۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
#نویسنده، مباحث كتاب را با واژههاى «ابتداء»، «ابتداء خلق» و «ابتداء للشيئ» و «ابتلاء»<ref>متن كتاب، ص1</ref>، شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «البارئ الأول» و «البارئ»، «باطن الإنسان» و «بدن» و... ادامه داده<ref>همان، ص182</ref> و با «يومالدين»، «يوم الفتح» و «يوم القيامة و يوم القضاء»<ref>همان، ص1250</ref> به پايان رسانده است. | #نویسنده، مباحث كتاب را با واژههاى «ابتداء»، «ابتداء خلق» و «ابتداء للشيئ» و «ابتلاء»<ref>متن كتاب، ص1</ref>، شروع كرده و آنگاه با واژههاى ديگرى همانند «البارئ الأول» و «البارئ»، «باطن الإنسان» و «بدن» و... ادامه داده<ref>همان، ص182</ref> و با «يومالدين»، «يوم الفتح» و «يوم القيامة و يوم القضاء»<ref>همان، ص1250</ref> به پايان رسانده است. | ||
#نویسنده به نقل از بعضى از آثار حكيم [[ملا صدراى شيرازى]] براى توضيح معناى طهارت چنين نوشته است: علم قرآن، همانگونهكه خداى تعالى فرموده: {{متن قرآن|لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ|سوره=واقعه|آیه=79}}، علمى است كه آن را جز اهل طهارت و تقديس و تجرد و تنزيه لمس نمىكنند؛ چون مراد به اين طهارت، شستن صورت و ريش و | #نویسنده به نقل از بعضى از آثار حكيم [[ملا صدراى شيرازى]] براى توضيح معناى طهارت چنين نوشته است: علم قرآن، همانگونهكه خداى تعالى فرموده: {{متن قرآن|لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ|سوره=واقعه|آیه=79}}، علمى است كه آن را جز اهل طهارت و تقديس و تجرد و تنزيه لمس نمىكنند؛ چون مراد به اين طهارت، شستن صورت و ريش و پاک كردن لباس و بدن نيست، بلكه مقصود پاکسازى قلب از آلودگى شهوت و غضب و جداسازى او از عقايد فاسد، نجاسات كفر، تشبيه، تجسيم، تعطيل، حلول، اتحاد، انكار معاد، حشر ارواح، اجساد و مانند آن است<ref>همان، ص555</ref> | ||
#همچنين نویسنده براى توضيح معناى وجود معلول، چنين نوشته است: وجود معلول متقوم و وابسته به وجود علتش است. اين وابستگى، همانند ارتباط «نقص و تمام» و «ضعف و قوت» و «امكان و وجوب» است. وجود معلول در نزد مشائيان متقوم و وابسته به علت اوست و آن را از نظر ماهيتش بدون نظر به علتش نمىتوان تصور كرد تا چه برسد به آنكه در خارج حاصل شود و عدم نپذيرد، بلكه عدم از اين حيثيت (ماهيت) لازمه معلول است<ref>همان، ص1216</ref> | #همچنين نویسنده براى توضيح معناى وجود معلول، چنين نوشته است: وجود معلول متقوم و وابسته به وجود علتش است. اين وابستگى، همانند ارتباط «نقص و تمام» و «ضعف و قوت» و «امكان و وجوب» است. وجود معلول در نزد مشائيان متقوم و وابسته به علت اوست و آن را از نظر ماهيتش بدون نظر به علتش نمىتوان تصور كرد تا چه برسد به آنكه در خارج حاصل شود و عدم نپذيرد، بلكه عدم از اين حيثيت (ماهيت) لازمه معلول است<ref>همان، ص1216</ref> | ||
#همچنين نویسنده براى توضيح معناى اهل يمين چنين نوشته است: اهل يمين همان اهل سلوك و عمل و ابرار هستند و بر حسب اعمالشان مراتبى دارند و براى آنان درجاتى در ثوابشان بر حسب درجات بهشت وجود دارد؛ {{متن قرآن|وَ لِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ|سوره=الأحقاف|آیه=19}}و<ref>همان، ص163</ref> | #همچنين نویسنده براى توضيح معناى اهل يمين چنين نوشته است: اهل يمين همان اهل سلوك و عمل و ابرار هستند و بر حسب اعمالشان مراتبى دارند و براى آنان درجاتى در ثوابشان بر حسب درجات بهشت وجود دارد؛ {{متن قرآن|وَ لِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ|سوره=الأحقاف|آیه=19}}و<ref>همان، ص163</ref> |
ویرایش