عماد خراسانی، سید عمادالدین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ر' به 'ی‌ر')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
خط ۵۷: خط ۵۷:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


اشاره می‎کند.<ref>ر.ک: اخوان ثالث، مهدی، ص15</ref>
اشاره می‌کند.<ref>ر.ک: اخوان ثالث، مهدی، ص15</ref>


عماد خراسانی در 28 بهمن سال 1382 دار فانی را وداع گفت.
عماد خراسانی در 28 بهمن سال 1382 دار فانی را وداع گفت.
خط ۶۶: خط ۶۶:
نسب او به موسی مبرقع پسر امام جواد(ع) می‌رسد. به همین دلیل است که خانواده او برقعی و مبرقعی لقب دارند. از تیره سادات برقعی در قم نیز ساکنند و در خراسان هم سلسله بزرگ و معروفی را تشکیل می‌دهند. عماد خراسانی، هم از طرف مادر سید است و هم از طرف پدر. از طرف پدر چنان‎که گذشت از سادات برقعی رضوی هستند و مادرش از سادات حسینی است.<ref>ر.ک: همان</ref>
نسب او به موسی مبرقع پسر امام جواد(ع) می‌رسد. به همین دلیل است که خانواده او برقعی و مبرقعی لقب دارند. از تیره سادات برقعی در قم نیز ساکنند و در خراسان هم سلسله بزرگ و معروفی را تشکیل می‌دهند. عماد خراسانی، هم از طرف مادر سید است و هم از طرف پدر. از طرف پدر چنان‎که گذشت از سادات برقعی رضوی هستند و مادرش از سادات حسینی است.<ref>ر.ک: همان</ref>


پدرش «سید محمدتقی معین دفتر» از صاحب‎منصبان آستان قدس رضوی بود و مادرش بی‎بی «حرمت» از بانوان محترم خاندانش. اقوام عماد به‎ویژه از طرف مادری اهل ذوق و فضل و ادب بودند. پدرش نیز شعر می‌گفته و «معین» تخلص می‎کرده ولی اعتنایی به جمع اشعارش نداشته و از روی تفنن شعر می‌گفته است. همچنین صدای خوشی داشته است.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref> عماد در سه‎سالگی مادر و در شش‎سالگی پدرش را از دست داد و پرورشش به عهده پدربزرگ (سید محمد اقتدار التولیه) و مادربزرگش (بی‎بی زهرا ملقب به بی‎بی عالم) از طرف مادری، افتاد. اقتدار التولیه هم در سیزده‎سالگی عماد، از دنیا رفت و عماد پیش بی‎بی عالم ماند.<ref>ر.ک: همان، ص16</ref> بی‎بی عالم، او را «آق عماد» صدا می‎زده است. عماد، در 29 سالگی مادربزرگش را هم از دست داد و این مصیبت برایش سخت دردناک بود. او در شعر «قصه‎های ناتمام» جایی که از مادر سخن می‌گوید، منظورش همین مادربزرگش، بی‎بی عالم است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>
پدرش «سید محمدتقی معین دفتر» از صاحب‎منصبان آستان قدس رضوی بود و مادرش بی‎بی «حرمت» از بانوان محترم خاندانش. اقوام عماد به‎ویژه از طرف مادری اهل ذوق و فضل و ادب بودند. پدرش نیز شعر می‌گفته و «معین» تخلص می‌کرده ولی اعتنایی به جمع اشعارش نداشته و از روی تفنن شعر می‌گفته است. همچنین صدای خوشی داشته است.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref> عماد در سه‎سالگی مادر و در شش‎سالگی پدرش را از دست داد و پرورشش به عهده پدربزرگ (سید محمد اقتدار التولیه) و مادربزرگش (بی‎بی زهرا ملقب به بی‎بی عالم) از طرف مادری، افتاد. اقتدار التولیه هم در سیزده‎سالگی عماد، از دنیا رفت و عماد پیش بی‎بی عالم ماند.<ref>ر.ک: همان، ص16</ref> بی‎بی عالم، او را «آق عماد» صدا می‎زده است. عماد، در 29 سالگی مادربزرگش را هم از دست داد و این مصیبت برایش سخت دردناک بود. او در شعر «قصه‎های ناتمام» جایی که از مادر سخن می‌گوید، منظورش همین مادربزرگش، بی‎بی عالم است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>


عماد یک برادر و دو خواهر دارد که پدرشان یکی است ولی از طرف مادری با هم متفاوتند.<ref>ر.ک: همان</ref>
عماد یک برادر و دو خواهر دارد که پدرشان یکی است ولی از طرف مادری با هم متفاوتند.<ref>ر.ک: همان</ref>
خط ۸۱: خط ۸۱:


== شروع شعر و تخلص شعری ==
== شروع شعر و تخلص شعری ==
خود عماد در اوایل، چند صباحی به «شاهین» تخلص گرفته بود ولی بعدها تخلص «عماد» را برای خود برگزید که جزئی از نامش هم هست. اخوان ثالث نقل می‎کند که عماد در اوایل، گاهی شعرِ خود را اینجا و آنجا می‎خواند و مثل کمال‎الدین اسعد، پروین اعتصامی و ملک‎الشعرای بهار و بعضی دیگر بر او تهمت می‎زدند که شعر دیگران (مثلاً پدرش) را به نام خودش می‎خواند، زیرا باورشان نمی‌شد که بچه‎ای به آن سن (عماد از نه‎سالگی شروع به گفتن شعر کرده است) بتواند شعر بهنجار و روان و لطیف بسراید. عماد در محافل دوستانه یکی از دایی‎هایش چند باری امتحان داد و بدیهه‎گویی کرد تا توانست این تهمت را از خود بزداید.<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>
خود عماد در اوایل، چند صباحی به «شاهین» تخلص گرفته بود ولی بعدها تخلص «عماد» را برای خود برگزید که جزئی از نامش هم هست. اخوان ثالث نقل می‌کند که عماد در اوایل، گاهی شعرِ خود را اینجا و آنجا می‎خواند و مثل کمال‎الدین اسعد، پروین اعتصامی و ملک‎الشعرای بهار و بعضی دیگر بر او تهمت می‎زدند که شعر دیگران (مثلاً پدرش) را به نام خودش می‎خواند، زیرا باورشان نمی‌شد که بچه‎ای به آن سن (عماد از نه‎سالگی شروع به گفتن شعر کرده است) بتواند شعر بهنجار و روان و لطیف بسراید. عماد در محافل دوستانه یکی از دایی‎هایش چند باری امتحان داد و بدیهه‎گویی کرد تا توانست این تهمت را از خود بزداید.<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>


نخستین مشوق عماد به شعر و ادب جد مادریش بی‎بی عالم و یکی از دایی‎هایش یعنی سید حسنعلی تقوی، بود که عماد را بسیار دوست داشت و به پرورش ذوق ادبی او بسیار اعتنا می‎کرد. او برای تشویق عماد در محافل دوستان از عماد شعر می‎طلبید.<ref>ر.ک: همان</ref>
نخستین مشوق عماد به شعر و ادب جد مادریش بی‎بی عالم و یکی از دایی‎هایش یعنی سید حسنعلی تقوی، بود که عماد را بسیار دوست داشت و به پرورش ذوق ادبی او بسیار اعتنا می‌کرد. او برای تشویق عماد در محافل دوستان از عماد شعر می‎طلبید.<ref>ر.ک: همان</ref>


== ابیات و قوالب سرایش==
== ابیات و قوالب سرایش==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش