عزلتی خلخالی، ادهم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
    خط ۸۶: خط ۸۶:




    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    [[رسائل فارسی أدهم خلخالی]]  
    [[رسائل فارسی أدهم خلخالی]]  



    نسخهٔ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۲۸

    عزلتی خلخالی، ادهم
    نام عزلتی خلخالی، ادهم
    نام های دیگر خلخالی، ادهم

    ملا ادهم خلخالی

    واعظ

    قرشی خلخالی، ادهم

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 1052 ق
    اساتید
    برخی آثار رسایل فارسی ادهم خلخالی مشتمل بر چهارده رساله در عقاید و اخلاق و عرفان
    کد مؤلف AUTHORCODE7061AUTHORCODE

    ادهم قُرَشى خلخالى، متخلص به عُزلتى و مشهور به واعظ، فرزند قاضى‌بيگ خلخالى، از دانشمندان و عارفان برجسته و بنام دوره صفويه (قرن 10 و 11 هجرى) و از زمره تركان پارسى‌گوى است كه در شاخه‌هاى گوناگون معارف انسانى، از جمله اخلاق و موعظه، تفسير قرآن كريم، اصول عقايد اماميه و عرفان، به نظم و نثر آثارى نفيس و ماندگار دارد.

    عُزلتى از معاصرين و مُستَفيدانِ شيخ بهايى (شيخ بهاءالدين عاملى) و نيز ميرداماد (مير برهان‌الدين محمدباقر استرآبادى) بود. او در جوانى و در شهر اصفهان به تحصيل و كسب علم و معرفت پرداخت. بعد از اتمام تحصيل و نيل به مدارج بالاى علمى در دارُالارشاد (اردبيل) به كار آموزگارى پرداخت و چون در ملحقات ولايت تبريز با درويشى روشن‌ضمير و صاحب‌دل آشنا شد، تحت تأثير او، ترك رسوم و عادات ظاهرى و نيز امر تدريس كرده و منش صوفيانه و راه اهلِ طريقت را در پيش گرفت و مدتى در ده خَرَقان (از دهستان‌هاى شهرستان قزوين) كنج عزلت گزيد. در آنجا ضمن ارشاد و راه نمودن مردم، به آفرينش آثار نظم و نثر خود همت گمارد.

    شادروان استاد محمدعلى تربيت در «دانشمندان آذربايجان»، گويد: «عُزلتى ملا ادهم خلخالى از واعظين معروف آذربايجان بوده، «باب حادى‌عشر» علامه حلى را به‌عنوان لوازم‌الدين، از عربى به پارسى ترجمه كرده و كتابى هم به نام مشرق التوحيد به زبان پارسى تأليف ساخته».

    قلى‌بيگ شاملوى هروى - كه هم‌روزگار ادهم خلخالى بوده و او را درك كرده - در كتاب خود، «قصص الخاقانى» - كه مشتمل بر تاريخ صفويه تا سال 1085 است، درباره زندگى و حالات و روحيات عُزلتى دانستنى‌هاى مفيد ارائه داده است.

    به نقل از آقاى دكتر احمد مجاهد، از مطالعه مقدمه رساله فقريه فخريه وى معلوم مى‌گردد كه وى، از حرص و محبت دنيا رسته و در موعظه و نصيحت بر روى خلق گشوده و با واعظان نادان و عالمان جاهل و صوفيان بى‌حاصل مخالف بوده و طالبان دنيا را كه سگ‌صفت از پى تحصيل آن افتاده‌اند، ملامت كرده و جمعى را كه به دين امرا و ارباب مناصب مى‌روند، مورد حمله قرار داده و بر خود واجب و لازم دانسته كه رساله‌اى تأليف نمايد در رّد اعمال آن كشيشان بهشت‌فروش.

    و از مطاوى كتاب كدومطبخ قلندرى به دست مى‌آيد كه او يكى از عالمان صوفى‌مسلك است كه بالصراحه فضل هم‌مسلكانش (درويشان و صوفيان) را بر هم‌كسوتانش (ملايان) ادعا و ارادت خود را نسبت به گروه اول ابراز مى‌كند. آقاى دكتر احمد مجاهد، عُزلتى را از صوفيان صادقى دانسته كه هرگز مدح كسى را نگفته و با اينكه در دوران شاهى چون شاه عباس بزرگ، زندگى مى‌كرده - كه هركس ثناگوى ذات او بوده و كتاب خود را به نام او مى‌كرده - كتابش را به امير يا وزيرى پيشكش ننموده است.

    او در داستان‌هاى كدومطبخ قلندرى، از خليفه بغداد گرفته تا خرفروش و از آهنگر و قصاب و چينى‌بندزن تا حكيم و طبيب و قاضى و از روباه و گرگ و آهو تا هند و هرات و شيراز و از قزوينى و گيلانى و نيشابورى تا كرد و عرب و ترك و از بى‌بى تميز خالدار تا بايزيد بسطامى و از اسكندر و هارون الرشيد تا نوح(ع) و عيسى(ع)، همه و همه را به بوته نقد برده تا جايى كه خود را نيز فراموش نكرده و از خويشتن هم انتقاد مى‌كند.

    ادهم خلخالى، به حكايت نوشته‌هايش مردى ساده و بى آلايش است كه هرچه در دل داشته همان را صادقانه بر زبان مى‌آورده و ازاين‌رو معاصرانش او را «خر» مى‌ناميدند و خود در اين باب معنايى بليغ گفته است: «و من كه خود اعتراف نمايم بدانكه واعظ را گفته‌اند كه خر است و من نيز خر نباشم؛ از آنكه خر باركش و زخم‌بردار بود و من بى‌تحمل و بى‌نفع. خر، بار خلق بكشد و من بار خلق نكشم و به زبان نيز مردم آزارم».

    به نقل از صاحب قصص، او صاحب خانقاه هم بوده و به دستگيرى مستمندان مى‌پرداخته است.

    از وفات عُزلتى اطلاع دقيقى در دست نيست و مزارش در شهر خلخال، زيارت‌گاه اهل دل است. در سال 1380 بزرگداشتى براى او از سوى اداره ارشاد اردبيل برگزار شد.

    آثار

    استاد مجاهد، آثار ادهم خلخالى را كه به قول ايشان با نثرى شيوا و ساده و با سوز و حال نوشته شده است، به ترتيب تهجّى چنين احصا مى‌كند:

    1. اربعين (در چهل فصل، تأليف سال 1036)؛
    2. اعتقادات (ترجمه و شرح اعتقادات شيخ بهاءالدين عاملى
    3. بهارستان يا ديوان اشعار (بنا به گفته ناظم، به سبک و تقليد بوستان سروده شده است و در پند و اندرز با داستان‌هايى در ده باب و شامل شش هزار بيت است)؛
    4. تفسير سوره فاتحه؛
    5. چرب و شيرين (رساله‌اى منظوم)؛
    6. ذكر الهيه (در يك ديباچه و پنج مقصد)؛
    7. رساله عرفانى؛
    8. سفينة الملوك يا هدايت‌نامه (شامل سى هزار بيت)؛
    9. شير و شكر (در دو هزار بيت)؛
    10. صحايف الوداد و مكاتيب الاتحاد (مكاتيب تازى و پارسى در پند و اندرز و حكم و اخلاق)؛
    11. فقريه فخريه (درباره فقر و ستايش از آن و در هشت روضه)
    12. قنبرنامه يا هشت بهشت (ديباچه‌اى منثور بر هفت بند حسن كاشى‌ساز آملى معروف به حسن كاشى)؛
    13. كدومطبخ قلندرى؛
    14. لطايف المواقف؛
    15. لوازم‌الدين (ترجمه باب حادى‌عشر علامه حلى از عربى به پارسى)؛
    16. مخاطبة النّفس (ترجمه مخاطبة النّفس تقى الدّين ابراهيم كفعمى)؛
    17. مشرق الت‍-وحيد؛
    18. مصباح المشكات (گزارشى از مشكاة الانوار امام محمد غزالى
    19. معيار العمر و العمل (در محاسبه و مخاطبه نفس و محافظت اوقات ايام حيات بر سبيل موعظه و تذكير)؛
    20. مناجات؛
    21. منشآت (شامل ده هزار بيت)؛
    22. نامه‌اى به مير رفيع الدّين صدر و به دنبال آن، نامه‌اى به يكى از ياران.


    وابسته‌ها

    رسائل فارسی أدهم خلخالی

    ذکر الهیه