پرش به محتوا

الشيعة في عقائدهم و احكامهم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
'''الشيعة في عقائدهم و أحكامهم''' اثر [[موسوی کاظمی قزوینی، محمد|سيد‌‎امير محمد كاظمى قزوينى]]، بررسى و توضيح عقايد و احكام مذهب شيعه اثنی‌عشر ى و پاسخ به شبهات مطرح شده پيرامون آن مى‌باشد كه به زبان عربى در سال 1396ق نوشته شده است.
'''الشيعة في عقائدهم و أحكامهم''' اثر [[موسوی کاظمی قزوینی، محمد|سيد‌‎امير محمد كاظمى قزوينى]]، بررسى و توضيح عقايد و احكام مذهب شيعه اثنی‌عشر ى و پاسخ به شبهات مطرح شده پيرامون آن مى‌باشد كه به زبان عربى در سال 1396ق نوشته شده است.


نویسنده انگيزه خود از تأليف كتاب را، زدودن شبهاتى كه به عقايد و احكام مذهب اماميه به ناروا نسبت داده شده، عنوان نموده است.<ref>مقدمه، ص13</ref>
نویسنده انگيزه خود از تأليف كتاب را، زدودن شبهاتى كه به عقايد و احكام مذهب اماميه به ناروا نسبت داده شده، عنوان نموده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/13 مقدمه، ص13]</ref>


== ساختار==
== ساختار==
خط ۳۹: خط ۳۹:


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==
در مقدمه كتاب ضمن بيان انگيزه تأليف، به نكاتى پيرامون كتاب اشاره شده است.<ref>مقدمه، ص7</ref>
در مقدمه كتاب ضمن بيان انگيزه تأليف، به نكاتى پيرامون كتاب اشاره شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/7 مقدمه، ص7]</ref>


فصل اول، بحثى لغوى بوده و نویسنده در آن، به بررسى شيعه از لحاظ لغت و معنا، پرداخته و به اين نكته اشاره نموده است كه حديث ثقلين، به خوبى به مطلوب شيعه، دلالت دارد. برخى دلايلى كه نویسنده براى اثبات اين مدعا ارائه نموده، عبارت است از:
فصل اول، بحثى لغوى بوده و نویسنده در آن، به بررسى شيعه از لحاظ لغت و معنا، پرداخته و به اين نكته اشاره نموده است كه حديث ثقلين، به خوبى به مطلوب شيعه، دلالت دارد. برخى دلايلى كه نویسنده براى اثبات اين مدعا ارائه نموده، عبارت است از:


1- پيامبر(ص) اهل‌بيت خود را يكى از ثقلين قرار داده و حكم نموده است كه آن دو هيچ‌گاه از يكديگر جدا نخواهند شد و اين خود دليل بر عصمت اهل‌بيت(ع) دارد زيرا قرآن معصوم بوده و هيچ خطايى در آن راه ندارد به هيچ وجه جايز نيست تا غيرمعصوم، عِدل قرار گيرد.<ref>متن كتاب، ص20</ref>
#پيامبر(ص) اهل‌بيت خود را يكى از ثقلين قرار داده و حكم نموده است كه آن دو هيچ‌گاه از يكديگر جدا نخواهند شد و اين خود دليل بر عصمت اهل‌بيت(ع) دارد زيرا قرآن معصوم بوده و هيچ خطايى در آن راه ندارد به هيچ وجه جايز نيست تا غيرمعصوم، عِدل قرار گيرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/20 متن كتاب، ص20]</ref>
#اين حديث اين دلالت را دارد كه علم قرآن، نزد اهل‌بيت(ع) بوده و ايشان از ديگران افضل هستند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/20 همان]</ref>
#پيامبر(ص) اهل‌بيت(ع) را عِدل قرآن قرار داده و تبعيت از آنان را مانند قرآن، واجب كرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/20 همان]</ref>
#آن حضرت به اين نكته اشاره نموده‌اند كه عترت(ع) و قرآن، تا زمانى كه دنيا پابرجاست، از يكديگر جدا نخواهند بود و اين دليل بر استمرار امامت در تمام اعصار دارد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/20 همان]</ref>


2- اين حديث اين دلالت را دارد كه علم قرآن، نزد اهل‌بيت(ع) بوده و ايشان از ديگران افضل هستند.<ref>همان</ref>
در فصل دوم، اصول مذهب شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه شیعیان، معتقدند اسلام بر سه اصل توحيد، نبوت و معاد استوار بوده و اين اسلام به واسطه اقرار به شهادتين، محقق مى‌گردد؛ اما قوام مذهب شيعه، به اضافه نمودن دو اصل اساسى ديگر به اصول سه‌گانه است كه عبارتند از: عدل و امامت.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/23 همان، ص23]</ref>


3- پيامبر(ص) اهل‌بيت(ع) را عِدل قرآن قرار داده و تبعيت از آنان را مانند قرآن، واجب كرده است.<ref>همان</ref>
توحيد و معناى آن، در فصل سوم، بررسى شده است. نویسنده در اين فصل، ضمن تعريف توحيد و بحث پيرامون معناى آن، به تشريح صفات ثبوتيه و سلبيه خداوند پرداخته و سپس فرق ميان صفات ذات، افعال و مجاز را كه مجازاً بر ذات اطلاق می‌شود را بيان كرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/26 همان، ص26-30]</ref>


4- آن حضرت به اين نكته اشاره نموده‌اند كه عترت(ع) و قرآن، تا زمانى كه دنيا پابرجاست، از يكديگر جدا نخواهند بود و اين دليل بر استمرار امامت در تمام اعصار دارد.<ref>همان</ref>
فصل چهارم، در مورد عدل الهى است. در تشريح اين اصل، نویسنده چنين استدلال مى‌كند كه شیعیان نيز مانند تمام عقلاى عالم به عدالت خداوند و منزه بودن او از ظلم و فعل قبيح مانند كذب، تكليف به غير مقدور اعتقاد داشته و او را از هر گونه اخلال به واجب مبرا مى‌دانند و معتقدند كه خداوند به غير از حكمت و مصلحتى كه به عباد برمى‌گردد، كارى انجام نمى‌دهد، زيرا او بى‌نياز از فعل قبيح مى‌باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/32 همان، ص32]</ref>


در فصل دوم، اصول مذهب شيعه، مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه شیعیان، معتقدند اسلام بر سه اصل توحيد، نبوت و معاد استوار بوده و اين اسلام به واسطه اقرار به شهادتين، محقق مى‌گردد؛ اما قوام مذهب شيعه، به اضافه نمودن دو اصل اساسى ديگر به اصول سه‌گانه است كه عبارتند از: عدل و امامت.<ref>همان، ص23</ref>
در فصل پنجم، نبوت از ديدگاه شيعه بررسى شده.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/39 همان، ص39]</ref>و در فصل ششم، از امامت بحث به ميان آمده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/42 همان، ص42]</ref>


توحيد و معناى آن، در فصل سوم، بررسى شده است. نویسنده در اين فصل، ضمن تعريف توحيد و بحث پيرامون معناى آن، به تشريح صفات ثبوتيه و سلبيه خداوند پرداخته و سپس فرق ميان صفات ذات، افعال و مجاز را كه مجازاً بر ذات اطلاق می‌شود را بيان كرده است.<ref>همان، ص26-30</ref>
امامت نزد شيعه، عبارت است از زعامت در امور دين و دنيا و اين مقام، چيزى نيست جز نيابت از پيامبر(ص) در حفظ شريعت از افزايش و نقصان و اقامه حدود و دفع فساد. نویسنده در اين فصل، آيات ''' «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و اولى الأمر منكم» ''' و ''' «و أمرهم شورى بينهم» ''' را مورد بررسى قرار داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/42 همان، ص42-48]</ref>


فصل چهارم، در مورد عدل الهى است. در تشريح اين اصل، نویسنده چنين استدلال مى‌كند كه شیعیان نيز مانند تمام عقلاى عالم به عدالت خداوند و منزه بودن او از ظلم و فعل قبيح مانند كذب، تكليف به غير مقدور اعتقاد داشته و او را از هر گونه اخلال به واجب مبرا مى‌دانند و معتقدند كه خداوند به غير از حكمت و مصلحتى كه به عباد برمى‌گردد، كارى انجام نمى‌دهد، زيرا او بى‌نياز از فعل قبيح مى‌باشد.<ref>همان، ص32</ref>
در فصل هفتم، به تعداد ائمه(ع) و رواياتى كه به دوازده نفر بودن آنان اشاره دارد، پرداخته شده و اين نكته نيز گوشزد شده است كه اعتقاد به وجود حضرت مهدى(عج)، خاص شيعه نبوده و ساير مذاهب نيز به آن معتقدند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/49 همان، ص49-59]</ref>


در فصل پنجم، نبوت از ديدگاه شيعه بررسى شده.<ref>همان، ص39</ref>و در فصل ششم، از امامت بحث به ميان آمده است.<ref>همان، ص42</ref>
فصل هشتم و نهم، به مسأله خلافت پس از پيامبر(ص) اختصاص يافته و از جمله مباحث مطرح شده در آن، عبارت است از: اختصاص خلافت پس از پيامبر(ص) به على(ع)؛ نزول آياتى كه در مورد آن حضرت مى‌باشد از جمله: آيه مباهله، تطهير، مودت و انذار؛ دلالت سنت بر اختصاص ولايت به [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از جمله حديث ولايت روز غدير، منزله، وصيت و محبت؛ وجود ده فضيلت در على(ع) كه در كس ديگرى يافت نمى‌شود؛ افضليت اهل‌بيت(ع) از انبياء به نص قرآن؛ اعتقاد شيعه پيرامون اصحاب پيامبر(ص) و همسران ايشان.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/60 همان، ص60-83]</ref>


امامت نزد شيعه، عبارت است از زعامت در امور دين و دنيا و اين مقام، چيزى نيست جز نيابت از پيامبر(ص) در حفظ شريعت از افزايش و نقصان و اقامه حدود و دفع فساد. نویسنده در اين فصل، آيات ''' «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و اولى الأمر منكم» ''' و ''' «و أمرهم شورى بينهم» ''' را مورد بررسى قرار داده است.<ref>همان، ص42-48</ref>
در ساير فصول كتاب، از ديگر اعتقادات و احكام مذهب تشيع بحث به ميان آمده و شبهات مطرح شده پيرامون هر يك به خوبى پاسخ داده شده است. نویسنده پس از طرح موضوع معاد به موضوع استنباط احكام شرعى پرداخته و تمامى مباحث فقهى از نجاسات و مطهرات گرفته تا بحث حدود و ديات را مطرح كرده است. در آخر نيز با تبيين موضوع زيارت و شفاعت، با تشريح ديدگاه شيعه در موضوع عصمت كتاب را به پایان رسانده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/16660/1/84 همان، ص84- 370]</ref>
 
در فصل هفتم، به تعداد ائمه(ع) و رواياتى كه به دوازده نفر بودن آنان اشاره دارد، پرداخته شده و اين نكته نيز گوشزد شده است كه اعتقاد به وجود حضرت مهدى(عج)، خاص شيعه نبوده و ساير مذاهب نيز به آن معتقدند.<ref>همان، ص49-59</ref>
 
فصل هشتم و نهم، به مسأله خلافت پس از پيامبر(ص) اختصاص يافته و از جمله مباحث مطرح شده در آن، عبارت است از: اختصاص خلافت پس از پيامبر(ص) به على(ع)؛ نزول آياتى كه در مورد آن حضرت مى‌باشد از جمله: آيه مباهله، تطهير، مودت و انذار؛ دلالت سنت بر اختصاص ولايت به [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از جمله حديث ولايت روز غدير، منزله، وصيت و محبت؛ وجود ده فضيلت در على(ع) كه در كس ديگرى يافت نمى‌شود؛ افضليت اهل‌بيت(ع) از انبياء به نص قرآن؛ اعتقاد شيعه پيرامون اصحاب پيامبر(ص) و همسران ايشان.<ref>همان، ص60-83</ref>
 
در ساير فصول كتاب، از ديگر اعتقادات و احكام مذهب تشيع بحث به ميان آمده و شبهات مطرح شده پيرامون هر يك به خوبى پاسخ داده شده است. نویسنده پس از طرح موضوع معاد به موضوع استنباط احكام شرعى پرداخته و تمامى مباحث فقهى از نجاسات و مطهرات گرفته تا بحث حدود و ديات را مطرح كرده است. در آخر نيز با تبيين موضوع زيارت و شفاعت، با تشريح ديدگاه شيعه در موضوع عصمت كتاب را به پایان رسانده است.<ref>همان، ص84- 370</ref>


== وضعيت كتاب==
== وضعيت كتاب==
خط ۸۲: خط ۷۹:
[[رده:کلام و عقاید]]
[[رده:کلام و عقاید]]
[[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]]
[[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]]
[[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت(98)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش