجرد تسخیر هرات، سفیر و قونسلات دولت انگلیس، عَلَم دولت خود را خوابانیده از خاک ایران بیرون رفتند تا علایم دشمنى و خصومت را آشکار سازند.


روز بیست‎وسوم ربیع‎الاول، سه فروند کشتى جنگى انگلیسى به لنگرگاه بوشهر وارد شد و تا روز سوم ربیع‎الثانى سى‎ فروند کشتى جنگى در غاوى بوشهر مجتمع گردید و پس از آماده‎سازی دیگر لوازم جنگی، جنگ با ایران آغاز گردید، که در نهایت پس از مدت‎ها درگیری ایرانیان از انگلیسی‎ها شکست خوردند. نگارنده سبب عمده شکست لشکر ایران را اولاً، تباین افکار و عدم توافق آراى رؤساى عساکر نظام و رؤساى عساکر چریک می‌داند؛ ثانیاً، عدم کفایت و لیاقت سردار کل در مناقشه او با جهالت و بى‎علمى ضبّاط‍‎ و صاحب‌منصبان عسکرى نظامى که نه از قانون سوق عسکرى خبرت و بصیرت داشتند و نه در علم جنگ و ارکان مسائل حرب، از تجربه و اطّلاع کافى بهرمند بودند<ref>ر.ک: همان، ص94-102</ref>.
روز بیست‌وسوم ربیع‎الاول، سه فروند کشتى جنگى انگلیسى به لنگرگاه بوشهر وارد شد و تا روز سوم ربیع‎الثانى سى‎ فروند کشتى جنگى در غاوى بوشهر مجتمع گردید و پس از آماده‎سازی دیگر لوازم جنگی، جنگ با ایران آغاز گردید، که در نهایت پس از مدت‎ها درگیری ایرانیان از انگلیسی‎ها شکست خوردند. نگارنده سبب عمده شکست لشکر ایران را اولاً، تباین افکار و عدم توافق آراى رؤساى عساکر نظام و رؤساى عساکر چریک می‌داند؛ ثانیاً، عدم کفایت و لیاقت سردار کل در مناقشه او با جهالت و بى‎علمى ضبّاط‍‎ و صاحب‌منصبان عسکرى نظامى که نه از قانون سوق عسکرى خبرت و بصیرت داشتند و نه در علم جنگ و ارکان مسائل حرب، از تجربه و اطّلاع کافى بهرمند بودند<ref>ر.ک: همان، ص94-102</ref>.


در ادامه فصول، نگارنده بخشی را تحت عنوان تعلیقات مطرح می‌کند که در آن به شکل‎گیرى تاریخ جدید بوشهر با دستور نادرشاه مبنى بر تأسیس نیروى دریایى در خلیج فارس و اتفاقات و وقایعی که پس از آن صورت گرفت، اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص219-258</ref>.
در ادامه فصول، نگارنده بخشی را تحت عنوان تعلیقات مطرح می‌کند که در آن به شکل‎گیرى تاریخ جدید بوشهر با دستور نادرشاه مبنى بر تأسیس نیروى دریایى در خلیج فارس و اتفاقات و وقایعی که پس از آن صورت گرفت، اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص219-258</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش