تاریخ هند: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران'
جز (جایگزینی متن - 'هندي' به 'هندی')
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}
}}


'''تاریخ هند'''، تأليف [[تاپار، رومیلا|روميلا تاپار]] نويسنده معاصر هند است كه توسط [[صنعتی‌زاده، همایون|همايون صنعتى‌زاده]] به فارسی ترجمه شده است. اين كتاب در دو مجلد به بررسى تاريخ هند از ابتدا تا عصر حاضر پرداخته است. نويسنده در پيش‌گفتار انگيزه خود را استفاده از گنجينه عظيم و ژرف آگاهى و خرد ملى هندوان و نزدیکى دو قوم باستانى هند و ايران بيان كرده است.
'''تاریخ هند'''، تأليف [[تاپار، رومیلا|روميلا تاپار]] نويسنده معاصر هند است كه توسط [[صنعتی‌زاده، همایون|همايون صنعتى‌زاده]] به فارسی ترجمه شده است. اين كتاب در دو مجلد به بررسى تاريخ هند از ابتدا تا عصر حاضر پرداخته است. نويسنده در پيش‌گفتار انگيزه خود را استفاده از گنجينه عظيم و ژرف آگاهى و خرد ملى هندوان و نزدیکى دو قوم باستانى هند و ایران بيان كرده است.


== ساختار==
== ساختار==
خط ۳۶: خط ۳۶:
در اواخر سده هفتم و اوايل سده ششم ق.م با استقرار حكومت‌هاى جمهورى و سلطان‌نشين‌ها در شمال هندوستان اطلاع و آگاهى بيشتر و قابل اطمينان‌تر راجع به جزييات تاريخ هندوستان فراهم آمد. يك جا نشينى دائمى و پيوسته در ناحيه‌اى معين سبب شد تا قبيله‌اى يا گروهى از قبايل، صاحب جغرافيايى در قرن دهم، هندوستان يكى از مراكز ادب فارسی بود و در پايان همين قرن در آنجا اثرى مربوط به جغرافى، به نام آيين اكبرى به وجود آمد كه بايد آن را جزو مؤلَّفات معتبر جغرافيايى به حساب آورد. اين كتاب را ابوالفضلبن مبارک عَلاّمى (متوفى 1011ق)، صدراعظم سلطان اكبر، به رشته تحرير در آورده است. آيين اكبرى (و اكبرنامه) به پنج كتاب تقسيم مى‌شود كه فوق‌العاده متنوع و پرمطلب است. از لحاظ جغرافيايى، اين كتاب فهرست مفصلّى از هفت اقليم به دست مى‌دهد كه كاملاً به بيرونى تكيه داشته و زندگى ملت هند به خوبى در آن دوران منعكس شده است.
در اواخر سده هفتم و اوايل سده ششم ق.م با استقرار حكومت‌هاى جمهورى و سلطان‌نشين‌ها در شمال هندوستان اطلاع و آگاهى بيشتر و قابل اطمينان‌تر راجع به جزييات تاريخ هندوستان فراهم آمد. يك جا نشينى دائمى و پيوسته در ناحيه‌اى معين سبب شد تا قبيله‌اى يا گروهى از قبايل، صاحب جغرافيايى در قرن دهم، هندوستان يكى از مراكز ادب فارسی بود و در پايان همين قرن در آنجا اثرى مربوط به جغرافى، به نام آيين اكبرى به وجود آمد كه بايد آن را جزو مؤلَّفات معتبر جغرافيايى به حساب آورد. اين كتاب را ابوالفضلبن مبارک عَلاّمى (متوفى 1011ق)، صدراعظم سلطان اكبر، به رشته تحرير در آورده است. آيين اكبرى (و اكبرنامه) به پنج كتاب تقسيم مى‌شود كه فوق‌العاده متنوع و پرمطلب است. از لحاظ جغرافيايى، اين كتاب فهرست مفصلّى از هفت اقليم به دست مى‌دهد كه كاملاً به بيرونى تكيه داشته و زندگى ملت هند به خوبى در آن دوران منعكس شده است.


در قرن هفتم هجری/ سيزدهم ميلادي با ورود اسلام به هند بخش عمده‌اي از جمعيت هند را مسلمانان تشكيل مى‌داده‌اند كه به گفته نويسنده عمدتاًً پيشه‌ور و بازرگان بوده‌اند. او در گزارش از اين عده مى‌نويسد: «اينان معمولاً ايرانى‌نژاد و يا عرب‌تبار بوده و تجاری بودند مستقل؛ علاوه بر پيشه‌وران، غلامان درباري، كه در دربار و كارگاه‌هاي درباري به كار اشتغال داشتند، چنان زياد بودند كه هم در پايتخت سلطان و هم در پايتخت‌هاي ايالتي بخش عمده‌اي از جامعه مسلمانان شهري را تشكيل دهند. در اواخر اين دوره بر تعداد مسلمانان در ميان قشر روستائيان افزوده شد. نحوه زندگاني روستائيان خواه هندو و يا مسلمان در اصل یکی بود».
در قرن هفتم هجری/ سيزدهم ميلادي با ورود اسلام به هند بخش عمده‌اي از جمعيت هند را مسلمانان تشكيل مى‌داده‌اند كه به گفته نويسنده عمدتاًً پيشه‌ور و بازرگان بوده‌اند. او در گزارش از اين عده مى‌نويسد: «اينان معمولاً ایرانى‌نژاد و يا عرب‌تبار بوده و تجاری بودند مستقل؛ علاوه بر پيشه‌وران، غلامان درباري، كه در دربار و كارگاه‌هاي درباري به كار اشتغال داشتند، چنان زياد بودند كه هم در پايتخت سلطان و هم در پايتخت‌هاي ايالتي بخش عمده‌اي از جامعه مسلمانان شهري را تشكيل دهند. در اواخر اين دوره بر تعداد مسلمانان در ميان قشر روستائيان افزوده شد. نحوه زندگاني روستائيان خواه هندو و يا مسلمان در اصل یکی بود».


با ورود اسلام به هند به تدريج تأثيرات فرهنگ غني اسلامی بر فرهنگ هندی آشكار گرديد و با اعتقاد نويسنده، اين جنبه در برخی از اقشار جامعه بروز بيشتري داشت. او در اين رابطه چنين مى‌نويسد: «مثبت‌ترين اثر نفوذ فرهنگ اسلامی در فرهنگ هندی در قشرهاي پيشه‌وران شهري و كشاورزان روستایي بروز كرد. صدق اين مدعا را را در انديشه‌هاي اجتماعی - مذهبی آن دوره و حاصل و يا فعاليت عمده پيشه‌وران آن عصر؛ مانند برپايي عمارات شكوهمند و معماری مى‌توان مشارهده كرد. بر ارتباطهاي متقابل در الگوي زندگاني اين طبقات، به مراتب بيش از آنچه در ميان نجبا واقع بود، افزوده شد... مراسم نويني كه همراه با اسلام آمده بود و به نظر مسعود و خوشيمن مى‌آمد، به ميان آيين‌هاي هندوان رخنه كرد».
با ورود اسلام به هند به تدريج تأثيرات فرهنگ غني اسلامی بر فرهنگ هندی آشكار گرديد و با اعتقاد نويسنده، اين جنبه در برخی از اقشار جامعه بروز بيشتري داشت. او در اين رابطه چنين مى‌نويسد: «مثبت‌ترين اثر نفوذ فرهنگ اسلامی در فرهنگ هندی در قشرهاي پيشه‌وران شهري و كشاورزان روستایي بروز كرد. صدق اين مدعا را را در انديشه‌هاي اجتماعی - مذهبی آن دوره و حاصل و يا فعاليت عمده پيشه‌وران آن عصر؛ مانند برپايي عمارات شكوهمند و معماری مى‌توان مشارهده كرد. بر ارتباطهاي متقابل در الگوي زندگاني اين طبقات، به مراتب بيش از آنچه در ميان نجبا واقع بود، افزوده شد... مراسم نويني كه همراه با اسلام آمده بود و به نظر مسعود و خوشيمن مى‌آمد، به ميان آيين‌هاي هندوان رخنه كرد».
خط ۴۲: خط ۴۲:
اگر چه مسلمانان مباني نظري افكار و اعتقادات هندوها را نمى‌پذيرفتند؛ اما نوعي تعامل سازنده بين آنها ايجاد گرديد. نويسنده ارتباط مسلين به هندوان اين گونه سخن مى‌گويد: «از ديدگه نظري جامعه اسلامی نمي‌توانست نظام مبتني بر تقسيم جامعه به كاست‌ها را بپذيرد؛ اما مسلمانان در عمل و در زندگی اجتماعی خود آن را رعايت مى‌كردند».
اگر چه مسلمانان مباني نظري افكار و اعتقادات هندوها را نمى‌پذيرفتند؛ اما نوعي تعامل سازنده بين آنها ايجاد گرديد. نويسنده ارتباط مسلين به هندوان اين گونه سخن مى‌گويد: «از ديدگه نظري جامعه اسلامی نمي‌توانست نظام مبتني بر تقسيم جامعه به كاست‌ها را بپذيرد؛ اما مسلمانان در عمل و در زندگی اجتماعی خود آن را رعايت مى‌كردند».


كاست يا برترى‌نژادي از قوانين بنيادي آئين هندو به شمار مى‌رود. نويسنده معتقد است كه ارتباطات پيروان اين دو مكتب سبب شد كه نوعي كاست در زندگی مسلمانان نيز ايجاد گرديد؛ آن جا كه مى‌گويد: «كاست‌هاي مسلمانان با تفاوت‌هاي نژادي آغاز شد. خاندان‌هاي بيگانه‌تبار؛ از جمله بازماندگان اعراب، ترك‌ها، افغان‌ها، ايرانيان عالى‌ترين كاست را تشكيل مى‌دادند كه بعدها نام اشراف را بر خود گذاشتند». نويسنده تأكيد مى‌كند كه اگر چه آئين هندو به نوعي در اديان ديگر تأثير گذاشت؛ اما «بايد اذعان نمود كه مقررات و قواعد كاست در ميان هندوان به مراتب از آنچه در ميان مسلمانان، جينى‌ها و مسيحيان و فرقه‌هاي بدعت‌گذار مرسوم و عملي بود، شديدتر و غيرقابل انعطاف‌تر بود».
كاست يا برترى‌نژادي از قوانين بنيادي آئين هندو به شمار مى‌رود. نويسنده معتقد است كه ارتباطات پيروان اين دو مكتب سبب شد كه نوعي كاست در زندگی مسلمانان نيز ايجاد گرديد؛ آن جا كه مى‌گويد: «كاست‌هاي مسلمانان با تفاوت‌هاي نژادي آغاز شد. خاندان‌هاي بيگانه‌تبار؛ از جمله بازماندگان اعراب، ترك‌ها، افغان‌ها، ایرانيان عالى‌ترين كاست را تشكيل مى‌دادند كه بعدها نام اشراف را بر خود گذاشتند». نويسنده تأكيد مى‌كند كه اگر چه آئين هندو به نوعي در اديان ديگر تأثير گذاشت؛ اما «بايد اذعان نمود كه مقررات و قواعد كاست در ميان هندوان به مراتب از آنچه در ميان مسلمانان، جينى‌ها و مسيحيان و فرقه‌هاي بدعت‌گذار مرسوم و عملي بود، شديدتر و غيرقابل انعطاف‌تر بود».


برخی اظهار نظرها حاكي از آگاهي اندك نويسنده، از اسلام و يا ناشي از غرض‌ورزي است. در بخشي از كتاب آمده است: «بازي چوگان، مسابقه اسب دواني، قمار و شكار از سرگرمى‌هايي بود كه در اين دوره رواج يافت. پارهاي از اين گونه مشغوليات با اصول بنيادين اسلام ناسازگار بود؛ اما در اغلب اين موارد علما توانستند با بهانه‌هاي شرعي مجاز بودن آنها را توجيه كنند». مسلم است كه اسلام با انجام مسابقه و سرگرمى‌هاي سازنده مخالف نيست و در صورتي كه منجر به قمار شود منع شرعي وجود دارد. نويسنده بدون فهم صحيح از مفهوم قمار تمامي موارد فوق را از مصاديق قمار تلقي كرده است.
برخی اظهار نظرها حاكي از آگاهي اندك نويسنده، از اسلام و يا ناشي از غرض‌ورزي است. در بخشي از كتاب آمده است: «بازي چوگان، مسابقه اسب دواني، قمار و شكار از سرگرمى‌هايي بود كه در اين دوره رواج يافت. پارهاي از اين گونه مشغوليات با اصول بنيادين اسلام ناسازگار بود؛ اما در اغلب اين موارد علما توانستند با بهانه‌هاي شرعي مجاز بودن آنها را توجيه كنند». مسلم است كه اسلام با انجام مسابقه و سرگرمى‌هاي سازنده مخالف نيست و در صورتي كه منجر به قمار شود منع شرعي وجود دارد. نويسنده بدون فهم صحيح از مفهوم قمار تمامي موارد فوق را از مصاديق قمار تلقي كرده است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش