۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یت' به 'یت') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==گزارش محتوا == | ==گزارش محتوا == | ||
[[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] در مقدمه | [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیتالله سبحانی]] در مقدمه میگوید: دایرةالمعارف که به زبان فارسی معاصر «دانشنامه» نامیده میشود، گاهی جنبه همگانی دارد و گاهی جنبه تخصصی و در فرض دوم نیز گاهی به یک علم اختصاص دارد و گاهی با چند علم مرتبط است. سپس به پیشینه دانشنامهنویسی اشاره میکند. ایشان درباره دانشنامه علم کلام میگوید: تا آنجا که ما اطلاع داریم در جهان اسلام دانشنامهای که به علم کلام اختصاص داشته باشد، تدوین نشده است. گستردگی مباحث کلامی از یکسو و فراهم نبودن فرصت و مجال کافی برای بسیاری از کسانی که علاقهمند به آگاهی مسائل کلامیاند از سوی دیگر، نگارش دانشنامهای در اینباره را ضروری میسازد<ref>ر.ک: مقدمه آیتالله سبحانی، ص7-9</ref>. | ||
علی ربانی در مقدمه خود از انگیزه و مراحل نگارش، سخن به میان آورده است.<ref>ر.ک: مقدمه مدیر علمی دانشنامه، ص11-12</ref>. | علی ربانی در مقدمه خود از انگیزه و مراحل نگارش، سخن به میان آورده است.<ref>ر.ک: مقدمه مدیر علمی دانشنامه، ص11-12</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
آجال، آخرالزمان، آخرت، آدم، آزادی، آفتابپرستی، آقاخانیه (آغاخانیه)، آیه، ابلیس، احباط و تکفیر و... ازجمله مدخلهایی است که در جلد اول این دانشنامه آمده است؛ مثلاًدر مدخل احباط و تکفیر، ابتدا از معنای لغوی و اصطلاحی آن، سپس تعداد دفعاتی که این دو واژه در قرآن آمده، مطلع میشویم و در ادامه نظر متکلمان را در اینباره میخوانیم<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص178-179</ref>. | آجال، آخرالزمان، آخرت، آدم، آزادی، آفتابپرستی، آقاخانیه (آغاخانیه)، آیه، ابلیس، احباط و تکفیر و... ازجمله مدخلهایی است که در جلد اول این دانشنامه آمده است؛ مثلاًدر مدخل احباط و تکفیر، ابتدا از معنای لغوی و اصطلاحی آن، سپس تعداد دفعاتی که این دو واژه در قرآن آمده، مطلع میشویم و در ادامه نظر متکلمان را در اینباره میخوانیم<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص178-179</ref>. | ||
احباط در اصطلاح متکلمان بدان معناست که گناه یا عقاب متأخر، موجب از بین رفتن طاعت یا ثواب متقدم میشود. در مقابل، تکفیر به معناى آن است که طاعت یا ثواب متأخر باعث از بین رفتن معصیت یا عقاب متقدم | احباط در اصطلاح متکلمان بدان معناست که گناه یا عقاب متأخر، موجب از بین رفتن طاعت یا ثواب متقدم میشود. در مقابل، تکفیر به معناى آن است که طاعت یا ثواب متأخر باعث از بین رفتن معصیت یا عقاب متقدم میگردد. در برخى منابع احباط و تکفیر را به معناى پوشانیدن عمل دانستهاند؛ یعنى عمل قبیح، آثار ثواب را میپوشاند؛ همینگونه عمل شایسته، آثار قبیح گناهان را میپوشاند. این معنا از احباط و تکفیر، معنایى دقیق و ظریف است که در جمع اقوال مختلف در این بحث و رسیدن به حقیقت مسئله، بسیار مفید و راهگشا خواهد بود. | ||
بحث احباط در کلام اسلامى بهصورت گسترده مطرح شده و دیدگاههای متفاوتى در این زمینه ارائه گردیده است. نزد متکلمان، معروف است که معتزله به احباط و تکفیر معتقدند، هرچند در چگونگى آن، اختلافنظر دارند. از طرفى اشاعره و بیشتر امامیه و مرجئه قائل به بطلان احباط هستند. از میان متکلمان امامیه به نوبختیان نسبت داده شده که احباط اعتزالى را پذیرفتهاند؛ البته از برخى آثار نوبختیان، قول به بطلان احباط استفاده میشود؛ بنابراین معلوم میشود که همه نوبختیان به ثبوت احباط معتقد نبودهاند. علاوه بر نوبختیان، برخى از متکلمان متأخر امامیه، احباط به معناى تعدیلشده آن را پذیرفتهاند<ref>ر.ک: همان، ص179</ref>. | بحث احباط در کلام اسلامى بهصورت گسترده مطرح شده و دیدگاههای متفاوتى در این زمینه ارائه گردیده است. نزد متکلمان، معروف است که معتزله به احباط و تکفیر معتقدند، هرچند در چگونگى آن، اختلافنظر دارند. از طرفى اشاعره و بیشتر امامیه و مرجئه قائل به بطلان احباط هستند. از میان متکلمان امامیه به نوبختیان نسبت داده شده که احباط اعتزالى را پذیرفتهاند؛ البته از برخى آثار نوبختیان، قول به بطلان احباط استفاده میشود؛ بنابراین معلوم میشود که همه نوبختیان به ثبوت احباط معتقد نبودهاند. علاوه بر نوبختیان، برخى از متکلمان متأخر امامیه، احباط به معناى تعدیلشده آن را پذیرفتهاند<ref>ر.ک: همان، ص179</ref>. | ||
نویسنده در ادامه و بعد از ارائه نظرات متفاوت دانشمندان اسلامی، به جمعبندی و نتیجهگیری این مدخل میپردازد. او | نویسنده در ادامه و بعد از ارائه نظرات متفاوت دانشمندان اسلامی، به جمعبندی و نتیجهگیری این مدخل میپردازد. او میگوید: | ||
# با توجه به وجود آیات و روایات فراوان در زمینه احباط، نمیتوان بهطور مطلق، قول به احباط را باطل دانست... | # با توجه به وجود آیات و روایات فراوان در زمینه احباط، نمیتوان بهطور مطلق، قول به احباط را باطل دانست... | ||
# از میان اقوال مثبتان احباط، قول ابوعلى که قائل به حبط مطلق بوده، باطل است؛ چراکه مستلزم ظلم بر بندگان است، لکن قول ابوهاشم که موازنه را مطرح کرده، با تغییر مبناى بحث، میتوان آن را فیالجمله پذیرفت. | # از میان اقوال مثبتان احباط، قول ابوعلى که قائل به حبط مطلق بوده، باطل است؛ چراکه مستلزم ظلم بر بندگان است، لکن قول ابوهاشم که موازنه را مطرح کرده، با تغییر مبناى بحث، میتوان آن را فیالجمله پذیرفت. |
ویرایش