المنطق الإسلامي أصوله و مناهجه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
خط ۳۹: خط ۳۹:
بخش دوم، از قسم دوم آغاز می‌گردد و بحث‎ها بر مبنای موضوع طرح می‌گردند. در این قسم نویسنده شمایی کلی از اصول منطق اسلامی را ارائه می‌دهد که به‎ واقع در دیگر قسم‎های کتاب به‎گونه‌ای ضمنی منظور شده است.
بخش دوم، از قسم دوم آغاز می‌گردد و بحث‎ها بر مبنای موضوع طرح می‌گردند. در این قسم نویسنده شمایی کلی از اصول منطق اسلامی را ارائه می‌دهد که به‎ واقع در دیگر قسم‎های کتاب به‎گونه‌ای ضمنی منظور شده است.


قسم سوم و چهارم دربردارنده‎ روش‎شناسی پژوهش علمی است که در قسم سوم به شیوه سلبی از خطاهای فکر و اندیشه پرده می‎افکند و عمدتاً به علل روانی، اجتماعی و حتی زیستی و وراثتی مؤثر بر شکل‎گیری خطا در اندیشه اشاره می‎شود.
قسم سوم و چهارم دربردارنده‎ روش‎شناسی پژوهش علمی است که در قسم سوم به شیوه سلبی از خطاهای فکر و اندیشه پرده می‎افکند و عمدتاً به علل روانی، اجتماعی و حتی زیستی و وراثتی مؤثر بر شکل‎گیری خطا در اندیشه اشاره می‌شود.


در چهارمین قسم، روند خطاشناسی اندیشه پی‎جویی می‎شود؛ با این تفاوت که در قسم‎های پیشین خطاها ناشی از مسببات بودند و در این قسم به خطاهای ناشی از خود روش پژوهش، توجه می‎شود. به دیگر تعبیر گاهی پژوهشگر به نتایج و پاسخ‎های غلطی دست می‎یابد، نه به این دلیل که روش پژوهش، طرح مسئله یا استراتژی‎های تحقیق ناکارآمد است؛ اما در برخی موقعیت‎ها خود روش، طرح مسئله و استراتژی منتخب از اساس قابل خدشه و ناکارآمد است و این قسم، مورد آخر را نشانه گرفته است.
در چهارمین قسم، روند خطاشناسی اندیشه پی‎جویی می‌شود؛ با این تفاوت که در قسم‎های پیشین خطاها ناشی از مسببات بودند و در این قسم به خطاهای ناشی از خود روش پژوهش، توجه می‌شود. به دیگر تعبیر گاهی پژوهشگر به نتایج و پاسخ‎های غلطی دست می‎یابد، نه به این دلیل که روش پژوهش، طرح مسئله یا استراتژی‎های تحقیق ناکارآمد است؛ اما در برخی موقعیت‎ها خود روش، طرح مسئله و استراتژی منتخب از اساس قابل خدشه و ناکارآمد است و این قسم، مورد آخر را نشانه گرفته است.


قسم پنجم و هفتم دربردارنده روش‎های استقرا و قیاس - که دو استراتژی اصلی و دارای پیشینه‌ای به قدمت تفکر بشر است - می‎باشد و به ‎نقد و بررسی آن‎ها می‌پردازد.
قسم پنجم و هفتم دربردارنده روش‎های استقرا و قیاس - که دو استراتژی اصلی و دارای پیشینه‌ای به قدمت تفکر بشر است - می‎باشد و به ‎نقد و بررسی آن‎ها می‌پردازد.
خط ۶۷: خط ۶۷:
چنین بود که از منطق مختص به اسلام پرده برداشته نشد؛ به‎ویژه آنکه حکومت اسلامی زمینه ترجمه کتب فلسفی را در سده دوم هجری گسترش داد و در آن هنگام منطق ارسطویی – برای مثال – بدون هیچ تحقیقی به اندیشه اسلامی راه یافت؛ به‎علاوه آنکه به دلیل فرارسیدن هنگامه سستی و کوتاهی هیچ‎گونه اقدامی درزمینه پژوهش و بلورینه کردن منطق اسلامی در منابع فکری آن صورت نپذیرفت. نگارنده سپس ویژگی‎های منطق اسلامی را مشخص می‎سازد<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>.
چنین بود که از منطق مختص به اسلام پرده برداشته نشد؛ به‎ویژه آنکه حکومت اسلامی زمینه ترجمه کتب فلسفی را در سده دوم هجری گسترش داد و در آن هنگام منطق ارسطویی – برای مثال – بدون هیچ تحقیقی به اندیشه اسلامی راه یافت؛ به‎علاوه آنکه به دلیل فرارسیدن هنگامه سستی و کوتاهی هیچ‎گونه اقدامی درزمینه پژوهش و بلورینه کردن منطق اسلامی در منابع فکری آن صورت نپذیرفت. نگارنده سپس ویژگی‎های منطق اسلامی را مشخص می‎سازد<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>.


