لوامع الأسرار في شرح مطالع الأنوار (قطب‌‌الدین رازی): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =')
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۲۳: خط ۲۳:
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =  
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =  
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =

    نسخهٔ ‏۱۷ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۴۲

    لوامع الأسرار في شرح مطالع الأنوار
    لوامع الأسرار في شرح مطالع الأنوار (قطب‌‌الدین رازی)
    پدیدآورانقطب‌الدین رازی، محمد بن محمد(شارح) سراج‌الدين ارموي، محمود بن ابي‌بکر (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرمطالع الأنوار في الحکمة و المنطق. شرح
    ناشرمطبعه الحاج محرم افندي البسنوي
    چاپ1
    موضوعمنطق - متون قديمی تا قرن 14

    فلسفه‌اسلامی - متون قديمی تا قرن 14

    سراج‌الدين ارموي، محمود بن ابي بکر، 594 - 682ق. مطالع الأنوار في الحکمة و المنطق - نقد و تفسير
    زبانعربي
    تعداد جلد1

    لوامع الأسرار في شرح مطالع الأنوار کتابی است به زبان عربی و با موضوع منطق و فلسفه. کتاب مطالع الأنوار را قاضی سراج‎الدین محمود بن ابوبکر ارموی(متوفی 689) نوشته و قطب‎الدین محمود بن محمد رازی(متوفی 766) آن را برای غیاث‎الدین وزیر، شرح کرده است.

    لوامع الأسرار فی شرح مطالع الأنوار از مهم‎ترین کتاب‎های مفصل منطقی است که موردتوجه منطق‎دانان و فیلسوفان مسلمان بوده و هست. قطب رازی در این کتاب تحت تأثیر چهار شخصیت بزرگ منطقی: ابن‎سینا، فخر رازی، خونجی و خواجه نصیر است و میان آرای اختلافی آن‎ها به داوری می‎نشیند. کتاب مطالع الأنوار مهم‎ترین اثر منطقی سراج‎الدین ارموی از منطق‎دانان بنام قرن هفتم و معاصر منطق‎دانان بزرگی چون افضل‎الدین خونجی، اثیرالدین ابهری، خواجه‎نصیرالدین طوسی و نجم‎الدین عمر کاتبی قزوینی است[۱].

    ساختار

    کتاب، دارای مقدمه شارح، مقدمه نویسنده و محتوای مطالب است. شارح در متن عبارات نویسنده را با «قوله...» آغاز کرده و توضیح می‎دهد.

    گزارش محتوا

    مطالع الأنوار شامل دو بخش اصلی است؛ در بخش اول آن مباحث منطقی بیان شده است و در بخش دوم آنکه به چهار فصل تقسیم شده است به ترتیب، مباحث امور عامه، جواهر، اعراض و الهیات به معنی اخص بیان گردیده است. در این کتاب (لوامع الأسرار...)، بخش منطق، شرح شده است. در واقع این اثر دربردارنده کتاب مطالع الأسرار سراج‎الدین ارموی و شرح آن به نام لوامع الأسرار فی شرح مطالع الأنوار قطب‎الدین رازی است؛ مطالب ارموی در حاشیه کتاب ذکر شده و متن اصلی از آن رازی است.

    قطب‎الدین رازی در مقدمه‎اش به بیان اهمیت علم منطق پرداخته و بیان کرده که بدون درک مطالب این علم انسان به راه مستقیم هدایت نمی‎شود «و لایهتدی الی سواء السبیل الا بدرک مطالبه و لولاها لما یتضح الخطاء من الصواب» و گفته «هر رأی و نظری که با این معیار سنجش نشود در معرض بطلان است».[۲] او عبارتی از بوعلی و دیدگاه فارابی را در اهمیت و رئیس‎العلوم بودن این علم ذکر می‎کند.[۳] سپس از تلاش مستمرش در آموزش این علم و غور در کتاب‎های منطقی سخن می‎گوید تا جایی که بیان می‎کند: «و لا یبقی فیه کتاب یبالی بشأنه او یرغب فی انتهاج سنن میدانه الا و قد تصفحت شینه و سینه و تعرفت غثه و ثمینه» یعنی؛ کتاب قابل ذکری در این علم نمانده که من در درست و غلط و ارزشمند و بی‎ارزش آن را مرور نکرده باشم. وی درباره کتاب شفای بوعلی هم که در منطق نوشته و سوءبرداشت‎های از آن صحبت می‎کند و می‎گوید به ذهنم آمد که در زمان حاضر نیاز به کتابی در منطق هست که اسرار آن را توضیح دهد و سوءبرداشت‎ها را حل کند. او در میان کلماتش گلایه‎ای هم از مردمان زمان خودش می‎کند و می‎نویسد: «اذ انا فی زمان صار الجهل فیه مشهورا و العلم کأن لم یکن شیئا مذکورا... و لو قلت عمیت اعین الزمان لما کذبت...» یعنی من در زمانی هستم که جهل در آن مشهور [جا افتاده] است و گویا علم هیچ ارزشی ندارد... و اگر بگویم چشم‎های زمان کور شده است، دروغ نگفته‎ام.[۴]

    قطب‎الدین رازی، در ادامه می‎گوید که این کتاب را برای غیاث‎الدین محمد شرح داده است. او وقتی به نام وی می‎رسد حدود یک صفحه او را با القاب و تشبیهات غلوآمیز می‎ستاید و در بخشی با استناد به شعری بیان می‎کند «ما ان مدحت محمدا بمقالتی/لکن مدحت مقالتی بمحمد» و سپس می‎گوید در میان کتاب‎های منطقی لوامع الأسرار را برای شرح کردن انتخاب کردم زیرا شاگردان و اطرافیانم(اصحاب) به درس و بحث آن اهتمام داشتند و از من هم درخواست کردند آن را شرح کنم؛ و من در شرح آن صرفاً بر حل ترکیب و روشن کردن اسلوب‎های بحث تمرکز نکردم بلکه قواعد فن و مقاصد منطقیان را محقق کردم و در نقد کلامشان و رد و قبول آن مبالغه کردم و آن را لوامع الأسرار فی شرح مطالع الأنوار نامیدم.[۵]

    شارح پس از ذکر امور فوق در مقدمه‎اش بر کتاب، به توضیح مباحث منطقی‎ای که ارموی در مطالع الأنوار ذکر کرده می‎پردازد؛ او پس از حمد الهی در ابتدا کلیاتی مانند وجه احتیاج به این علم و اهمیت آن و نیز موضوع این علم را مطرح می‎کند و تصور و تصدیق، مفرد و مرکب، اسم و فعل و حرف را توضیح می‎دهد.[۶] وی پس‎ازآن در باب دوم کتاب، مباحث کلی و جزئی را شرح می‎دهد و در این باب درباره تساوی نقیض دو متساوی و تقسیمات کلی به نوع و جنس و فصل و عرض خاص و عام بحث می‎کند. در باب سوم مباحث مربوط به نوع را شرح می‎دهد، در فصل چهارم مباحث مربوط به فصل را، در فصل پنجم مباحث عرض عام و خاص را.[۷] وی سپس در فصل ششم به سراغ مباحث تعریف می‎رود و در آن خلل در تعریف با اخلال به‎شرط، تعریف به مثال و... را توضیح می‎دهد و سپس به سراغ قضایای شرطیه رفته و شرطیه‎های متصله ومنفصله و محصوره و مهمله و... را شرح می‎دهد و پس‎ازآن صور قضایا و نسبت بین آن‎ها را بیان می‎کند.[۸] ادامه مباحث کتاب درباره ضرورت و امکان، تناقض، بیان عکس مستوی و نقیض، انواع قضایای شرطیه از لزومیه و اتفاقیه و...، تلازم در شرطیات، اختلاف و اتفاق در کم و کیف این قضایا و... صحبت می‎کند[۹] و پس‎ازآن به سراغ بیان قیاس می‎رود. او در مباحث قیاس ضمن فصول متعددی، از اقسام قیاس و ضرورت وجود مقدمتین در قیاس حملی، شرایط انتاج در اشکال اربعه قیاس، توضیح قیاس‎های شرطی اقترانی و استثنایی، حد وسط و شرایط آن، ارتباط دو قضیه در قیاس شرطی از لحاظ مانعة‎الجمع یا خلو بودن یکی یا هردو، قیاس استثنائی، قیاس خلف و سایر مباحث آن، صحبت می‎کند[۱۰] وی پس از شرح عبارات ارموی در قیاس، در ادامه، مختصری هم متن او را در باب برهان و استقراء توضیح می‎دهد و در پایان، مغالطات (قیاسات مغالطی) را شرح می‎کند.[۱۱]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب، در ابتدای کتاب آمده است. مطالب مطالع الأنوار ارموی در حاشیه کتاب ذکر شده و متن اصلی کتاب، مربوطه به شرحی است که قطب‎الدین رازی بر آن نگاشته است. همان‎طور که در آخر کتاب ذکر شده است؛ این اثر در زمان سلطان «غازی عبدالحمید خان» در چاپخانه حاج محرم افندی در اواخر صفر 1303 قمری به چاپ رسیده است.[۱۲] کتاب، پاورقی ندارد. قطب‎الدین رازی بالای کلمات «قوله...» خط کشیده است. بااینکه کتاب به زبان عربی نوشته شده ا ما در بعضی موارد از عبارات فارسی استفاده شده است مثلاً در صفحه 253 جمله «زید است که دبیر است» را به‎عنوان‎مثال برای موردی که مفید حصر خبر در مبتدا است، ذکر می‎کند.

    پانویس

    1. پایگاه مرکز پژوهشی میراث مکتوب
    2. ر.ک: متن کتاب، ص2
    3. ر.ک: همان، ص2-3
    4. ر.ک: همان، ص3
    5. ر.ک: متن کتاب، ص4
    6. ر.ک: متن کتاب، ص5-45
    7. ر.ک: همان، ص45-90
    8. ر.ک: همان، ص91-159
    9. ر.ک: همان، ص160-247
    10. ر.ک: همان، ص247-348
    11. ر.ک: همان، ص248-351
    12. ر.ک: کتاب، ص352

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها

    شرح مطالع الأنوار في المنطق