اعتبار و کاربرد روایات تفسیری: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'ناصح، علي احمد' به 'ناصح، علی‌احمد')
(لینک درون متنی)
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}  
}}  


'''‎اعتبار و کاربرد روایات تفسیری'''، نوشته علی احمد ناصح، کتابی است در موضوع علوم قرآنی. این نوشتار ارزشمند که حاصل پایان‎نامه این نویسنده است، به دو موضوع مهم و اساسی پرداخته است: اول، اعتبار و ارزش روایات تفسیری و نقد و بررسی دیدگاه‎ها در مورد آن؛ دوم، نقش و کاربرد روایات تفسیری و تبیین موارد کارآمدی آن‎ها در مباحث مربوطه.
'''‎اعتبار و کاربرد روایات تفسیری'''، نوشته [[ناصح، علی‌احمد|علی احمد ناصح]]، کتابی است در موضوع علوم قرآنی. این نوشتار ارزشمند که حاصل پایان‎نامه این نویسنده است، به دو موضوع مهم و اساسی پرداخته است: اول، اعتبار و ارزش روایات تفسیری و نقد و بررسی دیدگاه‎ها در مورد آن؛ دوم، نقش و کاربرد روایات تفسیری و تبیین موارد کارآمدی آن‎ها در مباحث مربوطه.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۵: خط ۳۵:
نویسنده این اثر در بخشی از مقدمه کتاب آورده است: بی‎ترید قرآن مهم‎‎ترین سند حقانیت اسلام است و لازم است در آن کاوش و شرح و تفصیل بیشتری انجام گیرد. شایسته‎ترین فرد برای شرح و تفسیر این کتاب کسی است که مخاطب اصلی این کتاب بوده و این کتاب بر وی نازل گشته و نیز خاندان او، که عارف و آشنای به همه زوایای این کتاب مقدس می‎باشند. میان قرآن و سنت و عترت پیامبر ارتباط تنگانگی وجود دارد؛ به‎گونه‎‎ای که برای دسترسی به تفسیر صحیح این کتاب مقدس راهی مطمئن‎تر از مراجعه به سنت و عترت پیامبر(ص) و اهل بیت والای او وجود ندارد؛ چراکه قرآن کریم تفصیل پاره‎ای از امور و معارف آیات را به‎عهده سنت و بیان آن گذارده است. پیامبر اکرم(ص) در قرآن صریحاً به‎عنوان معلم و مبین قرآن معرفی گشته و پیروی از امر و نهی و توضیحات واجب و بیانش بیان وحی دانسته شده است. بنابراین تنها پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) هستند که به سبب پیوند با منبع وحی می‎توانند به عمق معانی و مقاصد قرآن دست یابند.
نویسنده این اثر در بخشی از مقدمه کتاب آورده است: بی‎ترید قرآن مهم‎‎ترین سند حقانیت اسلام است و لازم است در آن کاوش و شرح و تفصیل بیشتری انجام گیرد. شایسته‎ترین فرد برای شرح و تفسیر این کتاب کسی است که مخاطب اصلی این کتاب بوده و این کتاب بر وی نازل گشته و نیز خاندان او، که عارف و آشنای به همه زوایای این کتاب مقدس می‎باشند. میان قرآن و سنت و عترت پیامبر ارتباط تنگانگی وجود دارد؛ به‎گونه‎‎ای که برای دسترسی به تفسیر صحیح این کتاب مقدس راهی مطمئن‎تر از مراجعه به سنت و عترت پیامبر(ص) و اهل بیت والای او وجود ندارد؛ چراکه قرآن کریم تفصیل پاره‎ای از امور و معارف آیات را به‎عهده سنت و بیان آن گذارده است. پیامبر اکرم(ص) در قرآن صریحاً به‎عنوان معلم و مبین قرآن معرفی گشته و پیروی از امر و نهی و توضیحات واجب و بیانش بیان وحی دانسته شده است. بنابراین تنها پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) هستند که به سبب پیوند با منبع وحی می‎توانند به عمق معانی و مقاصد قرآن دست یابند.
از طرفی عوامل گوناگونی باعث شده تا سنت پیامبر(ص) و اهل بیت او(ع) از دست وضع و جعل مصون نماند. عده‎ای با انگیزه‎های مختلف سخنانی را به پیامبر(ص) و اهل بیت او نسبت داده و به‎عنوان سنت قلمداد کرده‎اند، که پذیرش آن آسان نیست. وجود موضوعات فراوان، به‎خصوص در باب تفسیر و اسباب نزول باعث شده است که عده‎ای به‎طور کلی به این دیدگاه افراطی قائل شوند که روایات این باب اصلاً اعتبار و ارزشی ندارد و باید همه را کنار زد.
از طرفی عوامل گوناگونی باعث شده تا سنت پیامبر(ص) و اهل بیت او(ع) از دست وضع و جعل مصون نماند. عده‎ای با انگیزه‎های مختلف سخنانی را به پیامبر(ص) و اهل بیت او نسبت داده و به‎عنوان سنت قلمداد کرده‎اند، که پذیرش آن آسان نیست. وجود موضوعات فراوان، به‎خصوص در باب تفسیر و اسباب نزول باعث شده است که عده‎ای به‎طور کلی به این دیدگاه افراطی قائل شوند که روایات این باب اصلاً اعتبار و ارزشی ندارد و باید همه را کنار زد.
ولی درهرحال یک نکته مسلم است و آن اینکه در میان آنچه به‎عنوان سنت در اختیار ما قرار دارد، روایات تفسیری صحیح و معتبری نیز وجود دارد و هرگز نمی‎توان به بهانه وجود موضوعات و احادیث ساختگی، همه روایات تفسیری را کنار گذارد؛ به‎ویژه آنکه می‎دانیم در میان روایات تفسیری معصومان(ع)، به دلیل آشنایی آنان با کلام الهی و پیوند ناگستنی‎‎اشان با کتاب خدا، آموزه‎های بسیار ارزشمندی نیز وجود دارد<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص17-18</ref>.
ولی درهرحال یک نکته مسلم است و آن اینکه در میان آنچه به‎عنوان سنت در اختیار ما قرار دارد، روایات تفسیری صحیح و معتبری نیز وجود دارد و هرگز نمی‎توان به بهانه وجود موضوعات و احادیث ساختگی، همه روایات تفسیری را کنار گذارد؛ به‎ویژه آنکه می‎دانیم در میان روایات تفسیری معصومان(ع)، به دلیل آشنایی آنان با کلام الهی و پیوند ناگستنی‎‎اشان با کتاب خدا، آموزه‎های بسیار ارزشمندی نیز وجود دارد<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص17-18</ref>.