نگارنده، سپس درباره عقل به‎عنوان محوری مهم در میان محورهای منطق اسلامی سخن می‌گوید و این بخش را با تأکید بر برخی کاوش‎ها درباره عقل، همچون تفاوت آن با نفس و روح آغاز می‌کند. نویسنده، عقل را با تکیه ‎بر معنای این واژه تعریف می‌کند که از ماده «عَقَلَهُ» گرفته شده و این واژه به معنای آن است که بندش را بست تا از فرار او جلوگیری کند. این عقل را جز با عقل نمی‎توان شناخت؛ زیرا آدمی همه‎چیز را با عقل می‎شناسد. پس آیا این امکان برای او خواهد بود که برای شناخت خود عقل در پی یافتن چیزی فراتر از آن برآید؟!
نگارنده، سپس درباره عقل به‎عنوان محوری مهم در میان محورهای منطق اسلامی سخن می‌گوید و این بخش را با تأکید بر برخی کاوش‎ها درباره عقل، همچون تفاوت آن با نفس و روح آغاز می‌کند. نویسنده، عقل را با تکیه ‎بر معنای این واژه تعریف می‌کند که از ماده «عَقَلَهُ» گرفته شده و این واژه به معنای آن است که بندش را بست تا از فرار او جلوگیری کند. این عقل را جز با عقل نمی‎توان شناخت؛ زیرا آدمی همه‎چیز را با عقل می‌شناسد. پس آیا این امکان برای او خواهد بود که برای شناخت خود عقل در پی یافتن چیزی فراتر از آن برآید؟!


ایشان تأکید می‌کنند که اعتماد، کلید عقل است؛ زیرا احساس ضعف، ایمان به خود و توانایی‎های او را در مرزبندی فشارها از وی می‎ستاند. این اعتماد را می‎توان با توکل بر خداوند عز و جل به دست آورد. برای تأکید این مفهوم، در هنگام بحث روایات و شواهد گوناگونی بیان‎شده است.
ایشان تأکید می‌کنند که اعتماد، کلید عقل است؛ زیرا احساس ضعف، ایمان به خود و توانایی‎های او را در مرزبندی فشارها از وی می‎ستاند. این اعتماد را می‎توان با توکل بر خداوند عز و جل به دست آورد. برای تأکید این مفهوم، در هنگام بحث روایات و شواهد گوناگونی بیان‎شده است.
خط ۷۷: خط ۷۷:
نویسنده تأکید می‌کند که گرایش و تمایل ریشه فطری هم‎سویی اجتماعی همان است که طالب دوری از خطاست و ناگزیر باید از این ریشه و شاخه‌های آن همچون ترس از مخالفت با مردم و آزمندی در ایجاد هماهنگی با آن‎ها پرهیز کرد.
نویسنده تأکید می‌کند که گرایش و تمایل ریشه فطری هم‎سویی اجتماعی همان است که طالب دوری از خطاست و ناگزیر باید از این ریشه و شاخه‌های آن همچون ترس از مخالفت با مردم و آزمندی در ایجاد هماهنگی با آن‎ها پرهیز کرد.


پس‎ از آنکه نگارنده پیرامون عوامل خطاهای نفسانی و بیولوژیکی به‎تفصیل بحث می‌کند، شیوه سلیمی را یادآور می‌گردد که اسلام بدان فرامی‌خواند. ایشان این بحث را با پیش کشیدن پاره‌ای اشکالات سیستماتیک طرح می‌کند که به خطای آدمی منجر می‎شود و نخستین فرانگری این است که پژوهشگر باید خود را شاگردی بداند در مدرسه آزمون و یادداشت و هرگاه این دو عامل به چیزی حکم کردند او خاموشی ورزد و تنها به آن توجه کند.
پس‎ از آنکه نگارنده پیرامون عوامل خطاهای نفسانی و بیولوژیکی به‎تفصیل بحث می‌کند، شیوه سلیمی را یادآور می‌گردد که اسلام بدان فرامی‌خواند. ایشان این بحث را با پیش کشیدن پاره‌ای اشکالات سیستماتیک طرح می‌کند که به خطای آدمی منجر می‌شود و نخستین فرانگری این است که پژوهشگر باید خود را شاگردی بداند در مدرسه آزمون و یادداشت و هرگاه این دو عامل به چیزی حکم کردند او خاموشی ورزد و تنها به آن توجه کند.


اسلام برای حل این‎گونه مشکلات سیستماتیک، تأکید دارد که علم به نردبانی می‎ماند که آدمی را به درگاه خداوند می‎رساند و نباید صرفاً برای خود علم یا تحقق بخشیدن به اهداف سیاسی یا اجتماعی همراه با مصلحت‎اندیشی در جستجوی علم بود<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>.
اسلام برای حل این‎گونه مشکلات سیستماتیک، تأکید دارد که علم به نردبانی می‎ماند که آدمی را به درگاه خداوند می‎رساند و نباید صرفاً برای خود علم یا تحقق بخشیدن به اهداف سیاسی یا اجتماعی همراه با مصلحت‎اندیشی در جستجوی علم بود<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>.
خط ۸۳: خط ۸۳:
نویسنده درباره تیزهوشی و تفکر نیز سخن به میان می‎آورد و اشاره می‌کند که: تیزهوشی همان توجه فطری فکر است که هیچ تفکر شیوه سامان‎یافته‌ای بر آن پیشی ندارد؛ درحالی‎که تفکر، یعنی سعی به‎سوی هدفی مشخص با شیوه‌ای معین.
نویسنده درباره تیزهوشی و تفکر نیز سخن به میان می‎آورد و اشاره می‌کند که: تیزهوشی همان توجه فطری فکر است که هیچ تفکر شیوه سامان‎یافته‌ای بر آن پیشی ندارد؛ درحالی‎که تفکر، یعنی سعی به‎سوی هدفی مشخص با شیوه‌ای معین.


ایشان تأکید می‎ورزد که تیزهوشی به‎تنهایی کافی نیست؛ زیرا کسی که تنها بر آن تکیه کند به‎زودی با شکاف‎هایی علمی روبه‎رو خواهد شد که جز با تفکر پر نمی‎شود.
ایشان تأکید می‎ورزد که تیزهوشی به‎تنهایی کافی نیست؛ زیرا کسی که تنها بر آن تکیه کند به‎زودی با شکاف‎هایی علمی روبه‎رو خواهد شد که جز با تفکر پر نمی‌شود.


نگارنده سپس پیرامون شیوه‌های پژوهش در علوم انسانی همچون جامعه‎شناسی و تاریخ سخن به میان می‎آورد و در آغاز تأکید می‌کند که شیوه‌های این علوم با شیوه‌های پژوهش در طبیعت تفاوت دارد؛ زیرا انسان موجودی زنده و عاقل است که از اراده و رقابت‎جویی برخوردار می‎باشد. باید به این نکته نیز توجه داشت که آن‎ کسی که آدمی را می‌کاود خود نیز انسانی است تابع همان عواملی که موضوع پژوهش (انسان) در قید آن‎هاست<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.
نگارنده سپس پیرامون شیوه‌های پژوهش در علوم انسانی همچون جامعه‎شناسی و تاریخ سخن به میان می‎آورد و در آغاز تأکید می‌کند که شیوه‌های این علوم با شیوه‌های پژوهش در طبیعت تفاوت دارد؛ زیرا انسان موجودی زنده و عاقل است که از اراده و رقابت‎جویی برخوردار می‎باشد. باید به این نکته نیز توجه داشت که آن‎ کسی که آدمی را می‌کاود خود نیز انسانی است تابع همان عواملی که موضوع پژوهش (انسان) در قید آن‎هاست<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش