ابن ابیزید، عبدالله بن عبدالرحمن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
از استادان او مىتوان اينان را نام برد: ابوبكر بن لبّاد، ابوالفضل قيسى، محمد بن مسرور بن عسّال، عبدالله بن مسرور، حجّام، قطّان، ابيانى، زياد بن موسى، ابوالعرب، احمد بن ابىسعيد و عباس بن عيسى. از ابوعثمان سعيد اعناقى قرطبى، ابوسعيد بن اعرابى، محمد بن فتح، حسن بن نصر سوسى، درّاس بن اسماعيل و سعدون بن احمد خولانى نيز حديث شنيد. ابن ابىزيد بهزودى رياست دين و دنيا يافت؛ چنانكه از هر سوى به قصد آموزش به محضر او مىشتافتند. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، معاصر وى، او را از فضلاى روزگار خویش دانسته است. همچنين از او بهعنوان شيخ مغرب، امام كبير، مالك اصغر (صغير) ياد كردهاند. | از استادان او مىتوان اينان را نام برد: ابوبكر بن لبّاد، ابوالفضل قيسى، محمد بن مسرور بن عسّال، عبدالله بن مسرور، حجّام، قطّان، ابيانى، زياد بن موسى، ابوالعرب، احمد بن ابىسعيد و عباس بن عيسى. از ابوعثمان سعيد اعناقى قرطبى، ابوسعيد بن اعرابى، محمد بن فتح، حسن بن نصر سوسى، درّاس بن اسماعيل و سعدون بن احمد خولانى نيز حديث شنيد. ابن ابىزيد بهزودى رياست دين و دنيا يافت؛ چنانكه از هر سوى به قصد آموزش به محضر او مىشتافتند. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، معاصر وى، او را از فضلاى روزگار خویش دانسته است. همچنين از او بهعنوان شيخ مغرب، امام كبير، مالك اصغر (صغير) ياد كردهاند. | ||
ابن ابىزيد جامع مذهب امام مالك و شارح اقوال وى بود و با تبيين مذهب مالكى، گسترش آن را آسان ساخت و حامى و مدافع آن مذهب شد و به قول [[ذهبى]]، رياست این مذهب بر وى ختم شد. وى تحت تأثير تصوف نيز قرار گرفته بود، ولى با تندروىها و كرامات متصوفه مخالف بود. ابن ابىزيد داراى دانشى گسترده، حافظهاى خوب، محفوظاتى بسيار و قلمى فصيح بود و به آنچه مىگفت معرفت داشت؛ صالح، عفيف و پرهيزگار بود. در اصول بر شيوه گذشتگان بود، ولى از علم كلام چيزى نمىدانست و تأویل نمىكرد. ظاهراً | ابن ابىزيد جامع مذهب امام مالك و شارح اقوال وى بود و با تبيين مذهب مالكى، گسترش آن را آسان ساخت و حامى و مدافع آن مذهب شد و به قول [[ذهبى]]، رياست این مذهب بر وى ختم شد. وى تحت تأثير تصوف نيز قرار گرفته بود، ولى با تندروىها و كرامات متصوفه مخالف بود. ابن ابىزيد داراى دانشى گسترده، حافظهاى خوب، محفوظاتى بسيار و قلمى فصيح بود و به آنچه مىگفت معرفت داشت؛ صالح، عفيف و پرهيزگار بود. در اصول بر شيوه گذشتگان بود، ولى از علم كلام چيزى نمىدانست و تأویل نمىكرد. ظاهراً میان او و ابن تبان، یکى ديگر از علماى قيروان معارضهاى بوده است؛ چنانكه نوشتهاند: وقتى بر سر مسئلهاى در ايمان كه بر علماى قيروان عرضه شده بود، میان آن دو خلاف افتاد. گفتهاند كه على بن احمد بن اسماعيل معتزلى بغدادى به ابن ابىزيد نامه نوشت و او را به پيروى از آراى خویش فراخواند، اما ابن ابىزيد آن را رد كرد. رد او فشردهاى است از عقيده اشعريان مغرب كه مقدمه کتاب «الرسالة» او را تشكيل داده است. على بن ابوعبدالله قطّان در منزلت ابن ابىزيد گفته است كه از او تقليد نكردم تا آنكه نسايى را ديدم كه از او تقليد مىكند. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
ابن ابىزيد مدرسه سحنون را بازسازى و احيا كرد و براثر كوشش او عده طلاب آن مدرسه افزايش يافت. گروهى از اهل قيروان، اندلس، سبته و مغرب از او فقه آموختند. | ابن ابىزيد مدرسه سحنون را بازسازى و احيا كرد و براثر كوشش او عده طلاب آن مدرسه افزايش يافت. گروهى از اهل قيروان، اندلس، سبته و مغرب از او فقه آموختند. | ||
از شاگردان و مستمعان او عبدالرحيم بن عجوز فقيه سبتى، عبدالله بن غالب فقيه سبتى، عبدالله بن وليد انصارى، ابوبكر احمد بن عبدالرحمان خولانى، ابوسعيد بن ابوهاشم، ابوالمطرف عبدالرحمان بن وثيق، احمد بن محمد طلمنكى، محمد بن فتوح اَزْدى | از شاگردان و مستمعان او عبدالرحيم بن عجوز فقيه سبتى، عبدالله بن غالب فقيه سبتى، عبدالله بن وليد انصارى، ابوبكر احمد بن عبدالرحمان خولانى، ابوسعيد بن ابوهاشم، ابوالمطرف عبدالرحمان بن وثيق، احمد بن محمد طلمنكى، محمد بن فتوح اَزْدى حمیدى، محمد بن سعيد اموى قُرطبى، محمد بن عبدالله معافرى قرطبى، ابوالحكم منذر بن منذر كنانى، ابن جعفرى، ابوالحسن منمر، خلف بن ابىالقاسم ازدى براذعى، ابوالوليد عبدالله معروف به ابن فرضى، مكى بن ابىطالب و جز آنان را نام بردهاند. ابن مجاهد بغدادى و گروهى ديگر از او اجازه گرفتهاند. | ||
==وفات== | ==وفات== |
نسخهٔ ۱۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۲۰
نام | ابنابیزید، عبدالله بن عبدالرحمن |
---|---|
نامهای دیگر | ابنابیزید القیروانی، ابومحمد عبیدالله بن عبدالرحمن
قیروانی، ابنابیزید |
نام پدر | عبدالرحمن |
متولد | 316ق |
محل تولد | نِفزاوه (واقع در افريقيه) |
رحلت | 386 ق |
اساتید | ابوبكر بن لبّاد، ابوالفضل قيسى، محمد بن مسرور بن عسّال، عبدالله بن مسرور، حجّام، قطّان |
برخی آثار | النوادر و الزیادات علی ما فی المدونه من غیرها من الامهات |
کد مؤلف | AUTHORCODE14103AUTHORCODE |
ابومحمد عبدالله بن ابىزيد عبدالرحمان قيروانى (316-386ق)، پيشواى مذهب مالكى عصر خود در قيروان، از نَفْزه اندلس بود.
تولد
بروكلمان، زادگاه او را نِفزاوه (واقع در افريقيه) و تولدش را 316ق، مىداند.
بنا بر آنچه مشهور است وى در قيروان زاده شد و از فقيهان آن شهر فقه آموخت. پس به سفر رفت و حج گزارد.
اساتید
از استادان او مىتوان اينان را نام برد: ابوبكر بن لبّاد، ابوالفضل قيسى، محمد بن مسرور بن عسّال، عبدالله بن مسرور، حجّام، قطّان، ابيانى، زياد بن موسى، ابوالعرب، احمد بن ابىسعيد و عباس بن عيسى. از ابوعثمان سعيد اعناقى قرطبى، ابوسعيد بن اعرابى، محمد بن فتح، حسن بن نصر سوسى، درّاس بن اسماعيل و سعدون بن احمد خولانى نيز حديث شنيد. ابن ابىزيد بهزودى رياست دين و دنيا يافت؛ چنانكه از هر سوى به قصد آموزش به محضر او مىشتافتند. ابن نديم، معاصر وى، او را از فضلاى روزگار خویش دانسته است. همچنين از او بهعنوان شيخ مغرب، امام كبير، مالك اصغر (صغير) ياد كردهاند.
