تشیع در مسیر تاریخ: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان '
جز (جایگزینی متن - 'فعاليت‌هاى' به 'فعالیت‌های')
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ')
خط ۴۴: خط ۴۴:
نويسنده درباره شوراى شش نفره براى انتخاب خليفه سوم مى‌گويد: «عمر با اعطاى رياست كميته به عبدالرحمان بن عوف، به‌نحو مؤثرى شانس على(ع) را مسدود ساخت و تلويحا انتصاب عثمان را تضمين كرد».<ref>همان، ص90</ref>
نويسنده درباره شوراى شش نفره براى انتخاب خليفه سوم مى‌گويد: «عمر با اعطاى رياست كميته به عبدالرحمان بن عوف، به‌نحو مؤثرى شانس على(ع) را مسدود ساخت و تلويحا انتصاب عثمان را تضمين كرد».<ref>همان، ص90</ref>


جعفرى، فصل چهارم كتاب را «نوشكوفايى نهضت تشيع» ناميده و در آن ضمن پرداختن به عواملى كه زمينه‌ساز شكوفايى نهضت تشيع در اين دوره بوده‌اند، شيوه رسيدن عثمان به خلافت و ماجراهاى دوره خلافت او را كه موجب نارضايتى گرديد، مورد بررسى قرار داده است. او در تحليل حوادث دوران خلافت [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] مى‌گويد: «بايد به خاطر داشت كه جانشينى او با مقاومت زياد بعضى از اصحاب پيامبر روبه‌رو شد و اولين جنگ داخلى در اسلام را نتيجه داد، ولى درعين‌حال، همين به اصطلاح «شكست‌ها» در تاريخ تكوين تشيع، نقطه تحول و آغاز فصل جديد مى‌گردد. جگرسوزى حاميان على(ع) از شكست‌ها... بنياد تاريخى بسط تمايلات فرقه‌اى شيعه را فراهم ساخت و اعمال تخريبى انجام‌شده نسبت به شيعيان، ماده لازم جهت تشكيل نظام مستقلى در داخل اسلام را به او داد».<ref>همان، ص114-115</ref>
جعفرى، فصل چهارم كتاب را «نوشكوفايى نهضت تشيع» ناميده و در آن ضمن پرداختن به عواملى كه زمينه‌ساز شكوفايى نهضت تشيع در اين دوره بوده‌اند، شيوه رسيدن عثمان به خلافت و ماجراهاى دوره خلافت او را كه موجب نارضايتى گرديد، مورد بررسى قرار داده است. او در تحليل حوادث دوران خلافت [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على(ع)]] مى‌گويد: «بايد به خاطر داشت كه جانشينى او با مقاومت زياد بعضى از اصحاب پيامبر روبه‌رو شد و اولين جنگ داخلى در اسلام را نتيجه داد، ولى درعين‌حال، همين به اصطلاح «شكست‌ها» در تاريخ تكوين تشيع، نقطه تحول و آغاز فصل جديد مى‌گردد. جگرسوزى حاميان على(ع) از شكست‌ها... بنياد تاريخى بسط تمايلات فرقه‌اى شيعه را فراهم ساخت و اعمال تخريبى انجام‌شده نسبت به شیعیان ، ماده لازم جهت تشكيل نظام مستقلى در داخل اسلام را به او داد».<ref>همان، ص114-115</ref>


عنوان فصل پنجم، «كوفه پايگاه فعالیت‌های شيعيان» است. نويسنده در اين فصل به ماهيت و تركيب شهر كوفه و ويژگى و گرايش‌هاى مردم آن پرداخته است. او در مورد مردم‌شناسى كوفه معتقد است: «عوامل پيچيده فراوانى چون جغرافيايى، تاريخى، قومى، نژادى و اقتصادى، با هم تركيب شده و باعث گرديد كه تشريح شهر و شهروندان را مشكل كند. آنچه مى‌بايست در بادى امر در نظر گرفت، جمعيت شهر بود كه تقريبا از دو گروه متفاوت تشكيل يافته بود: اعراب و پارسيان».<ref>همان، ص138</ref>
عنوان فصل پنجم، «كوفه پايگاه فعالیت‌های شیعیان » است. نويسنده در اين فصل به ماهيت و تركيب شهر كوفه و ويژگى و گرايش‌هاى مردم آن پرداخته است. او در مورد مردم‌شناسى كوفه معتقد است: «عوامل پيچيده فراوانى چون جغرافيايى، تاريخى، قومى، نژادى و اقتصادى، با هم تركيب شده و باعث گرديد كه تشريح شهر و شهروندان را مشكل كند. آنچه مى‌بايست در بادى امر در نظر گرفت، جمعيت شهر بود كه تقريبا از دو گروه متفاوت تشكيل يافته بود: اعراب و پارسيان».<ref>همان، ص138</ref>


نويسنده فصل ششم را با عنوان «صلح امام حسن(ع)» نوشته است و در آن به معرفى شخصيت امام حسن(ع)مى‌پردازد و با ذكر دلايل انتخاب ايشان از سوى مردم، به زمينه‌سازى‌هاى معاويه براى وادار كردن ايشان به صلح اشاره مى‌كند.
نويسنده فصل ششم را با عنوان «صلح امام حسن(ع)» نوشته است و در آن به معرفى شخصيت امام حسن(ع)مى‌پردازد و با ذكر دلايل انتخاب ايشان از سوى مردم، به زمينه‌سازى‌هاى معاويه براى وادار كردن ايشان به صلح اشاره مى‌كند.
خط ۶۰: خط ۶۰:
عنوان فصل هشتم، «بازتاب واقعه كربلا» است و نويسنده در آن به بررسى تأثير حادثه كربلا در تاريخ تشيع و شكل‌گيرى دو نهضت توابين و مختار پرداخته است.
عنوان فصل هشتم، «بازتاب واقعه كربلا» است و نويسنده در آن به بررسى تأثير حادثه كربلا در تاريخ تشيع و شكل‌گيرى دو نهضت توابين و مختار پرداخته است.


«تلاش در راه حقانيت»، عنوان فصل نهم است. جعفرى اين فصل را به مسائل داخلى شيعيان و انشعابات آنان در زمان [[امام سجاد(ع)]] و امام باقر(ع) اختصاص داده است. نويسنده در تحليل اختلافات درونى شيعه در اين دوره مى‌گويد: «وقتى مذاهب به مرحله دوم تكوين و بسط خود وارد مى‌شوند، در جزئيات معينى دچار شكاف مى‌گردند».<ref>همان، ص276</ref>
«تلاش در راه حقانيت»، عنوان فصل نهم است. جعفرى اين فصل را به مسائل داخلى شیعیان  و انشعابات آنان در زمان [[امام سجاد(ع)]] و امام باقر(ع) اختصاص داده است. نويسنده در تحليل اختلافات درونى شيعه در اين دوره مى‌گويد: «وقتى مذاهب به مرحله دوم تكوين و بسط خود وارد مى‌شوند، در جزئيات معينى دچار شكاف مى‌گردند».<ref>همان، ص276</ref>


