تاریخ اسماعیلیان در ایران در سدههای 5 - 7 هجری: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| شابک =978-964-5772-36-7 | | شابک =978-964-5772-36-7 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور | | کتابخانۀ دیجیتال نور = | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = |
نسخهٔ ۱۶ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۴۲
تاریخ اسماعیلیان در ایران در سدههای 5 - 7 هجری 11 - 13 میلادی | |
---|---|
پدیدآوران | ولادیمیروونا، استرویوالودمیلا (نویسنده)
منزوی، پروین (مترجم) منزوی، علی نقی (مقدمه نويس) |
عنوانهای دیگر | در سدههای 5 - 7 هجری 11 - 13 میلادی |
ناشر | نشر اشاره |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1386 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 978-964-5772-36-7 |
موضوع | ایران - تاریخ - اسماعیلیان، 483 - 654ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 855 /و8ت2 |
تاريخ اسماعيليان در ایران، از آثار «استرويوالودميلا ولاديميرونا» به زبان روسى است كه سركار خانم دكتر پروين منزوى آن را به زبان فارسی ترجمه كرده و آقاى دكتر علىنقى منزوى پيشگفتارى بر آن نگاشته است.
نام كامل اين اثر عبارت است از «تاريخ اسماعيليان در ایران در سدههاى 5 - 7 هجرى 11 - 13 ميلادى».
نویسنده در اين اثر، تاريخ اقتصادى، اجتماعى و سياسى اسماعيليان در ایران در دو قرن مذكور را بررسى كرده است.
اين اثر، در واقع برداشتى مارکسیستى از اسماعيليان و همچنين تحليلى مارکسیستى از تاريخ اسماعيليان در ایران در قرنهاى 5 - 7ق است.
ساختار
كتاب حاضر از مقدمه نویسنده و متن اصلى كتاب (شامل پنج بخش: 1. روابط اجتماعى در ایران در سدههاى 5 و 6 هجرى، 2. آمادگى قيام و خيزش، 3. خيزش اسماعيليان، 4. گسترش دولت اسماعيلى، 5. مرگ دولت اسماعيلى) و خاتمه تشكيل شده است.
نویسنده در اثر حاضر، افزون بر آثار اصلى كارل ماركس و فردريك انگلس، از آثار شرقشناسان روسى مانند پطروشفسكى و... و شرقشناسان غربى مانند برنارد لوئيس و... كه روىهمرفته 304 منبع مىشود، استفاده فراوان كرده و مطالبش بيش از آنكه مبتنى بر آثار اصيل تاريخ اسلام و ایران به زبان عربى و فارسی باشد، از آثار شرقشناسان شرقى و غربى، تأثير پذيرفته است.
تأثير نگرش مارکسیستى بر تحليلهاى نویسنده در سراسر كتاب بهخوبى مشهود است. زبان و ادبيات ترجمه حاضر نيز رنگوبوى مارکسیستى دارد و كسى كه با اصطلاحات مارکسیسم آشنا نيست، بسيارى از اصطلاحات و واژهها و در نتيجه مقصود نویسنده را بهدرستى دريافت نمىكند.
گزارش محتوا
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
1. دكتر علىنقى منزوى در مقدمهاش - كه آن را در تاريخ 15 آذر 1384ش، نوشته - يادآور شده است كه: «اين بازپسنشينى و دورى جستن از فلسفه و خرد و فرو رفتن در گرداب ظاهرپرستى از سوى اسماعيليان تا آنجا پيگيرى شد كه داستان بر انديشمندان خودشان نيز مشتبه شد؛ چنانكه مىبينيم برخى از بزرگان اسماعيلى سده نهم، فلسفه را به دشمنان خود نسبت مىدهند و راه خود را همان اسلام ساده سلفى سده نخست بشمار مىآورند كه از سوى خداوند در جزيرةالعرب فرود آمد. ايشان مدعى بودند حاكمان و زورگويان سده سوم بودند كه پايه بنيادين مذهب را با آوردن فلسفه، لرزان كردند و در هم ريختند و در مقابل همه جنبشها نيز در پى نگاهدارى و دفاع از دين بودند. اسماعيليان امروز سه گروهاند:
1. آنان كه به ظاهر دين چنگ انداخته، هرچند كتابهاى ايشان پر از تأويل و باطنىگرايى است؛ ايشان را «مستعليه بهره» مىنامند؛
2. كسانى كه گاهى به ظاهر دين چنگ انداخته و گاهى از آن چشمپوشى مىكنند؛ ايشان را نزاريان آقاخانيان گويند؛
3. گروهى كه بههيچوجه به ظاهر دين كارى ندارند و دين و قوانين آن را نسخشده مىپندارند و جز توحيد، هيچ چيزى را نمىپذيرند؛ ايشان خود را «موحده» و «دروز» مىخوانند.
بااينكه اسماعيليان در تاريخ خود اين همه دست به پسگرايى زدند، ولى بااينهمه تا اندازهاى رنگ فلسفى و بوى خردگرايى در ايشان (برخى گروههاى آنها) مانده است. پس در برخى از دانشمندان تا اندازهاى آزادى انديشه و ذوق فلسفى ديده مىشود كه در برابر آنها، نويسندگان نوين ايشان هستند».[۱]
2. گفتنى است كه در مقدمه دكتر علىنقى منزوى (پدر مترجم)، رگههايى از گرايش افراطى شعوبيت (عربستيزى) مشاهده مىشود؛ بهعنوان مثال دكتر منزوى نوشته است: «جهانبينى هرمى ساسانيان در يورش تازيان، بهظاهر نابود مىشود، ولى پايههاى آن در انديشه مردم ساده كوچه و بازار پايدار مىماند تا آنكه فارابى در سده چهارم هجرت (260 - 339 برابر با 874 - 950م) از آسياى ميانه برمىخيزد و در خراسان بزرگ در كانون گنوسيزم اسلامى ایرانى پرورش مىيابد... و پس از آشنايى با شيوه و فلسفه سياسى حكومت ساسانيان، گنوسيزم را به زبان تازى (البته ناگزيرانه) مىنگارد و آن را «آراء أهل المدينة الفاضلة» نام مىگذارد. وى يادداشتهاى خود را از روى منابع خداينامكهاى مانده روزگار خود كه در دسترس داشته، گردآورى مىكند و براى آيندگان نگاه مىدارد، سپس سهروردى (549 - 587ق برابر با 1154 - 1194م) هرم اجتماعى فارابى را در هرم فراختر فلسفه خود مىگنجاند و كپى اسلامى «شيدان شيد - تمه» را بهگونه «نور الأنوار - غسق» درمىآورد و بىهراس از خشم جانسوز فرمانروايان كرد تازىگرا در شام براى نسبت دادن اين فلسفه به انديشهوران راستين آن «فيلسوفان خسروانى»، بىباكانه جان و جوانى خود را در اين راه مىبازد...».[۲]
