۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[طبرسی، حسن بن علی]] ( | [[طبرسی، حسن بن علی]] (نویسنده) | ||
[[جعفریان، رسول]] (محقق) | [[جعفریان، رسول]] (محقق) | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با مقدمه مفصلى از مصحح درباره شرح حال | كتاب با مقدمه مفصلى از مصحح درباره شرح حال نویسنده، آثار او و كتاب حاضر آغاز شده است. پس از آن دو مقدمه از مترجم و مؤلف آمده است. متن اثر نيز در دو فصل (فصل اول در 20 حديث و فصل دوم در 23 روايت) تنظيم شده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
معالأسف هيچ نامى براى اين كتاب در مقدمه و متن آن نيامده است؛ بلكه از ناحيه مترجم و سپس مؤلف بيشتر توضيح متن آمده است. «مناقب الطالبيين»، «كفايت در امامت» و «اخبار و احاديث و حكايات در فضائل اهلبيت رسول و مناقب اولاد بتول» از جمله نامهايى است كه براى آن ذكر شده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/55|ر.ک: همان، ص55]]-[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/54|54]]</ref> | معالأسف هيچ نامى براى اين كتاب در مقدمه و متن آن نيامده است؛ بلكه از ناحيه مترجم و سپس مؤلف بيشتر توضيح متن آمده است. «مناقب الطالبيين»، «كفايت در امامت» و «اخبار و احاديث و حكايات در فضائل اهلبيت رسول و مناقب اولاد بتول» از جمله نامهايى است كه براى آن ذكر شده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/55|ر.ک: همان، ص55]]-[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/54|54]]</ref> | ||
يكى از ويژگىهاى آثار عماد طبرى استفاده از منابعى است كه بسيارى از آنها امروزه در دسترس نيست. بنابراین ارزش كتابشناختى آثار وى مسئلهاى است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. مرور بر اين قبيل منابع و شناسايى موارد نقلشده از آنها در آثار طبرى مىتواند معرفت كتابشناسانه ما را نسبت به موضوعات مختلف تقويت كند. معالأسف طبرى در بسيارى از موارد، منابع خود را نشناسانده و گاه به اسم | يكى از ويژگىهاى آثار عماد طبرى استفاده از منابعى است كه بسيارى از آنها امروزه در دسترس نيست. بنابراین ارزش كتابشناختى آثار وى مسئلهاى است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. مرور بر اين قبيل منابع و شناسايى موارد نقلشده از آنها در آثار طبرى مىتواند معرفت كتابشناسانه ما را نسبت به موضوعات مختلف تقويت كند. معالأسف طبرى در بسيارى از موارد، منابع خود را نشناسانده و گاه به اسم نویسنده اكتفا كرده است<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/71|همان، ص71]]</ref> | ||
مؤلف تلاش خود در نگارش اين اثر را اينگونه توضيح مىدهد: «علماى متبحره كه مطالعه اين كتاب كنند دانند كه چه سعى بليغ و جد وافر و تفحص و تجسس و تتبع اخبار كردهام و چند فكر صايب و دلايل غرايب كه استخراج كردم و به جمع چنين كتاب، ظنم، بلكه يقينم چنان است كه هيچ مصنفى در اين باب بر اين وجه، بدين غايت بر من سَبَق نبرد»<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/11|ر.ک: مقدمه مؤلف، ص11]]</ref> | مؤلف تلاش خود در نگارش اين اثر را اينگونه توضيح مىدهد: «علماى متبحره كه مطالعه اين كتاب كنند دانند كه چه سعى بليغ و جد وافر و تفحص و تجسس و تتبع اخبار كردهام و چند فكر صايب و دلايل غرايب كه استخراج كردم و به جمع چنين كتاب، ظنم، بلكه يقينم چنان است كه هيچ مصنفى در اين باب بر اين وجه، بدين غايت بر من سَبَق نبرد»<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/11|ر.ک: مقدمه مؤلف، ص11]]</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در بيستمين حديث نيز منزلت على(ع) اينگونه بيان شده است: «در كتاب اربعين نيشابورى آمده است روايت از عبدالله عمر كه او گفت: من سؤال كردم از پيغمبر(ص) از شأن [[امام على(ع)|على بن ابىطالب]]؛ پيغمبر(ص) در غضب رفت و خشم گرفت و گفت: چيست حال قومى چند كه نام كسى مىبرند كه منزلت و مرتب او همچون منزلت و مرتب من است؟ آگاه باشيد كه هركه على را دوست دارد، مرا دوست داشته باشد و هركه مرا دوست دارد خدا از وى راضى باشد و هركه خدا از وى راضى باشد مكافات و پاداشت وى بهشت كند<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/31|همان، ص31]]-[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/30|30]]</ref> | در بيستمين حديث نيز منزلت على(ع) اينگونه بيان شده است: «در كتاب اربعين نيشابورى آمده است روايت از عبدالله عمر كه او گفت: من سؤال كردم از پيغمبر(ص) از شأن [[امام على(ع)|على بن ابىطالب]]؛ پيغمبر(ص) در غضب رفت و خشم گرفت و گفت: چيست حال قومى چند كه نام كسى مىبرند كه منزلت و مرتب او همچون منزلت و مرتب من است؟ آگاه باشيد كه هركه على را دوست دارد، مرا دوست داشته باشد و هركه مرا دوست دارد خدا از وى راضى باشد و هركه خدا از وى راضى باشد مكافات و پاداشت وى بهشت كند<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/31|همان، ص31]]-[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/30|30]]</ref> | ||
نویسنده در فصل دوم كتاب به نقد برخى اخبار و روايات پرداخته است. | |||
در پنجمين خبر چنين روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: «حق من نگاه داريد در اصحاب من كه ايشان گزيدگان امت منند». | در پنجمين خبر چنين روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: «حق من نگاه داريد در اصحاب من كه ايشان گزيدگان امت منند». نویسنده، معتقد است كه اين حديث معارض است با حديث قضاعى كه روايت مىكند كه رسول(ص) فرمود: «حق من نگاه داريد در عترت من كه ايشان گزيدگان قبيل منند» و صحت اين حديث مجمععليه شد از طرفين و حديث خصم به انفراد او است بدان و اگر اين حديث مطلق باشد، حفظ معاويه لازم بود؛ به سبب آنكه وى به مذهب خصم صاحب رسول است و كاتب وحى؛ لكن روزى از روزهاى صفين، بيست و پنج تن بدريان را شهيد گردانيد و عمار ياسر از ايشان بود<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5584/1/65|ر.ک: همان، ص65]]</ref> | ||
در روايت بيستودوم نيز چنين نقل شده كه رسول خدا(ص) فرمود: «اگر عذاب نازل شدى، هيچكس نجات نيافتى الا عمر خطاب». | در روايت بيستودوم نيز چنين نقل شده كه رسول خدا(ص) فرمود: «اگر عذاب نازل شدى، هيچكس نجات نيافتى الا عمر خطاب». نویسنده اين روايت را چنين نقد مىكند: «بنابراین اگر عذاب نازل شدى، به حكم مفهوم، ابوبكر و عثمان و خالد و عايشه و حفصه و معاويه و عمرو عاص و طلحه و زبير هلاك شدندى، بلكه رسول نيز و حاشا من ذلك و نيز حق تعالى بشارت داد: «و تا تو در ميان آنان هستى، خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند و تا آنان طلب آمرزش مىكنند، خدا عذابكننده ايشان نخواهد بود»<ref>انفال: 33</ref>و...»<ref>ر.ک: همان، ص235</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش