راحة العقل: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ا' به 'ی‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه')
خط ۴۴: خط ۴۴:
از اینها که بگذریم،‎ مسئله‎ امامت‎ است که از دیدگاه آنها ولایت مطلقه هم دارد و صاحت‎ عزم و امر و نهی است و باید مقام و جایگاه آنها هم مشخص شود و امامان باید از نسل حسین بن‎ علی(ع)‎ باشند و آنها هم در ادوار اسبوع، اسبوع قرار گیرند و یک نظام‎ گسترده‎ شریعتی که از نظر آنها جزو اصول است، به وجود آید تا همه آنها، با نظام‎ تأویلی‎ و نظام‎ خلقت و در جهت نظام مجرداتی و هم عالم طبیعت انطباق داده شود. مسئله‎ دیگر،‎ فروع‎ این اصول است که نظام دعوت و تبلیغی باشد که آن‎هم باید در یک نظام‎ معین‎ غیر‎ قابل خدشه باشد و بدین ترتیب روشن می‌شود که توجه نویسنده به فلسفه‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و احیانا [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] چیست<ref>ر.ک: همان، ص107</ref>.
از اینها که بگذریم،‎ مسئله‎ امامت‎ است که از دیدگاه آنها ولایت مطلقه هم دارد و صاحت‎ عزم و امر و نهی است و باید مقام و جایگاه آنها هم مشخص شود و امامان باید از نسل حسین بن‎ علی(ع)‎ باشند و آنها هم در ادوار اسبوع، اسبوع قرار گیرند و یک نظام‎ گسترده‎ شریعتی که از نظر آنها جزو اصول است، به وجود آید تا همه آنها، با نظام‎ تأویلی‎ و نظام‎ خلقت و در جهت نظام مجرداتی و هم عالم طبیعت انطباق داده شود. مسئله‎ دیگر،‎ فروع‎ این اصول است که نظام دعوت و تبلیغی باشد که آن‎هم باید در یک نظام‎ معین‎ غیر‎ قابل خدشه باشد و بدین ترتیب روشن می‌شود که توجه نویسنده به فلسفه‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و احیانا [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] چیست<ref>ر.ک: همان، ص107</ref>.


نویسنده به‎راحتی می‌توانست با‎ الهام‎ از‎ حکمت اشراق و نظریه خلقت در فلسفه نوافلاطونی، مقامات و مناصب را انطباق دهد؛ لکن‎ مشکل‎ کار این بوده است که اولا نام انبیای عظام که در قرآن مجید‎ آمده‎ است،‎ در نظام خاصی قرار دارد که آن را با فلسفه اشراقی به‎دشواری می‌توان انطباق داد‎ و ثانیا‎ از دیدگاه ارباب مذاهب آن روزگار که فلسفه اشراقی را منبعث از‎ افکار‎ مجوسیان‎ می‎دانستند، کل نظام مجوسیت مردود بود و از روی غرض و مرض سعی می‌کردند مجوسیت را مساوی‎ با‎ ثنویت‎ بدانند و معادل شرک به حساب آورند و به‌هرحال این مرد بزرگ نابغه، با‎ امکانات‎ فکری و علمی آن روزگار به احسن وجه، از عهده وظیفه‌ای که به او واگذار شده بود‎، برآمده‎ است و ازاین‎رو است که خود [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] مدعی است که کتاب «راحة العقل»‎ او، مبتدیان و مدعیان را به کار نیاید‎ و کسانی‎ که‎ بخواهند از کار او در «راحة العقل»‎ بهره‎ گیرند، باید قبلا کتاب‎های بسیاری را مطالعه کنند<ref>ر.ک: همان، ص107-‎108</ref>.
نویسنده به‎راحتی می‌توانست با‎ الهام‎ از‎ حکمت اشراق و نظریه خلقت در فلسفه نوافلاطونی، مقامات و مناصب را انطباق دهد؛ لکن‎ مشکل‎ کار این بوده است که اولا نام انبیای عظام که در قرآن مجید‎ آمده‎ است،‎ در نظام خاصی قرار دارد که آن را با فلسفه اشراقی به‎دشواری می‌توان انطباق داد‎ و ثانیا‎ از دیدگاه ارباب مذاهب آن روزگار که فلسفه اشراقی را منبعث از‎ افکار‎ مجوسیان‎ می‎دانستند، کل نظام مجوسیت مردود بود و از روی غرض و مرض سعی می‌کردند مجوسیت را مساوی‎ با‎ ثنویت‎ بدانند و معادل شرک به حساب آورند و به‌هرحال این مرد بزرگ نابغه، با‎ امکانات‎ فکری و علمی آن روزگار به احسن وجه، از عهده وظیفه‌ای که به او واگذار شده بود‎، برآمده‎ است و ازاین‎رو است که خود [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] مدعی است که کتاب «راحة العقل»‎ او، مبتدیان و مدعیان را به کار نیاید‎ و کسانی‎ که‎ بخواهند از کار او در «راحة العقل»‎ بهره‎ گیرند، باید قبلا کتاب‌های بسیاری را مطالعه کنند<ref>ر.ک: همان، ص107-‎108</ref>.


تعریف [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]]‎ از‎ حکمت، همان‎ تعریف‎ ابن‎سینا است که غایت حکمت را‎ نیل‎ به کمال علمی و عملی می‎داند و تهذیب نفس و تکمیل عقل ‎نظری و عملی و [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]]‎ هدف‎ را از دین هم همین می‎داند‎؛ حکمت و دین از دیدگاه‎ او‎ یک هدف را دنبال می‌کنند‎ و تقسیم‎ عبادات به علمی و عملی از همین رو است. کار کتاب‎ «راحة ‎العقل» هم توفیق بین حکمت‎ و دیانت‎ است‎. وی در مقام‎ مقایسه‎ و انطباق دین با نظام‎ خلقت‎ می‌گوید: خلقت افلاک و به‎ویژه فلک اعلی در نهایت استواری است؛ همان ‎طور که ناطقان در‎ شرایع‎ و قائم‎مقام آنها که شامل تمام‎ مراتب‎ است، اشرف‎ از‎ حدود‎ و در نهایت استواری‌اند و حدود‎ در حد اجسام سفلی‌اند، از لحاظ محکمی و استواری، یعنی در مرتبه دون نطقا و افلاکند و بالجمله‎ مقامات‎ بالای شریعت را و پایه‎گذاران آن را‎ در‎ مقاومت‎ و استواری‎ در‎ حد اجسام عالیه‎ می‎داند‎ و مقامات و مناصب دون را در حد اجسام سافله و در یک مقابله و مقایسه، مقامات رفیع ارباب شرایع‎ را‎ در‎ حد مجردات اولیه، مبدع اول و عقول ناشی‎ از‎ آن‎ می‎داند‎ و مقامات‎ دون‎ را در حد عقول سافله در جهت مجردات<ref>ر.ک: همان، ص108-‎109</ref>.
تعریف [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]]‎ از‎ حکمت، همان‎ تعریف‎ ابن‎سینا است که غایت حکمت را‎ نیل‎ به کمال علمی و عملی می‎داند و تهذیب نفس و تکمیل عقل ‎نظری و عملی و [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]]‎ هدف‎ را از دین هم همین می‎داند‎؛ حکمت و دین از دیدگاه‎ او‎ یک هدف را دنبال می‌کنند‎ و تقسیم‎ عبادات به علمی و عملی از همین رو است. کار کتاب‎ «راحة ‎العقل» هم توفیق بین حکمت‎ و دیانت‎ است‎. وی در مقام‎ مقایسه‎ و انطباق دین با نظام‎ خلقت‎ می‌گوید: خلقت افلاک و به‎ویژه فلک اعلی در نهایت استواری است؛ همان ‎طور که ناطقان در‎ شرایع‎ و قائم‎مقام آنها که شامل تمام‎ مراتب‎ است، اشرف‎ از‎ حدود‎ و در نهایت استواری‌اند و حدود‎ در حد اجسام سفلی‌اند، از لحاظ محکمی و استواری، یعنی در مرتبه دون نطقا و افلاکند و بالجمله‎ مقامات‎ بالای شریعت را و پایه‎گذاران آن را‎ در‎ مقاومت‎ و استواری‎ در‎ حد اجسام عالیه‎ می‎داند‎ و مقامات و مناصب دون را در حد اجسام سافله و در یک مقابله و مقایسه، مقامات رفیع ارباب شرایع‎ را‎ در‎ حد مجردات اولیه، مبدع اول و عقول ناشی‎ از‎ آن‎ می‎داند‎ و مقامات‎ دون‎ را در حد عقول سافله در جهت مجردات<ref>ر.ک: همان، ص108-‎109</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش