۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده، نخست به تفاوت «مناظره» و «جدل» و «مکابره» با یکدیگر اشاره میکند و مینویسد: هدف از مناظره دست یافتن به صواب است و راه یافتن | نویسنده، نخست به تفاوت «مناظره» و «جدل» و «مکابره» با یکدیگر اشاره میکند و مینویسد: هدف از مناظره دست یافتن به صواب است و راه یافتن به حقیقت موضوعی که طرفین در آن اختلاف نظر دارند. در «جدل» مقصود الزام حریف و پیروزی بر خصم است. در «مکابره»، نه دستیابی بهحق مراد است و نه الزام خصم، بلکه شهرتطلبی و لجاجت مقصود است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>. | ||
گاهی لفظ جدل استعمال میشود و منظور از آن مناظره است همانند قول خداوند که میفرماید: '''وَ جٰادِلْهُمْ بِالتِي هِي أَحْسَنُ''' (نحل: 125). | گاهی لفظ جدل استعمال میشود و منظور از آن مناظره است همانند قول خداوند که میفرماید: '''وَ جٰادِلْهُمْ بِالتِي هِي أَحْسَنُ''' (نحل: 125). | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
سرانجام یک نفر از بنیعقیل (از بنیهاشم) گفت: طلاق، واقع نشده است؛ زیرا علی(ع) برتر از سایر افراد امت است؛ بنابراین چون طلاق مشروط به عدم برتری امام علی(ع) است، درحالیکه علی(ع) برتر است، پس طلاق واقع نشده است. | سرانجام یک نفر از بنیعقیل (از بنیهاشم) گفت: طلاق، واقع نشده است؛ زیرا علی(ع) برتر از سایر افراد امت است؛ بنابراین چون طلاق مشروط به عدم برتری امام علی(ع) است، درحالیکه علی(ع) برتر است، پس طلاق واقع نشده است. | ||
مرد عقیلی در توضیح ادعای خود به عمر بن عبدالعزیز گفت تو را به خدا سوگند میدهم، آیا مگر نه این است که رسول خدا(ص) به عیادت فاطمه(س) | مرد عقیلی در توضیح ادعای خود به عمر بن عبدالعزیز گفت تو را به خدا سوگند میدهم، آیا مگر نه این است که رسول خدا(ص) به عیادت فاطمه(س) هنگامی که همسر علی(ع) بود و بیمار شده بود رفت و به او فرمود: دخترم چه غذایی میل داری؟ | ||
فاطمه(س) عرض کرد: انگور میخواهم؛ بااینکه فصل انگور نبود، [[امام على(ع)|علی(ع)]] نیز در سفر بود. پیامبر(ع) چنین دعا کرد: «خدایا انگور را بهوسیله آن کس که مقامش در پیشگاه تو از همه افراد امتم بهتر است، برای ما بفرست». ناگاه علی(ع) در خانه را زد و وارد خانه شد؛ درحالیکه زنبیلی در دست داشت که با عبایش روی آن را پوشانده بود. پیامبر(ع) فرمود: ای علی! این چیست؟ علی(ع) گفت: این انگور است که فاطمه(س) میل دارد و برای او آوردهام. پیامبر(ص) فرمود: «الله اكبر، خدایا همان گونه که با اختصاص دادن علی به دعای من، مرا شاد کردی، شفای دخترم را نیز در این انگور قرار بده. | فاطمه(س) عرض کرد: انگور میخواهم؛ بااینکه فصل انگور نبود، [[امام على(ع)|علی(ع)]] نیز در سفر بود. پیامبر(ع) چنین دعا کرد: «خدایا انگور را بهوسیله آن کس که مقامش در پیشگاه تو از همه افراد امتم بهتر است، برای ما بفرست». ناگاه علی(ع) در خانه را زد و وارد خانه شد؛ درحالیکه زنبیلی در دست داشت که با عبایش روی آن را پوشانده بود. پیامبر(ع) فرمود: ای علی! این چیست؟ علی(ع) گفت: این انگور است که فاطمه(س) میل دارد و برای او آوردهام. پیامبر(ص) فرمود: «الله اكبر، خدایا همان گونه که با اختصاص دادن علی به دعای من، مرا شاد کردی، شفای دخترم را نیز در این انگور قرار بده. |
ویرایش