خط ۴۸: خط ۴۹:
نکته قابل ذکر دیگر در مورد این کتاب این است که نتیجه این تحقیق نشان می‎دهد که در بحث اعتبار و حجیت روایات تفسیری، برخلاف آنچه از عنوان بحث به ذهن می‎آید، هر دو گروه، یعنی هم موافقان حجیت و هم مخالفان، اصل حجت بودن سنت معصومان(ع) در تفسیر قرآن را پذیرفته و بر این نکته که دریافت و فهم و تفسیر معصوم(ع) برای ما حجت است، اتفاق نظر دارند و بحث در حقیقت بر این محور استوار است که آیا فهم و درک معصوم(ع) که از راه خبر واحد به دست ما رسیده باشد، معتبر است و می‎توان آن را رأی و نظر امام به حساب آورد یا خیر؛ به تعبیر دیگر عنوان اصلی مسئله مورد نزاع این است که آیا با خبر واحد رأی و برداشت معصوم برای ما قابل دریافت است یا نه؟<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>.
نکته قابل ذکر دیگر در مورد این کتاب این است که نتیجه این تحقیق نشان می‎دهد که در بحث اعتبار و حجیت روایات تفسیری، برخلاف آنچه از عنوان بحث به ذهن می‎آید، هر دو گروه، یعنی هم موافقان حجیت و هم مخالفان، اصل حجت بودن سنت معصومان(ع) در تفسیر قرآن را پذیرفته و بر این نکته که دریافت و فهم و تفسیر معصوم(ع) برای ما حجت است، اتفاق نظر دارند و بحث در حقیقت بر این محور استوار است که آیا فهم و درک معصوم(ع) که از راه خبر واحد به دست ما رسیده باشد، معتبر است و می‎توان آن را رأی و نظر امام به حساب آورد یا خیر؛ به تعبیر دیگر عنوان اصلی مسئله مورد نزاع این است که آیا با خبر واحد رأی و برداشت معصوم برای ما قابل دریافت است یا نه؟<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>.


در فصل اول کتاب به طرح موضوع اعتبار و یا عدم اعتبار این‎گونه روایات (اخبار واحد) و تقریر محل بحث و ارائه دیدگاه مخالفان و موافقان اعتبار حجیت روایات تفسیری پرداخته شده است و در بخش مخالفان این نظریه نام افرادی چون شیخ طوسی، مرحوم نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، علامه طباطبایی و... و در بخش موافقان نیز نام آیات: فاضل لنکرانی، جعفر سبحانی، سید ابوالقاسم خوئی، محمدهادی معرفت به چشم می‎خورد و در نهایت با یک جمع‎بندی، این فصل به پایان می‎رسد.
در فصل اول کتاب به طرح موضوع اعتبار و یا عدم اعتبار این‎گونه روایات (اخبار واحد) و تقریر محل بحث و ارائه دیدگاه مخالفان و موافقان اعتبار حجیت روایات تفسیری پرداخته شده است و در بخش مخالفان این نظریه نام افرادی چون [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، [[نائینی، محمدحسین|مرحوم نائینی]]، [[عراقی، ضیاءالدین|آقا ضیاءالدین عراقی]]، [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] و... و در بخش موافقان نیز نام آیات: [[فاضل موحدی لنکرانی، محمد|فاضل لنکرانی]]، [[سبحانی تبریزی، جعفر|جعفر سبحانی]]، [[خویی، ابوالقاسم|سید ابوالقاسم خوئی]]، [[معرفت، محمد هادی|محمدهادی معرفت]] به چشم می‎خورد و در نهایت با یک جمع‎بندی، این فصل به پایان می‎رسد.


فصل دوم این کتاب در پنج بخش: کاربرد روایات در اثبات توقیفی بودن ترتیب آیات و چینش و نظم آنها، کاربرد روایات در بیان مصادیق خارجی برای برخی آیات قرآنی، کاربرد روایات در تعیین مبهمات آیات، کاربرد روایات در استخراج روش‎های تفسیری معصومان(ع) و کاربرد روایات در تبیین واژه‎ها و مفردات آیات ارائه شده است.
فصل دوم این کتاب در پنج بخش: کاربرد روایات در اثبات توقیفی بودن ترتیب آیات و چینش و نظم آنها، کاربرد روایات در بیان مصادیق خارجی برای برخی آیات قرآنی، کاربرد روایات در تعیین مبهمات آیات، کاربرد روایات در استخراج روش‎های تفسیری معصومان(ع) و کاربرد روایات در تبیین واژه‎ها و مفردات آیات ارائه شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش