الشيعة في عقائدهم و احكامهم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مى شود' به 'میشود') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
}} | }} | ||
'''الشيعة في عقائدهم و أحكامهم''' اثر سيدامير محمد كاظمى | '''الشيعة في عقائدهم و أحكامهم''' اثر [[موسوی کاظمی قزوینی، محمد|سيدامير محمد كاظمى قزوينى]]، بررسى و توضيح عقايد و احكام مذهب شيعه اثنیعشر ى و پاسخ به شبهات مطرح شده پيرامون آن مىباشد كه به زبان عربى در سال 1396ق نوشته شده است. | ||
نویسنده انگيزه خود از تأليف كتاب را، زدودن شبهاتى كه به عقايد و احكام مذهب اماميه به ناروا نسبت داده شده، عنوان نموده است.<ref>مقدمه، ص13</ref> | نویسنده انگيزه خود از تأليف كتاب را، زدودن شبهاتى كه به عقايد و احكام مذهب اماميه به ناروا نسبت داده شده، عنوان نموده است.<ref>مقدمه، ص13</ref> |
نسخهٔ ۱۴ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۳۳
الـشيعة في عقائدهم و احکامهم | |
---|---|
پدیدآوران | موسوی کاظمی قزوینی، محمد (نویسنده) |
ناشر | دار الزهراء |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1413 ق یا 1993 م |
چاپ | 4 |
موضوع | شیعه امامیه - اصول دین
شیعه امامیه - عقاید فروع دین فقه جعفری - قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 211/5 /م8ش9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الشيعة في عقائدهم و أحكامهم اثر سيدامير محمد كاظمى قزوينى، بررسى و توضيح عقايد و احكام مذهب شيعه اثنیعشر ى و پاسخ به شبهات مطرح شده پيرامون آن مىباشد كه به زبان عربى در سال 1396ق نوشته شده است.
نویسنده انگيزه خود از تأليف كتاب را، زدودن شبهاتى كه به عقايد و احكام مذهب اماميه به ناروا نسبت داده شده، عنوان نموده است.[۱]
ساختار
كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در بيستوچهار فصل تنظيم شده است.
نویسنده در ابتدا بحثى لغوى و معنايى در مورد شيعه داشته و سپس به اصول مذهب شيعه، توحيد و معناى، عدل و نبوت از ديدگاه شيعه پرداخته و در نهايت، ضمن بحث از تعداد ائمه(ع) و مسأله خلافت پس از پيامبر(ص)، برخى از احكام و امور عبادى را بررسى نموده و شبهات مطرح شده در مورد هر يك را پاسخ داده است.
گزارش محتوا
در مقدمه كتاب ضمن بيان انگيزه تأليف، به نكاتى پيرامون كتاب اشاره شده است.[۲]
فصل اول، بحثى لغوى بوده و نویسنده در آن، به بررسى شيعه از لحاظ لغت و معنا، پرداخته و به اين نكته اشاره نموده است كه حديث ثقلين، به خوبى به مطلوب شيعه، دلالت دارد. برخى دلايلى كه نویسنده براى اثبات اين مدعا ارائه نموده، عبارت است از:
1- پيامبر(ص) اهلبيت خود را يكى از ثقلين قرار داده و حكم نموده است كه آن دو هيچگاه از يكديگر جدا نخواهند شد و اين خود دليل بر عصمت اهلبيت(ع) دارد زيرا قرآن معصوم بوده و هيچ خطايى در آن راه ندارد به هيچ وجه جايز نيست تا غيرمعصوم، عِدل قرار گيرد.[۳]
2- اين حديث اين دلالت را دارد كه علم قرآن، نزد اهلبيت(ع) بوده و ايشان از ديگران افضل هستند.[۴]
3- پيامبر(ص) اهلبيت(ع) را عِدل قرآن قرار داده و تبعيت از آنان را مانند قرآن، واجب كرده است.[۵]
4- آن حضرت به اين نكته اشاره نمودهاند كه عترت(ع) و قرآن، تا زمانى كه دنيا پابرجاست، از يكديگر جدا نخواهند بود و اين دليل بر استمرار امامت در تمام اعصار دارد.[۶]
در فصل دوم، اصول مذهب شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه شیعیان، معتقدند اسلام بر سه اصل توحيد، نبوت و معاد استوار بوده و اين اسلام به واسطه اقرار به شهادتين، محقق مىگردد؛ اما قوام مذهب شيعه، به اضافه نمودن دو اصل اساسى ديگر به اصول سهگانه است كه عبارتند از: عدل و امامت.[۷]
توحيد و معناى آن، در فصل سوم، بررسى شده است. نویسنده در اين فصل، ضمن تعريف توحيد و بحث پيرامون معناى آن، به تشريح صفات ثبوتيه و سلبيه خداوند پرداخته و سپس فرق ميان صفات ذات، افعال و مجاز را كه مجازاً بر ذات اطلاق میشود را بيان كرده است.[۸]
فصل چهارم، در مورد عدل الهى است. در تشريح اين اصل، نویسنده چنين استدلال مىكند كه شیعیان نيز مانند تمام عقلاى عالم به عدالت خداوند و منزه بودن او از ظلم و فعل قبيح مانند كذب، تكليف به غير مقدور اعتقاد داشته و او را از هر گونه اخلال به واجب مبرا مىدانند و معتقدند كه خداوند به غير از حكمت و مصلحتى كه به عباد برمىگردد، كارى انجام نمىدهد، زيرا او بىنياز از فعل قبيح مىباشد.[۹]
در فصل پنجم، نبوت از ديدگاه شيعه بررسى شده.[۱۰]و در فصل ششم، از امامت بحث به ميان آمده است.[۱۱]
امامت نزد شيعه، عبارت است از زعامت در امور دين و دنيا و اين مقام، چيزى نيست جز نيابت از پيامبر(ص) در حفظ شريعت از افزايش و نقصان و اقامه حدود و دفع فساد. نویسنده در اين فصل، آيات «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و اولى الأمر منكم» و «و أمرهم شورى بينهم» را مورد بررسى قرار داده است.[۱۲]
در فصل هفتم، به تعداد ائمه(ع) و رواياتى كه به دوازده نفر بودن آنان اشاره دارد، پرداخته شده و اين نكته نيز گوشزد شده است كه اعتقاد به وجود حضرت مهدى(عج)، خاص شيعه نبوده و ساير مذاهب نيز به آن معتقدند.[۱۳]
فصل هشتم و نهم، به مسأله خلافت پس از پيامبر(ص) اختصاص يافته و از جمله مباحث مطرح شده در آن، عبارت است از: اختصاص خلافت پس از پيامبر(ص) به على(ع)؛ نزول آياتى كه در مورد آن حضرت مىباشد از جمله: آيه مباهله، تطهير، مودت و انذار؛ دلالت سنت بر اختصاص ولايت به حضرت على(ع) از جمله حديث ولايت روز غدير، منزله، وصيت و محبت؛ وجود ده فضيلت در على(ع) كه در كس ديگرى يافت نمىشود؛ افضليت اهلبيت(ع) از انبياء به نص قرآن؛ اعتقاد شيعه پيرامون اصحاب پيامبر(ص) و همسران ايشان.[۱۴]
در ساير فصول كتاب، از ديگر اعتقادات و احكام مذهب تشيع بحث به ميان آمده و شبهات مطرح شده پيرامون هر يك به خوبى پاسخ داده شده است. نویسنده پس از طرح موضوع معاد به موضوع استنباط احكام شرعى پرداخته و تمامى مباحث فقهى از نجاسات و مطهرات گرفته تا بحث حدود و ديات را مطرح كرده است. در آخر نيز با تبيين موضوع زيارت و شفاعت، با تشريح ديدگاه شيعه در موضوع عصمت كتاب را به پایان رسانده است.[۱۵]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب و مصادر مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىهاى اندك كتاب برخى كلمات توضيح داده شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.