همين گرايش در مطالب مترجم درپاورقىها نيز جلوهگر شده است؛ بهعنوان مثال او نوشته است: «انگيزه تكيه سلجوقيان بر نيروهاى يادشده آن بود كه ایرانيان از نخستين سده، اسلام را به شكل گنوسيستى و توحيد اشراقى پدران زردشتى خود پذيرفته بودند كه با توحيد عددى سنّى عربهاى حاكم ناسازگار بود. سپس انديشمندان آزادىخواه ایران اين گنوسيسم اسلامى را به شكل سلاح ايدئولوژيك براى رفض و طرد عرب به كار گرفتند و حكومتهاى ایرانى گنوسيست مسلمان (طاهرى، صفارى، سامانى) تشكيل دادند».[۳] 3. نویسنده در مورد سياست داخلى دولت اسماعيلى چنين نوشته است: «موقعيت داخلى دولت اسماعيلى، با سلطنت ارثى كيا بزرگ اميد و نوادگان او تا پايان وجود اين دولت، قرار گرفتن كياها در پستهاى مهم جنگى و ادارى، نفوذ فئودالهاى ترك، ادارهكنندگان سلجوقى و فئودالهاى محلى ایرانى در محافل حاكمه اسماعيلى، پيدايش تفاوت شديد مالى در افراد جامعه اسماعيلى، كه نارضايتى عميق اسماعيليان ساده را سبب شد، مشخص مىشود. پس از مرگ حسن صباح، كيا بزرگ اميد، فرمانرواى دولت الموت شد (1124 - 1138م / 518 - 532ق). درباره كيا بزرگ اميد نخستين بار در «سرگذشت سيدنا» هنگام گرفتن دژ لمهسر بهوسيله اسماعيليان در 20 ذىقعده 489ق (10 نوامبر 1096م) ياد شده است. او آن عمليات را رهبرى كرده بود».[۴]
4. نویسنده در پايان تأكيد كرده است كه علت نابودى دولت اسماعيلى نهتنها سياست خائنانه محافل حاكمه و نهتنها برترى عددى ارتش مغولان و بهتر بودن تكنيك و اسلحه آنان بود، بلكه علت اصلى آن بود كه ايدئالهاى اجتماعى خيزشهاى مردمى در دوره فئوداليسم در جهت گذشته بازگشتناپذير بود. اين ايدئالها عبارت بودند از آرزوهاى غير واقعى درباره بازگشت به جامعه بىطبقه با برابرى اموال و نبودن استثمار انسان از انسان.
در چند دهه نخستين تاريخ جامعه اسماعيلى، تارك دنيايى و سادگى همگانى در زندگى و برابرى در پخش دستاوردها ويژگى آن بود، امّا آنها نمىتوانست زياد ادامه داشته باشد. جامعه و دولت اسماعيلى در ميان جامعه فئودالى به وجود آمد و مستحكم شد و رشد آن راهى بهجز راه فئودالى نداشت. تراژدى تاريخى آن در اين بود».[۵]
وضعيت كتاب
براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب.[۶]در پايان كتاب، فهرستهاى فنى (كتابنامه اسماعيليان، نامهاى كسان، فهرست نامهها و مقالهها، نام جاىها) فراهم آمده است.[۷]
متأسفانه نویسنده و مترجم، ساير مشخصات مانند مكان و تاريخ آغاز نگارش و ترجمه كتاب حاضر را مشخص نكردهاند.
كتاب حاضر، مستند است و نویسنده، ارجاعاتش را بهصورت درونمتنى.[۸]و مترجم بهصورت پاورقى در پايان هر صفحه.[۹]آورده است.
مترجم گاه پاورقىهايى نوشته و توضيحاتى در مورد مطالب كتاب افزوده.[۱۰]و گاه انتقادى.[۱۱]مطرح كرده است.
مترجم محترم براى كتاب حاضر مقدمه ننوشته و اهداف و مشخصات ترجمهاش را توضيح نداده است جز آنكه ترجمه حاضر را در تاريخ پنجم بهمن 1368ش، به پايان برده است.[۱۲]
پانويس
- ↑ ر. ك.: مقدمه كتاب، صهفت - هشت
- ↑ همان، صسه - چهار
- ↑ همان، ص7 - 8، پاورقى 1.m.
- ↑ متن كتاب، ص201
- ↑ همان، ص305
- ↑ مقدمه كتاب، صبدون شماره، دو صفحه قبل از صفحه يك
- ↑ متن كتاب، ص307 - 372
- ↑ بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ص7 و...
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص7، پاورقى 1.M و...
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص50، پاورقى 1.m
- ↑ بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ص51، پاورقى 2.m و ص248، پاورقى 1.m
- ↑ همان، ص305
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.