او درباره مختار بر اين عقيده است كه: «او يكى از پيروان فداكار خاندان على(ع) و پشتيبان صميمى آرمان‌هاى آنان بوده است، ولى... مآخذ تشيع دوازده‌امامى چهره‌اى ناخوشايند از او تصوير مى‌كنند؛ زيرا او اولين كسى بود كه امامت محمد بن الحنفيه را ترويج نمود».<ref>همان</ref>
او درباره مختار بر اين عقيده است كه: «او يكى از پيروان فداكار خاندان على(ع) و پشتيبان صميمى آرمان‌هاى آنان بوده است، ولى... مآخذ تشيع دوازده‌امامى چهره‌اى ناخوشايند از او تصوير مى‌كنند؛ زيرا او اولين كسى بود كه امامت محمد بن الحنفيه را ترويج نمود».<ref>همان</ref>
خط ۶۶: خط ۶۶:
درباره مفهوم امامت مى‌گويد: «امامت، در سازمان مركزى رهبرى تشيع، دقيقاً به نسل فاطمه و على محدود مى‌شود و از حسن(ع) به امام حسين(ع)منتقل مى‌گردد و سپس با انتصاب صريح از پدر به پسر و معمولا بزرگ‌ترين پسر زنده مى‌رسد تا اينكه به امام دوازدهم ختم مى‌گردد».<ref>همان، ص277</ref>
درباره مفهوم امامت مى‌گويد: «امامت، در سازمان مركزى رهبرى تشيع، دقيقاً به نسل فاطمه و على محدود مى‌شود و از حسن(ع) به امام حسين(ع)منتقل مى‌گردد و سپس با انتصاب صريح از پدر به پسر و معمولا بزرگ‌ترين پسر زنده مى‌رسد تا اينكه به امام دوازدهم ختم مى‌گردد».<ref>همان، ص277</ref>


در ارزيابى شرايط شيعه پس از واقعه كربلا مى‌افزايد: «شهادت ناگهانى او و تقيه على(ع) تنها فرزند باقى‌مانده‌اش كه به زين‌العابدين شهرت دارد، شيعيان را در حال آشفتگى قرار داد و خلأى را در رهبرى فعال پيروان اهل‌بيت به وجود آورد».<ref>همان، ص278</ref>«زين‌العابدين(ع) با احقاق حق خود به جانشينى حسين(ع) و جمع‌آورى عده‌اى از پيروان بر گرد خويش، تنها بنياد حقه شيعيان را گذاشته بود و اين، وظيفه محمد باقر(ع) بود تا اصول حقانيت و مشروعيت را در مفهوم وراثت و جانشينى پيامبر به‌تدريج تكامل بخشد».<ref>همان، ص288</ref>
در ارزيابى شرايط شيعه پس از واقعه كربلا مى‌افزايد: «شهادت ناگهانى او و تقيه على(ع) تنها فرزند باقى‌مانده‌اش كه به زين‌العابدين شهرت دارد، شیعیان  را در حال آشفتگى قرار داد و خلأى را در رهبرى فعال پيروان اهل‌بيت به وجود آورد».<ref>همان، ص278</ref>«زين‌العابدين(ع) با احقاق حق خود به جانشينى حسين(ع) و جمع‌آورى عده‌اى از پيروان بر گرد خويش، تنها بنياد حقه شیعیان  را گذاشته بود و اين، وظيفه محمد باقر(ع) بود تا اصول حقانيت و مشروعيت را در مفهوم وراثت و جانشينى پيامبر به‌تدريج تكامل بخشد».<ref>همان، ص288</ref>


دو فصل پايانى كتاب عبارتند از: «[[امام جعفر صادق(ع)]]» و «آيين امامت». در اين دو فصل شرح حال [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و شرايط زمانى ايشان مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده تأكيد مى‌كند: «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به‌هيچ‌وجه مبتكر و مبدع نظريه امامت نبود... زمان و شرايط، بهترين و مناسب‌ترين فرصت‌ها را براى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مهيا كرد تا به تفسير و شرح عقايدى كه پدر و پدربزرگش اظهار داشته بودند، بپردازد».<ref>همان، ص328</ref>
دو فصل پايانى كتاب عبارتند از: «[[امام جعفر صادق(ع)]]» و «آيين امامت». در اين دو فصل شرح حال [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و شرايط زمانى ايشان مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده تأكيد مى‌كند: «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] به‌هيچ‌وجه مبتكر و مبدع نظريه امامت نبود... زمان و شرايط، بهترين و مناسب‌ترين فرصت‌ها را براى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مهيا كرد تا به تفسير و شرح عقايدى كه پدر و پدربزرگش اظهار داشته بودند، بپردازد».<ref>همان، ص328</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش