۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
این کتاب در سال ۱۰۶۲ به نام سلطان عبدالله قطب شاه نوشته شد و نخست در هندوستان و سپس در ایران آوازه تام یافت<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6526&&searchText= دبیرسیاقی، سید محمد، ج3، ص305]</ref>. | این کتاب در سال ۱۰۶۲ به نام سلطان عبدالله قطب شاه نوشته شد و نخست در هندوستان و سپس در ایران آوازه تام یافت<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6526&&searchText= دبیرسیاقی، سید محمد، ج3، ص305]</ref>. | ||
مؤلف غرض از تألیف کتاب را جمعآوری همه لغات فارسی پهلوی، دری، یونانی، سریانی، رومی، اصطلاحات و کنایات بهعربیآمیخته و لغات زند و پازند موجود در فرهنگهای لغات ذکر کرده است <ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6526&&searchText= ر.ک: همان]</ref>. | مؤلف غرض از تألیف کتاب را جمعآوری همه لغات فارسی پهلوی، دری، یونانی، سریانی، رومی، اصطلاحات و کنایات بهعربیآمیخته و لغات زند و پازند موجود در فرهنگهای لغات ذکر کرده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6526&&searchText= ر.ک: همان]</ref>. | ||
بهمنظور آشنایی با اهمیت این کتاب، توجه به این نکته ضروری است که در قرن یازدهم به دلیل گسترش و رواج روزافزون زبان و ادب فارسی در هند، نیاز به چنین فرهنگی برای درک واژگان دشوار دیوانهای فارسیسرایان، بیش از پیش احساس میشده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6526&&searchText= ر.ک: همان]</ref>. | بهمنظور آشنایی با اهمیت این کتاب، توجه به این نکته ضروری است که در قرن یازدهم به دلیل گسترش و رواج روزافزون زبان و ادب فارسی در هند، نیاز به چنین فرهنگی برای درک واژگان دشوار دیوانهای فارسیسرایان، بیش از پیش احساس میشده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6526&&searchText= ر.ک: همان]</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
این کتاب برخلاف فرهنگهای رایج در زمان مؤلف، دارای ترتیبى الفبایى و بر پایه حروف اول، دوم، سوم و... هر واحد واژگانى تنظیم شده است. | این کتاب برخلاف فرهنگهای رایج در زمان مؤلف، دارای ترتیبى الفبایى و بر پایه حروف اول، دوم، سوم و... هر واحد واژگانى تنظیم شده است. | ||
این فرهنگ شامل یک دیباچه، مشتمل بر 9 «فایده» و متن شامل 29 «گفتار» است. دیباچه در باب موضوعاتى مانند زبانهای ایرانى، حروف، دستور زبان و املای فارسى است و گفتارها که بخش اصلى فرهنگ را شامل مىشود، بر مبنای حروف فارسى و عربى ترتیب یافته و هرکدام خود به چندین «بیان» تقسیم گردیده است <ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7744 ر.ک: میرانصاری، علی، ج12، ص58]</ref>. | این فرهنگ شامل یک دیباچه، مشتمل بر 9 «فایده» و متن شامل 29 «گفتار» است. دیباچه در باب موضوعاتى مانند زبانهای ایرانى، حروف، دستور زبان و املای فارسى است و گفتارها که بخش اصلى فرهنگ را شامل مىشود، بر مبنای حروف فارسى و عربى ترتیب یافته و هرکدام خود به چندین «بیان» تقسیم گردیده است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7744 ر.ک: میرانصاری، علی، ج12، ص58]</ref>. | ||
این فرهنگ با وجود آنکه مىبایست از منابع گوناگونى فراهم آمده باشد، مؤلف آن تنها از چهار فرهنگ، یعنى «فرهنگ جهانگیری» انجوی شیرازی، «مجمع الفرس» [[سروری، محمدقاسم بن حاجیمحمد|سروری کاشانى]]، «سرمه سلیمانى» تقىالدین اوحدی و «صحاح الأدوية» حسین انصاری نام مىبرد. از میان این چهار فرهنگ، بیشترین استفاده برهان از «فرهنگ جهانگیری» بوده است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7744 همان]</ref>. | این فرهنگ با وجود آنکه مىبایست از منابع گوناگونى فراهم آمده باشد، مؤلف آن تنها از چهار فرهنگ، یعنى «فرهنگ جهانگیری» انجوی شیرازی، «مجمع الفرس» [[سروری، محمدقاسم بن حاجیمحمد|سروری کاشانى]]، «سرمه سلیمانى» تقىالدین اوحدی و «صحاح الأدوية» حسین انصاری نام مىبرد. از میان این چهار فرهنگ، بیشترین استفاده برهان از «فرهنگ جهانگیری» بوده است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7744 همان]</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
متن کتاب شامل ۲۹ گفتار است که هر گفتار چند «بیان» دارد و شمار لغات هر بیان در آغاز هر فصل آمده است. هر «بیان» بر اساس حرف دوم لغات مندرج در هر گفتار تدوین شده و ۲۸ گفتار به ۲۸ حرف الفبا و گفتار بیستونهم به لغات متفرقه اختصاص دارد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6526&&searchText= دبیرسیاقی، سید محمد، ج3، ص305]</ref>. | متن کتاب شامل ۲۹ گفتار است که هر گفتار چند «بیان» دارد و شمار لغات هر بیان در آغاز هر فصل آمده است. هر «بیان» بر اساس حرف دوم لغات مندرج در هر گفتار تدوین شده و ۲۸ گفتار به ۲۸ حرف الفبا و گفتار بیستونهم به لغات متفرقه اختصاص دارد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6526&&searchText= دبیرسیاقی، سید محمد، ج3، ص305]</ref>. | ||
مؤلف به بیشتر فرهنگهای لغتی که پیش از او تدوین شده بود، نظر داشته و کوشیده است که کتابش جامع و حاوی همه آنها باشد؛ لذا برهان قاطع از نظر کمیت، افزونتر از فرهنگهای گذشته است و از همان زمان تألیف، کثرت لغات و مطالب آن توجه اهل فضل را به خود جلب کرده است. ترتیب دقیق الفبایی لغات و ترکیبات نو در زمینههای گوناگون خاصه در علم طب از محاسن دیگر برهان قاطع است <ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6526&&searchText= همان]</ref>. | مؤلف به بیشتر فرهنگهای لغتی که پیش از او تدوین شده بود، نظر داشته و کوشیده است که کتابش جامع و حاوی همه آنها باشد؛ لذا برهان قاطع از نظر کمیت، افزونتر از فرهنگهای گذشته است و از همان زمان تألیف، کثرت لغات و مطالب آن توجه اهل فضل را به خود جلب کرده است. ترتیب دقیق الفبایی لغات و ترکیبات نو در زمینههای گوناگون خاصه در علم طب از محاسن دیگر برهان قاطع است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=6526&&searchText= همان]</ref>. | ||
سالها پیش از تألیف برهان قاطع، گسترش زبان فارسى در منطقه و انتشار دیوان شاعران بزرگ در دربار سلاطین هند مانند اکبر، جهانگیر و شاهجهان، سبب شده بود که تمایلى عمومى نسبت به درک ظرایف و دقایق آثار این شاعران پدید آید. بدین سبب، ادیبان و لغتشناسان به نگارش و تدوین فرهنگهای فارسى روی آوردند و بدین ترتیب، دو دوره فرهنگنویسى شکل گرفت: دوره نخست که تا سده 11ق، ادامه یافت، دوره جمعآوری لغات است و دوره دوم که از سده 11ق، آغاز مىشود، دورهای است که در آن لغات مورد نقد و تحقیق نیز قرار گرفت. برهان قاطع، متعلق به دوره نخست است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7744 میرانصاری، علی، ج12، ص57-58]</ref>. | سالها پیش از تألیف برهان قاطع، گسترش زبان فارسى در منطقه و انتشار دیوان شاعران بزرگ در دربار سلاطین هند مانند اکبر، جهانگیر و شاهجهان، سبب شده بود که تمایلى عمومى نسبت به درک ظرایف و دقایق آثار این شاعران پدید آید. بدین سبب، ادیبان و لغتشناسان به نگارش و تدوین فرهنگهای فارسى روی آوردند و بدین ترتیب، دو دوره فرهنگنویسى شکل گرفت: دوره نخست که تا سده 11ق، ادامه یافت، دوره جمعآوری لغات است و دوره دوم که از سده 11ق، آغاز مىشود، دورهای است که در آن لغات مورد نقد و تحقیق نیز قرار گرفت. برهان قاطع، متعلق به دوره نخست است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7744 میرانصاری، علی، ج12، ص57-58]</ref>. |
ویرایش