ابن ابىزيد جامع مذهب امام مالك و شارح اقوال وى بود و با تبيين مذهب مالكى، گسترش آن را آسان ساخت و حامى و مدافع آن مذهب شد و به قول ذهبى، رياست این مذهب بر وى ختم شد. وى تحت تأثير تصوف نيز قرار گرفته بود، ولى با تندروىها و كرامات متصوفه مخالف بود. ابن ابىزيد داراى دانشى گسترده، حافظهاى خوب، محفوظاتى بسيار و قلمى فصيح بود و به آنچه مىگفت معرفت داشت؛ صالح، عفيف و پرهيزگار بود. در اصول بر شيوه گذشتگان بود، ولى از علم كلام چيزى نمىدانست و تأویل نمىكرد. ظاهراً میان او و ابن تبان، یکى ديگر از علماى قيروان معارضهاى بوده است؛ چنانكه نوشتهاند: وقتى بر سر مسئلهاى در ايمان كه بر علماى قيروان عرضه شده بود، میان آن دو خلاف افتاد. گفتهاند كه على بن احمد بن اسماعيل معتزلى بغدادى به ابن ابىزيد نامه نوشت و او را به پيروى از آراى خویش فراخواند، اما ابن ابىزيد آن را رد كرد. رد او فشردهاى است از عقيده اشعريان مغرب كه مقدمه کتاب «الرسالة» او را تشكيل داده است. على بن ابوعبدالله قطّان در منزلت ابن ابىزيد گفته است كه از او تقليد نكردم تا آنكه نسايى را ديدم كه از او تقليد مىكند.
شاگردان
ابن ابىزيد مدرسه سحنون را بازسازى و احيا كرد و براثر كوشش او عده طلاب آن مدرسه افزايش يافت. گروهى از اهل قيروان، اندلس، سبته و مغرب از او فقه آموختند.
از شاگردان و مستمعان او عبدالرحيم بن عجوز فقيه سبتى، عبدالله بن غالب فقيه سبتى، عبدالله بن وليد انصارى، ابوبكر احمد بن عبدالرحمان خولانى، ابوسعيد بن ابوهاشم، ابوالمطرف عبدالرحمان بن وثيق، احمد بن محمد طلمنكى، محمد بن فتوح اَزْدى حمیدى، محمد بن سعيد اموى قُرطبى، محمد بن عبدالله معافرى قرطبى، ابوالحكم منذر بن منذر كنانى، ابن جعفرى، ابوالحسن منمر، خلف بن ابىالقاسم ازدى براذعى، ابوالوليد عبدالله معروف به ابن فرضى، مكى بن ابىطالب و جز آنان را نام بردهاند. ابن مجاهد بغدادى و گروهى ديگر از او اجازه گرفتهاند.
وفات
وى در فاس يا قيروان در سال 386ق، درگذشت و در خانه خویش دفن شد و استادش ابوبكر بن لباد، او را مرثيه گفت كه نيفرى ابياتى از آن را نقل كرده است. بعضى، وفات او را در 389ق، دانستهاند.
آثار
- الرّسالة (در فقه مالكى است كه آن را در 327ق، برای محرز بن خلف تونسى تأليف كرده است)؛
- النوادر و الزيادات على ما في المدونة و غيره من الأمهات؛
- مختصر من واجب أمور الديانة؛
- الذب على مذهب مالك؛
- العقيدة (در اصول دين)[۱].
پانویس
- ↑ فکرت، محمدآصف، ج2، ص659
منابع مقاله
فکرت، محمدآصف، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374