مظهر العجایب: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:
و نیز می‎فرماید:
و نیز می‎فرماید:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''مظهرم مدح و ثنای حیدر است ''|2='' قطره از بحر حوض کوثر است''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص35</ref>}}.
{{ب|''مظهرم مدح و ثنای حیدر است ''|2='' قطره از بحر حوض کوثر است''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص35</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
شاید هم تهدیدات و محرومیت‎ها سبب گرایش [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به تشیع بود: «[[عطار، محمد بن ابراهیم|شیخ عطار]] باوجود ترغیب مردم به دوری از تعصبات مذهبی، در ایام پیری از تعصب‎پیشگان و مذهب‎گرایان وطنش خراسان، عذاب و مشقت، تعقیب و تهدید و محرومیت‎های شدید و زیادی دید و از خانه و جای و دیار عزیزش بیرون کرده شد. سبب روی دادن چنین واقعه مدهش، در روحیه مذهب تشیع، تألیف نمودن مثنوی «مظهر العجایب» و ستایش نمودن خصلت‎های نجیب و نیک خلیفه چهارم [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب]] در آن بوده است». البته [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] آن را از تألیفات او نمی‎شمارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/38406/36 ر.ک: علی‎مردان، امریزدان، ص36]</ref>.
شاید هم تهدیدات و محرومیت‎ها سبب گرایش [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به تشیع بود: «[[عطار، محمد بن ابراهیم|شیخ عطار]] باوجود ترغیب مردم به دوری از تعصبات مذهبی، در ایام پیری از تعصب‎پیشگان و مذهب‎گرایان وطنش خراسان، عذاب و مشقت، تعقیب و تهدید و محرومیت‎های شدید و زیادی دید و از خانه و جای و دیار عزیزش بیرون کرده شد. سبب روی دادن چنین واقعه مدهش، در روحیه مذهب تشیع، تألیف نمودن مثنوی «مظهر العجایب» و ستایش نمودن خصلت‎های نجیب و نیک خلیفه چهارم [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب]] در آن بوده است». البته [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] آن را از تألیفات او نمی‎شمارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/38406/36 ر.ک: علی‎مردان، امریزدان، ص36]</ref>.
خط ۵۲: خط ۵۲:
مصحح کتاب نیز دلایل انتساب مظهر العجایب به شیخ را این‎گونه تبیین می‎کند: گرچه برخی از نویسندگان و ادبای معاصر در انتساب این کتاب به شیخ تردید دارند؛ ولی ما دلایلی داریم که این کتاب مسلماً از آثار شیخ است و آن این است:
مصحح کتاب نیز دلایل انتساب مظهر العجایب به شیخ را این‎گونه تبیین می‎کند: گرچه برخی از نویسندگان و ادبای معاصر در انتساب این کتاب به شیخ تردید دارند؛ ولی ما دلایلی داریم که این کتاب مسلماً از آثار شیخ است و آن این است:
# شیخ در چند جای این کتاب اشاره به بزرگان و متقدمین عرفای سلف نموده و نام آنان را ذکر می‎کند که نام آنان در اغلب تذکره‎های بعد از زمان شیخ برده نشده و فقط نام آنان در تذکرة الاولیای عطار دیده می‎شود: مانند داود طایی، حبیب عجمی، احمد خضرویه و ابوتراب نخشبی و یحیی معاذ و... .
# شیخ در چند جای این کتاب اشاره به بزرگان و متقدمین عرفای سلف نموده و نام آنان را ذکر می‎کند که نام آنان در اغلب تذکره‎های بعد از زمان شیخ برده نشده و فقط نام آنان در تذکرة الاولیای عطار دیده می‎شود: مانند داود طایی، حبیب عجمی، احمد خضرویه و ابوتراب نخشبی و یحیی معاذ و... .
# پس از اینکه نام عرفا و صوفیه قدیم را که در تذکرة الاولیاء از عرفا و مشایخ قدیم به‎طور نثر ذکر کرده، عیناً در این کتاب به نظم آورده است؛ مانند داستان ملاقات داود طایی با [[امام جعفر صادق(ع)]] که در [[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]] ذکر کرده در مظهر العجایب عین داستان را با نظم چنین می‎گوید:
# پس از اینکه نام عرفا و صوفیه قدیم را که در تذکرة الاولیاء از عرفا و مشایخ قدیم به‎طور نثر ذکر کرده، عیناً در این کتاب به نظم آورده است؛ مانند داستان ملاقات داود طایی با [[امام جعفر صادق(ع)]] که در [[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]] ذکر کرده در مظهر العجایب عین داستان را با نظم چنین می‎گوید:{{شعر}}
 
#:{{ب|''جعفر صادق امام خاص و عام''|2='' مقتدای خلق و مفتی کلام''}}
{{شعر}}
#:{{ب|''دایم آن سلطان دین در خانه بود''|2='' کز درش خلق و جهان بیگانه بود''}}
{{ب|''جعفر صادق امام خاص و عام''|2='' مقتدای خلق و مفتی کلام''}}
#:{{ب|''یک شبی داود طایی پیر راه''|2='' آستان بوسید و آمد پیش شاه''}}
{{ب|''دایم آن سلطان دین در خانه بود''|2='' کز درش خلق و جهان بیگانه بود''}}
#:{{ب|''کرد او چون بر امام دین سلام''|2='' گفت ای در دین احمد با نظام''}}
{{ب|''یک شبی داود طایی پیر راه''|2='' آستان بوسید و آمد پیش شاه''}}
#:{{ب|''تو مرا بحر عرفان پنده ده''|2='' بر دلم از پند خود پیوند ده''}}
{{ب|''کرد او چون بر امام دین سلام''|2='' گفت ای در دین احمد با نظام''}}
#:{{ب|''شاه گفتش ای سلیمان زمین''|2='' علم شرعت هست در زیر نگین''}}
{{ب|''تو مرا بحر عرفان پنده ده''|2='' بر دلم از پند خود پیوند ده''}}
#:{{ب|''زاهد وقتی و دولت باشدت''|2='' خود به پند من چه حاجت باشدت''}}
{{ب|''شاه گفتش ای سلیمان زمین''|2='' علم شرعت هست در زیر نگین''}}
#:{{ب|''پس امام دین بگفتش این جواب''|2='' من همی‎ترسم در آخر از عذاب''}}
{{ب|''زاهد وقتی و دولت باشدت''|2='' خود به پند من چه حاجت باشدت''}}
#:{{ب|''اندر این ره خود نسب ناید بکار''|2='' طاعت و زهد و ورع داری بیار''}}
{{ب|''پس امام دین بگفتش این جواب''|2='' من همی‎ترسم در آخر از عذاب''}}
#:{{ب|''من همی‎ترسم پس ای داود ازین''|2='' تا نباشد حال من فردا چنین... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/1/40 ر.ک: مقدمه مصحح، ص42-40]</ref>.}} {{پایان شعر}}
{{ب|''اندر این ره خود نسب ناید بکار''|2='' طاعت و زهد و ورع داری بیار''}}
{{ب|''من همی‎ترسم پس ای داود ازین''|2='' تا نباشد حال من فردا چنین... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/1/40 ر.ک: مقدمه مصحح، ص42-40]</ref>.}}  
{{پایان شعر}}
# با قطع‎نظر از سبک گفتار، اساساً این کتاب را از لحاظ شیوه عرفانی نیز می‎توان از شیخ دانست و ممکن است سلیقه نظم و شعر در حالات مختلف و سنین عمر یک نفر عالم تغییر کند و چون همان‎طور که [[قزوینی، محمد|مرحوم قزوینی]] در مقدمه تذکرة الاولیاء چاپ [[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسن]] اظهارنظر نموده، چون نظم مظهر العجایب در اواخر عمر [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و سنین کهولت و پیری شیخ بوده، لذا مرتبه سخن شیخ در این کتاب با آثار دیگر او فرق زیادی دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/1/42 ر.ک: همان، ص42]</ref>.
# با قطع‎نظر از سبک گفتار، اساساً این کتاب را از لحاظ شیوه عرفانی نیز می‎توان از شیخ دانست و ممکن است سلیقه نظم و شعر در حالات مختلف و سنین عمر یک نفر عالم تغییر کند و چون همان‎طور که [[قزوینی، محمد|مرحوم قزوینی]] در مقدمه تذکرة الاولیاء چاپ [[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسن]] اظهارنظر نموده، چون نظم مظهر العجایب در اواخر عمر [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و سنین کهولت و پیری شیخ بوده، لذا مرتبه سخن شیخ در این کتاب با آثار دیگر او فرق زیادی دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/1/42 ر.ک: همان، ص42]</ref>.
#:اشعار مظهر العجایب با مدح و تنزیه پروردگار آغاز شده است:
#:اشعار مظهر العجایب با مدح و تنزیه پروردگار آغاز شده است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''آفرین جان آفرین جان جان''|2='' آنکه هست او آشکارا و نهان''}}
#:{{ب|''آفرین جان آفرین جان جان''|2='' آنکه هست او آشکارا و نهان''}}
{{ب|''در مقام لایزالی آشکار''|2='' در درون عاشقان بی‎قرار''}}
#:{{ب|''در مقام لایزالی آشکار''|2='' در درون عاشقان بی‎قرار''}}
{{ب|''آسمان یک پرده از اسرار او''|2='' وین زمین یک نقطه از پرگار او''}}
#:{{ب|''آسمان یک پرده از اسرار او''|2='' وین زمین یک نقطه از پرگار او''}}
{{ب|''ای منزه از همه بود و نبود''|2='' وی مبرا از همه گفت و شنود...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1]</ref>}}.
#:{{ب|''ای منزه از همه بود و نبود''|2='' وی مبرا از همه گفت و شنود...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1]</ref>}}.
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
#و مثنوی را مزین به مدح رسول‎الله(ص) می‎کند:
#و مثنوی را مزین به مدح رسول‎الله(ص) می‎کند:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''آن محمد ختم و خیر المرسلین''|2='' آن محمد نور رب‎العالمین''}}
#:{{ب|''آن محمد ختم و خیر المرسلین''|2='' آن محمد نور رب‎العالمین''}}
{{ب|''آن محمد مخزن اسرار شرع''|2='' جبرئیل از خیل او پوشیده درع...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/2 ر.ک: همان، ص2]</ref>}}.
#:{{ب|''آن محمد مخزن اسرار شرع''|2='' جبرئیل از خیل او پوشیده درع...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/2 ر.ک: همان، ص2]</ref>}}.{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
#سپس در نعت شاه اولیا [[امام على(ع)|علی(ع)]]، صداقت و راست‎گویی را اولین ویژگی آنحضرت می‎شمارد:
#سپس در نعت شاه اولیا [[امام على(ع)|علی(ع)]]، صداقت و راست‎گویی را اولین ویژگی آنحضرت می‎شمارد:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''دین اگر خواهی سخن را راست‎گو''|2='' باش تابع بر امام راستگو''}}
#:{{ب|''دین اگر خواهی سخن را راست‎گو''|2='' باش تابع بر امام راستگو''}}
{{ب|''شهسوار لو کشف شیر خدا''|2='' از خدا دانی جهان را رهنما''}}
#:{{ب|''شهسوار لو کشف شیر خدا''|2='' از خدا دانی جهان را رهنما''}}
{{ب|''آن امامی کو بحق اسرار گفت''|2='' گفت با منصور و هم با دار گفت'''
#:{{ب|''آن امامی کو بحق اسرار گفت''|2='' گفت با منصور و هم با دار گفت''}}
{{ب|''مصطفی سر خدا با او بگفت''|2='' از حقایق ذره‎ای کی او نهفت''}}
#:{{ب|''مصطفی سر خدا با او بگفت''|2='' از حقایق ذره‎ای کی او نهفت''}}
{{ب|''مصطفی اسرار حق از وی شنفت''|2='' هم از او بشنید و هم با او بگفت''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/2 ر.ک: همان]</ref>}}.
#:{{ب|''مصطفی اسرار حق از وی شنفت''|2='' هم از او بشنید و هم با او بگفت''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/2 ر.ک: همان]</ref>}}.
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
#و با توضیح نام کتاب، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را مظهر همه عجایب دانسته چنین می‎سراید:
#و با توضیح نام کتاب، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را مظهر همه عجایب دانسته چنین می‎سراید:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''من کتب بسیار دارم در جهان''|2='' لیک مظهر را عجایب نیک دان''}}
#:{{ب|''من کتب بسیار دارم در جهان''|2='' لیک مظهر را عجایب نیک دان''}}
{{ب|''مظهر کل عجایب حیدر است''|2='' در میام سالکان او رهبر است''}}
#:{{ب|''مظهر کل عجایب حیدر است''|2='' در میام سالکان او رهبر است''}}
{{ب|''ختم کردم این کتب بر نام او''|2='' زآنکه دارم مستی‎ای از جام او... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>}}.
#:{{ب|''ختم کردم این کتب بر نام او''|2='' زآنکه دارم مستی‎ای از جام او... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>}}.
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
#و با ذکر حکایات و داستان‎ها بر جذابیت کتاب می‎افزاید؛ از جمله این داستان‎ها قصه شیخ شقیق بلخی و هارون‎الرشید است. در این ابیات شیخ پس از بیان فضائل [[امام على(ع)|علی(ع)]]، هارون‎الرشید را به امام موسی کاظم(ع) که امام زمانش است ارجاع می‎دهد. ذکر این حکایات گریزی به بیان فضائل علمی و معنوی [[امام على(ع)|علی(ع)]] به سایر ائمه(ع) است. شاعر در این ابیات امام موسی کاظم(ع) را سرچشمه علم و مصداق «حق الیقین» دانسته است:
#و با ذکر حکایات و داستان‎ها بر جذابیت کتاب می‎افزاید؛ از جمله این داستان‎ها قصه شیخ شقیق بلخی و هارون‎الرشید است. در این ابیات شیخ پس از بیان فضائل [[امام على(ع)|علی(ع)]]، هارون‎الرشید را به امام موسی کاظم(ع) که امام زمانش است ارجاع می‎دهد. ذکر این حکایات گریزی به بیان فضائل علمی و معنوی [[امام على(ع)|علی(ع)]] به سایر ائمه(ع) است. شاعر در این ابیات امام موسی کاظم(ع) را سرچشمه علم و مصداق «حق الیقین» دانسته است:{{شعر}}
{{شعر}}
#:{{ب|''رو به پیش موسی کاظم به حلم''|2='' زآنکه او باشد بمعنی کان علم''}}
{{ب|''رو به پیش موسی کاظم به حلم''|2='' زآنکه او باشد بمعنی کان علم''}}
#:{{ب|''رو به پیش موسی کاظم بحرف''|2='' جان خود را در ره او ساز صرف''}}
{{ب|''رو به پیش موسی کاظم بحرف''|2='' جان خود را در ره او ساز صرف''}}
#:{{ب|''رو به پیش موسی کاظم ببین''|2='' در جمالش نوری از حق الیقین... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/129 ر.ک: همان، ص130-129]</ref>}}.
{{ب|''رو به پیش موسی کاظم ببین''|2='' در جمالش نوری از حق الیقین... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/129 ر.ک: همان، ص130-129]</ref>}}.
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش