۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران') |
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
مؤلف در مقدمه خود، به انگيزه و نحوه تأليف كتاب اشاره كرده است. | مؤلف در مقدمه خود، به انگيزه و نحوه تأليف كتاب اشاره كرده است. | ||
فصل اول، بعد از تشريح مساحت ایران در اواخر سلطنت سلطان | فصل اول، بعد از تشريح مساحت ایران در اواخر سلطنت سلطان حسین صفوى به نقل از كتاب فارسنامه ناصرى، نوشته حاجى ميرزا حسن فسايى، مرزها و ولايات آن را تبيين كرده، بعد از گونهشناسى جمعيت آن، نوع حكومت صفويه را مورد بررسى قرار داده است. | ||
نويسنده معتقد است، حكومت صفوى اگر چه در آغاز بر اساس مذهب استوار شده بود؛ ولى اندك اندك، به صورت سلطنت استبدادى در آمده و اخلاق پادشاه كمال اهميت را يافته است. | نويسنده معتقد است، حكومت صفوى اگر چه در آغاز بر اساس مذهب استوار شده بود؛ ولى اندك اندك، به صورت سلطنت استبدادى در آمده و اخلاق پادشاه كمال اهميت را يافته است. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
# تربيت شاهزادگان در حرمسرا و غفلت آنان از دنياى خارج. | # تربيت شاهزادگان در حرمسرا و غفلت آنان از دنياى خارج. | ||
سوم، نحوه جلوس شاه سلطان | سوم، نحوه جلوس شاه سلطان حسین بر تخت سلطنت و اخلاق و خصوصيات وى را به تصوير كشيده است. | ||
نويسنده، وى را فردى صلحجو و متمايل به زهد و رياضت معرفى كرده كه دلى مهربان و رحيم داشت؛ او آدمى خرافاتى و زودباور بود كه تحت تأثير افكار ديگران قرار مىگرفت و نويسنده معتقد است آن صفات روحى و جسمى كه لازمه پادشاهان است، در او يافت نمىشد. | نويسنده، وى را فردى صلحجو و متمايل به زهد و رياضت معرفى كرده كه دلى مهربان و رحيم داشت؛ او آدمى خرافاتى و زودباور بود كه تحت تأثير افكار ديگران قرار مىگرفت و نويسنده معتقد است آن صفات روحى و جسمى كه لازمه پادشاهان است، در او يافت نمىشد. | ||
چهارم، اوضاع داخلى ایران از 1694م تا 1709م را تشريح كرده و پنجم، روابط خارجى ایران در آغاز سلطنت شاه سلطان | چهارم، اوضاع داخلى ایران از 1694م تا 1709م را تشريح كرده و پنجم، روابط خارجى ایران در آغاز سلطنت شاه سلطان حسین با كشورهاى تركيه عثمانى، روسيه، امپراتورى مغول و عمان را مورد تحليل قرار داده است. | ||
ششم، احياى آيين تشيع و تأثير آن در اقليتهاى مذهبى نظير زرتشتى، كليمى و جوامع مسيحى را بررسى كرده است. | ششم، احياى آيين تشيع و تأثير آن در اقليتهاى مذهبى نظير زرتشتى، كليمى و جوامع مسيحى را بررسى كرده است. | ||
نويسنده احياى تشيع در ایران را تحت تأثير قرار گرفتن شاه سلطان | نويسنده احياى تشيع در ایران را تحت تأثير قرار گرفتن شاه سلطان حسین در ايام جوانى، از افكار و عقايد [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|محمدباقر مجلسى]] دانسته و معتقد است، اين شخص در احياى تشيع در اواخر سلسله صفويه بيش از همه فعاليت كرده است. | ||
در هفتم و هشتم، پس از نسبشناسى دو قبيله غلجايى و ابدالى، به شورشهاى آنان در برابر سلاطين صفوى اشاره شده است. | در هفتم و هشتم، پس از نسبشناسى دو قبيله غلجايى و ابدالى، به شورشهاى آنان در برابر سلاطين صفوى اشاره شده است. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
# به دست آوردن اطلاعاتى كامل درباره قدرت نظامى، منابع، اوضاع و خطوط ارتباطى ایران. | # به دست آوردن اطلاعاتى كامل درباره قدرت نظامى، منابع، اوضاع و خطوط ارتباطى ایران. | ||
از دهم تا چهاردهم، حملات محمود افغان به ایران، محاصره اصفهان، كنارهگيرى شاه سلطان | از دهم تا چهاردهم، حملات محمود افغان به ایران، محاصره اصفهان، كنارهگيرى شاه سلطان حسین و به تخت نشستن محمود، به تفصيل بيان شده است. | ||
پطركبير، امپراتور روسيه، هنگامى كه گزارشات ولينسكى درباره اوضاع خراب ایران را شنيد، تصميم گرفت به ایران حمله كند. جزئيات اين لشكركشى، در پانزدهم به تصوير كشيده شده است. | پطركبير، امپراتور روسيه، هنگامى كه گزارشات ولينسكى درباره اوضاع خراب ایران را شنيد، تصميم گرفت به ایران حمله كند. جزئيات اين لشكركشى، در پانزدهم به تصوير كشيده شده است. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
نويسنده در بيستم تا بيست و سوم، به اوايل سلطنت اشرف و كشمكش او با طهماسب اشاره كرده، جنگهاى او با تركيه و روسيه را توضيح داده، و وضع مردم ایران در زمان سلطنت او را تشريح كرده است. | نويسنده در بيستم تا بيست و سوم، به اوايل سلطنت اشرف و كشمكش او با طهماسب اشاره كرده، جنگهاى او با تركيه و روسيه را توضيح داده، و وضع مردم ایران در زمان سلطنت او را تشريح كرده است. | ||
در بيست و چهارم، به كشمكشهايى كه ميان طهماسب، شاهزاده صفوى و نادر، سردار نيرومند او كه بر سر به دست آوردن قدرت و اختيارات رخ داده بود، اشاره شده است. عاقبت اين اختلافات، در سبزوار به نفع نادر تمام شده و از اين تاريخ به بعد، طهماسب مجبور مىشود، هر چه نادر مىگويد، بپذيرد. اين شاهزاده اگر چه از لحاظ نظامى ارزشى نداشته، ولى چون تنها فرزند بازمانده شاه سلطان | در بيست و چهارم، به كشمكشهايى كه ميان طهماسب، شاهزاده صفوى و نادر، سردار نيرومند او كه بر سر به دست آوردن قدرت و اختيارات رخ داده بود، اشاره شده است. عاقبت اين اختلافات، در سبزوار به نفع نادر تمام شده و از اين تاريخ به بعد، طهماسب مجبور مىشود، هر چه نادر مىگويد، بپذيرد. اين شاهزاده اگر چه از لحاظ نظامى ارزشى نداشته، ولى چون تنها فرزند بازمانده شاه سلطان حسین بود و ادعاى او در مورد تاج و تخت ایران مشروعتر به نظر مىرسيد، به درد نادر مىخورد. | ||
بيست و پنجم، جنگ نادر با افغانهاى ابدالى را تشريح كرده و بيست و ششم، به بازگشت مجدد سلطنت سلسله صفويه به قدرت اشاره كرده كرده است. | بيست و پنجم، جنگ نادر با افغانهاى ابدالى را تشريح كرده و بيست و ششم، به بازگشت مجدد سلطنت سلسله صفويه به قدرت اشاره كرده كرده است. |
ویرایش