۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') |
جز (جایگزینی متن - 'هک' به 'هک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
آنگاه که سائلی پرسید: علم خداوند چیست؟ [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|عبدالعزیز]] گفت: ما نمیتوانیم حقیقت خداوند متعال را بشناسیم و نمیتوانیم کنه علمش را درک کنیم<ref>ر.ک: همان، ص32-31</ref>. | آنگاه که سائلی پرسید: علم خداوند چیست؟ [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|عبدالعزیز]] گفت: ما نمیتوانیم حقیقت خداوند متعال را بشناسیم و نمیتوانیم کنه علمش را درک کنیم<ref>ر.ک: همان، ص32-31</ref>. | ||
# در بخش دیگری از مناظره، معنای «جعل» مورد بحث قرار گرفته است. بشر میگوید: خداوند متعال در کتابش میفرماید: '''إنا جعلناه قرآنا عربيا''' (الزخرف: 3) و «جعلناه»، به معنای «خلقناه» است. عبدالعزیز چنین پاسخ میدهد: جعل در لغت عرب دو معنا دارد: یکی از معانیاش خلق است و معنای دیگر تصییر است. در آیاتی چون '''الحمد لله الذي خلق السموات و الأرض''' (الأنعام: 1)، جعل به معنای خلق است، اما در آیاتی چون '''و جعلوا لله شركاء الجن''' (الأنعام: 100)، معنای جعل، تصییر است، نه خلق<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. | # در بخش دیگری از مناظره، معنای «جعل» مورد بحث قرار گرفته است. بشر میگوید: خداوند متعال در کتابش میفرماید: '''إنا جعلناه قرآنا عربيا''' (الزخرف: 3) و «جعلناه»، به معنای «خلقناه» است. عبدالعزیز چنین پاسخ میدهد: جعل در لغت عرب دو معنا دارد: یکی از معانیاش خلق است و معنای دیگر تصییر است. در آیاتی چون '''الحمد لله الذي خلق السموات و الأرض''' (الأنعام: 1)، جعل به معنای خلق است، اما در آیاتی چون '''و جعلوا لله شركاء الجن''' (الأنعام: 100)، معنای جعل، تصییر است، نه خلق<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. | ||
# سپس | # سپس مناظرهکنندگان از قرآن و سنت، به استدلال و قیاس رجوع میکنند. عبدالعزیز میگوید: اگر بگویی قرآن مخلوق است، لازمهاش آن است که قرآن را در خودش یا در دیگری خلق کرده است یا آن را قائم به ذات آفریده است. اگر خداوند کلامش را در خودش خلق کرده، پس خداوند محل تغییرات و حوادث میشود و این محال است؛ چراکه خداوند ناقص نیست که نیاز به خلق چیزی داشته باشد که خودش را با آن کامل کند و اگر بگویی در غیرش قرآن را خلق کرده، کلام الهی مانند کلامهای دیگر در سینههای مردم خلق میشود. این نیز محال است؛ چراکه منجر به تشبیه کلام خداوند به شعر و قول باطل و کفر میشود و اگر بگویی قائم به ذات خلق شده است، این نیز باطل است؛ چراکه هر کلامی از متکلمی صادر میشود؛ چنانکه اراده، از مرید و علم، از عالم و قدرت، از قادر؛ پس تنها قولی که باقی میماند این است که بگوییم قرآن صفت خداست و صفات خداوند مخلوق نیستند<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>. | ||
# بهترین مطلبی که درباره این مناظره میشود گفت این است که محاورهای زیبا بین دو عالم است که دو دیدگاه مختلف دارند؛ بشر مریسی از اهل تأویل و استدلال و قیاس بشمار میرود و [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] از اهل حدیث و سنت و هنگامیکه بدانیم که بشر مریسی از موالی و عبدالعزیز از کنانه است، میتوانیم بگوییم مناظره این دو شخصیت شبیه درگیریهای فکری است که در بغداد بین شعوبیه و اعراب رخ میداد. دلیل بر این مطلب مسخره شدن غیر عربها – که زبان عربی را بهدرستی نمیفهمند - توسط عبدالعزیز و مدح فراوان مأمون بهخاطر علمش به زبان قومش است<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>. | # بهترین مطلبی که درباره این مناظره میشود گفت این است که محاورهای زیبا بین دو عالم است که دو دیدگاه مختلف دارند؛ بشر مریسی از اهل تأویل و استدلال و قیاس بشمار میرود و [[کناني، عبدالعزيز بن يحيي|کنانی]] از اهل حدیث و سنت و هنگامیکه بدانیم که بشر مریسی از موالی و عبدالعزیز از کنانه است، میتوانیم بگوییم مناظره این دو شخصیت شبیه درگیریهای فکری است که در بغداد بین شعوبیه و اعراب رخ میداد. دلیل بر این مطلب مسخره شدن غیر عربها – که زبان عربی را بهدرستی نمیفهمند - توسط عبدالعزیز و مدح فراوان مأمون بهخاطر علمش به زبان قومش است<ref>ر.ک: همان، ص39</ref>. | ||
ویرایش