۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيد ' به 'سيد') |
جز (جایگزینی متن - 'رسيد' به 'رسيد ') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
اجداد ميرزاى آشتيانى از اديبان بودند و پدر او شيخ جعفر از علماى اعلام زمان خود بود. | اجداد ميرزاى آشتيانى از اديبان بودند و پدر او شيخ جعفر از علماى اعلام زمان خود بود. | ||
سه ساله بود كه پدرش را از دست داد و هنگامى كه به سن نوجوانى | سه ساله بود كه پدرش را از دست داد و هنگامى كه به سن نوجوانى رسيد مادرش برای او يك معلم قرآن و يك معلم خط گرفت. هنگامى كه اين دو معلم با هم مباحثه مىكردند، ميرزاى آشتيانى از مباحثۀ آنها لذت مىبرد و به تدريج اشتياق به تحصيل علوم دينى در او ايجاد شد و در سن سيزده سالگى به بروجرد، كه در آن زمان از قطبهاى علمى به شمار مىرفت، هجرت كرد. | ||
در آن زمان ملا اسد الله بروجردى كه از علماى بزرگ عصر بود رياست حوزۀ علميّۀ بروجرد را به عهده داشت. | در آن زمان ملا اسد الله بروجردى كه از علماى بزرگ عصر بود رياست حوزۀ علميّۀ بروجرد را به عهده داشت. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
ميرزاى آشتيانى بعد از مدتى به نجف اشرف مسافرت كرد. در راه دچار گزيدگى شده و بيمارى سختى گرفت. هنگامى كه به نجف اشرف | ميرزاى آشتيانى بعد از مدتى به نجف اشرف مسافرت كرد. در راه دچار گزيدگى شده و بيمارى سختى گرفت. هنگامى كه به نجف اشرف رسيد حرم مطهر [[امام على(ع)|حضرت امير عليهالسلام]] را كه ديد به حضرت متوسل شده و شفا پيدا كرد. | ||
ميرزاى آشتيانى در اوايل كه در درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت مىكرد به علت كمى سنش خجالت كشيده و چهرهاش را مىپوشاند، اما پس از مدتى با تكيه بر هوش و نبوغى كه داشت مطالب استادش را بخوبى درك كرده و شروع كرد به سؤال كردن در درس و به مرور مورد توجه [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم]] قرار گرفت، به حدى كه شيخ روزى از منبر پايين آمده و از نام و شهرش سؤال كرد. او به تدريج از خواص شيخ شد، تا جايى كه مقرِر بحثهاى شيخ گرديد. | ميرزاى آشتيانى در اوايل كه در درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت مىكرد به علت كمى سنش خجالت كشيده و چهرهاش را مىپوشاند، اما پس از مدتى با تكيه بر هوش و نبوغى كه داشت مطالب استادش را بخوبى درك كرده و شروع كرد به سؤال كردن در درس و به مرور مورد توجه [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم]] قرار گرفت، به حدى كه شيخ روزى از منبر پايين آمده و از نام و شهرش سؤال كرد. او به تدريج از خواص شيخ شد، تا جايى كه مقرِر بحثهاى شيخ گرديد. |
ویرایش